📚 #داستان_کوتاه
👈 خوبی یا بدی
🌴چوپانی ماری را ازمیان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد. چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمد و گفت: به گردنت بزنم یابه لبت؟
🌴چوپان گفت: آیا سزای خوبی این است؟ مار گفت: سزای خوبی بدی است...!!! و قرارشد تا از کسی سوال کنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند چاره ی کار را.
🌴روباه گفت: من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم. برگشته ومار را درون بوته های آتش انداختند، مار به استمداد برآمد. روباه گفت: بمان تارسم خوبی از جهان بر افکنده نشود....
https://eitaa.com/ganj_sokhan
🌷وقایع ساعت به ساعت ظهر "عاشورا"
۱۲:۵۰ (اذان ظهر)؛
*حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یک ملعون از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود!» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبرقبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام حسین از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست رو ب آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم»*
*امام نماز را شکسته و ب قاعده «نماز خوف» خواندن. گروهی از اصحاب ب امام اقتدا کردند و بقیه ب جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و ب شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»*
🌹
حدود ساعت ۱۳؛
*۳۰ نفر از اصحاب امام تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند؛ از جمله زهیر و حر.*
*بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت ب بنی هاشم رسید.*
*اولین نفر حضرت علی اکبر پسر امام حسین بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم ب طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد.*
*دسته جمعی سوار شدند كه ب دشمن حمله بردند اما امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید»*
🌹
حدود ساعت ۱۴؛
۲۸ نفر از مردان بنی هاشم کشته شدند:
۷ برادر امام حسین،
۳ پسر از امام حسن،
۲پسر امام حسین،
۲ نوه جعفر بن ابیطالب،
٩ نفر از آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر.
ادامه دارد ....
ـــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/ganj_sokhan
🌷وقایع ساعت به ساعت ظهر "عاشورا"
2
*عاقبت امام حسین و حضرت عباس تنها ماندند. عباس اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب ب خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت درجنگی تمام عیارکه منجر بهلاکت وزخم برداشتن تعدادی ازمتخاصمین شد ب محاصره دشمن درامددو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند ک از اسب بر زمین افتاد. پس حضرت اباعبدلله الحسین سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساندن. دشمن کمی به عقب رفت. امام برای دومین بار گریه کردن و فرمودن «اکنون دیگر پشتم شکست»*
🌹
حدود ساعت ۱۵؛
*امام ب طرف خیمهها برگشتن تا خداحافظی بکنن. همچنین پیراهنشان را پاره پاره کردن و پوشیدن تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاشان نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره خود علی اصغر را ب میدان بردن تا او را سیراب کنند ک به تیر حرمله شهيد شد.*
*امام رو ب آسمان کردن و فرمودن: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی، این را در مقابل چیزی قرار بده ک برای ما بهتر است»*
*امام ب میدان رفتن اما کمتر کسی حاضر ب مقابله با ایشان میشد.* *بعضی تیربی هدف میانداختند و بعضی از دور نیزه بی هدف پرتاب میکردند. شمر و ده نفر ب مقابله امام آمدند. بعد از شهادت امام بر پیکر مبارکشان جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد.*
*نوشته اند امام در آستانه شهادت بودن اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی ب نام عبدالله بن حسن دوید و ب طرف مقتل امام آمد. آن نانجيبان او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر»*
🌹
۱۶:۰۶ (اذان عصر)؛
*وقت شهادت امام را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری ب نقل از وقایع نگار لشکر عمر سعد چنین است:*
*«حمید بن مسلم گوید: پیش از آنکه حسین کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد» سپس ميگوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما منتظر چیستید؟! مادرهایتان به عزایتان بنشینند بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله کرد و نیزه در بدن امام فرو برد»*
🌹
ادامه دارد ......
ـــــــــــــــــــــــــ
https://eitaa.com/ganj_sokhan
🌸🍃🌸🍃
🌷وقایع ساعت به ساعت ظهر "عاشورا"
3
حدود ساعت ۱۷؛
*بعد از شهادت امام عدهای لباسها وزره آن حضرت را ک بسیار نفیس بودند ب غارت کردند ک نوشته اند تمام این افراد بعدها ب مرضهای لاعلاج دچار شدند.*
*سپس غارت عمومی اموال امام حسین و همراهانشان آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد.*
*یکی از شیعیان بصره ب اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.*
*نزدیک غروب آفتاباست و سرامام را جدا میکنند و ب خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد حرامزاده ببرد. بعد ب دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب میدوانند تا استخوان هایشان هم درهم شکست*
۱۸:۴۹ (اذان مغرب)
*کشتگان لشگر کوفه را جمع میکنند، داستان روز غم انگیز "عاشورا" اینطور تمام میشود: در حالی ک عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده ک «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا ک من بهترین مردمان را کشتهام»*
زمانها گذشته ولی همچنان این گفته امام حسین درگوش تمام آزادگان جهان زنگ میخورد ک اگر دیندارنیستید آزاده وجوانمرد باشید...،
*اقتباسی ازوقایع نگارلشکرعمرسعد ثبت درتاریخ طبری کتاب گاهشماری احمدبیرشک*
https://eitaa.com/ganj_sokhan
💠🔹قَالَ علیه السلام فِی صِفَةِ المُؤمِنِ المُؤمِنُ بِشرُهُ فِی وَجهِهِ وَ حُزنُهُ فِی قَلبِهِ أَوسَعُ شَیءٍ صَدراً وَ أَذَلّ شَیءٍ نَفساً یَکرَهُ الرّفعَةَ وَ یَشنَأُ السّمعَةَ طَوِیلٌ غَمّهُ بَعِیدٌ هَمّهُ کَثِیرٌ صَمتُهُ مَشغُولٌ وَقتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغمُورٌ بِفِکرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلّتِهِ سَهلُ الخَلِیقَةِ لَیّنُ العَرِیکَةِ نَفسُهُ أَصلَبُ مِنَ الصّلدِ وَ هُوَ أَذَلّ مِنَ العَبدِ
💠🔹امام علیه السلام در وصف مومن فرموده است: مومن شادیش در رخسار و اندوهش در دل است، سینه اش از هر چیز گشاده تر (بردباریش در سختیها بی اندازه) است، و نفسش از هر چیز خوارتر (فرو تنیش بسیار) از سرکشی بدش می آید، و ریا و خودنمائی را دشمن دارد، اندوه او (برای پایان کارش) دراز، همت و کوششش (در کارهای شایسته) بلند است (بر اثر فکر و اندیشه) خاموشیش بسیار، وقتش (به طاعت و بندگی) مشغول و گرفته (نعمتهای خدا را) سپاسگزار (و در بلاها و سختیها) بیشمار شکیبا است، در فکر و اندیشه اش (در بندگی و پایان کار) فرو رفته، به درخواست خود (از دیگری) بخل می ورزد (اظهار حاجت نمی نماید) خوی او هموار، طبیعتش نرم است (متکبر و گردنکش و سختگیر نیست) نفس او از سنگ محکم سخت تر (در راه دین دلیر) است در حالی که او از بنده خوارتر (تواضع و فروتنیش نسبت به همه بسیار) است.
📙شرح#حکمت_333
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص337 شرح فیض الاسلام
https://eitaa.com/ganj_sokhan
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆همنشین حضرت موسی علیهالسلام
🍁روزی حضرت موسی علیهالسلام در ضمن مناجات به پروردگار عرض کرد: «خدایا میخواهم همنشینی را که در بهشت دارم ببینم که چگونه است!»
🍁جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «یا موسی علیهالسلام قصابی که در فلان محل است همنشین تو است.» حضرت موسی به درب دکان قصاب آمده، دید جوانی شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است.
🍁شب که شد جوان مقداری گوشت برداشت و بهسوی منزل روان گردید. موسی علیهالسلام از پی او تا درب منزلش آمد و به او گفت: مهمان نمیخواهی؟
🍁گفت: بفرمایید، موسی علیهالسلام را به درون خانه برد. حضرت دید جوان غذایی تهیه نمود، آنگاه زنبیلی از طبقه فوقانی به زیر آورد، پیرزنی کهنسال را از درون زنبیل بیرون آورد و او را شستشو داد، غذا را به دست خویش به او خورانید.
🍁موقعی که خواست زنبیل را به جای اوّل بیاویزد زبان پیرزن به کلماتی که مفهوم نمیشد حرکت نمود، بعد جوان برای حضرت موسی علیهالسلام غذا آورد و خوردند.
🍁موسی علیهالسلام سؤال کرد حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: «این پیرزن مادر من است، چون وضع مادیام خوب نیست که کنیزی برایش بخرم خودم او را خدمت میکنم.»
🍁پرسید: «آن کلماتی که به زبان جاری کرد چه بود؟» گفت: هر وقت او را شستشو میدهم و غذا به او میخورانم میگوید: خدا ترا ببخشد و همنشین و همدرجه حضرت موسی در بهشت کند موسی علیهالسلام فرمود:
🍁«ای جوان بشارت میدهم به تو که خداوند دعای او را دربارهات مستجاب گردانیده است، جبرئیل به من خبر داد که در بهشت تو همنشین من هستی.»
📚پند تاریخ، ج 1، ص 68 -تحفه شاهی فاضل کاشفی
https://eitaa.com/ganj_sokhan
🔻داستان و ریشه ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
در زمان قدیم گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی در کمین گاهی به سر می بردند و سراه غافله ها را گرفته به قتل و غارت می پرداختند.
این گروه باعث ایجاد رعب و وحشت در بین مردم شده بودند و نیروهای ارتش شاه نیز نمی توانستند بر آنها دست یابند، زیرا در قله کوهی بلند کمین کرده بودند و کسی را جرأت رفتن به آنجا نبود.
فرماندهان اندیشمند کشور برای مشورت به گرد هم نشستند. سرانجام چنین تصمیم گرفتند که یک نفر از نگهبانان با جاسوسی به جستجوی دزدان بپردازد و اخبار آنها را گزارش کند و هرگاه آنان از کمینگاه خود بیرون آمدند، گروهی از جنگاوران دلاور را به سراغ آنها بفرستند.
این طرح اجرا شد و هنگامی که گروه دزدان شبانه از کمینگاه خود خارج شدند.جاسوس بیرون رفتن آنها را گزارش داد.
دلاورمرادن ورزیده بی درنگ خود را تا نزدیکی های کمینگاه دزدان رساندند و در آنجا خود را مخفی کردند و به انتظار دزدان نشستند.
طولی نکشید که دزدان بازگشتد و آنچه را که غارت کرده بودند بر زمین نهادند و لباس و اسلحه خود را کناری گذاشتند و نشستند به قدری خسته و کوفته بودند که خواب چشمانشان را فراگرفت.
همین که مقداری از شب گذشت و هوا تاریک شد، دلاورمردان از کمینگاه بیرون آمدند و خود را به دزدان رساندند. دست یکایک را بر شانه هایشان بستند و صبح همه را به نزد شاه بردند.
شاه دستور اعدام همه دزدان را صادر کرد.
در بین دزدان جوانی وجود داشت. یکی از وزیران به وساطت جوان پرداخت اما شاه سخن وزیر را نپذیرفت و گفت : بهتر این است که نسل این دزدان ریشه کن شود.
اما وزیر باز اصرار کرد و خواست پادشاه به این جوان فرصتی بدهد و پادشاه هم پذیرفت.
این جوان را در ناز و و نعمت پرورداند و استادان بزرگی به او درس زندگی آموختند و مورد پسند دیگران قرار گرفت و وزیر هر روز از جوان و خصوصیاتش برای پادشاه می گفت و پادشاه در پاسخ می گفت:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود
دو سال از این ماجرا گذشت و عده ای از اوباش تصمیم گرفتند وزیر را بکشند. پسر جوان که دلش می خواست خودش به جای وزیر بنشیند، او را کشت، شاه که این ماجرا را شنید وگفت:
شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی
ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که درلطافت طبعش خلاف نیست
درباغ لاله روید و در شورزار خس
زمین شوره سنبل بر نیارد
درو تخم و عمل ضایع مگردان
درو تخم و عمل ضایع مگردان
نکویی با بدان کردن چنان است
که بد کردن به جای نیک مردان
https://eitaa.com/ganj_sokhan
قدمت این نقش برجسته حدود سه هزار ساله...
عکس پایین هم عبور یک بختیاری از رودخونه با همون روش گذشته.
https://eitaa.com/ganj_sokhan
نصایحی از عارف بزرگ، مفسر کبیر قرآن ،علامه طباطبایی رحمةالله تعالی علیه:
🔶از #علامه_طباطبايی (ره) سوال کردند چه کار کنيم که در #نماز حواسمان جمع باشد؟؟
فرمود قــبل از نمـــاز مــراقب زبـان خودتان باشيد نماز با حضـور قلب مزد است و آنـرا به هر کسی نمی دهند اين هـــديه را به کسی ميدهند که قبلاً زحمتی کشيده باشد.
🔶من از سکوت آثار گرانبهایی را مشاهده کردم چهل شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود.
🔶ایمان به روز جزا (قیامت)، مهمترین عاملی است که انسان را به ملازمت تقوا و اجتناب از اخلاق ناپسند وادار می کند!
چنان چه فـرامـوش ساخـتـن آن ریشـه اصـلی هـر گناهی است.!
🔶 با تمام وجود به سوی خداوند متعال توجه کنید و خود را در برابر او ببینید و تصور کنید.
روزانه با خداوند خلوت کرده و به ذکر او مشغول باشید.
در خوردن، آشامیدن، حرفزدن، معاشرت و خواب از افراط و تفریط بپرهیزید.
فرصت عمر را غنیمت شمرید.
https://eitaa.com/ganj_sokhan
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آبشار کشیت ، ابشاری شگفتانگیز در بیابون لوت!
#ایران_زیبا
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
به جمع ما بپیوندید👇
https://eitaa.com/ganj_sokhan
دنیا همه هیچ و
اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ
بر هیچ مپیچ..
دانی که پس از عمر
چه ماند باقی
مهر است و محبت است و
باقی همه هیچ...
مولانا
تصویر : آرامگاه مولانا در قونیه
https://eitaa.com/ganj_sokhan
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨
#داستان_آموزنده
🔆از رجب تا صفر
🌱عالم عامل، شیخ محمدباقر اصفهانی، در ماه رجب 1300 هـ. ق اعمال اعتکاف را انجام داد و پیوسته شوق عتبات عالیات را در سر داشت.
🌱روزی از او پرسیدند: «چرا اینقدر برای سفر مرگ تعجیل داری؟» فرمود: «در قبرستان تخت فولاد به اعتکاف مشغول بودم، بهطور غیرعادی برایم ظاهر شد که مرگم نزدیم است؛ میخواهم آنجا بمیرم تا زحمت بردن جنازه بر دیگران نباشد.»
🌱پس شبی حرکت کرد و شب عاشورای 1301 به کربلا رسید، بعد به نجف رفت و دستور داد کنار مقبرهی جدش شیخ جعفر، قبری حفر کردند، بعد به منزل پدربزرگش رفت و سپس در ماه صفر به رحمت ایزدی پیوست.
📚داستانهایی از زندگی علما، ص 79 -فوائد الرضویه، ص 409
غررالحکم، ج 2، ص 438
https://eitaa.com/ganj_sokhan