eitaa logo
کتابخانه صوتی 📖
2.5هزار دنبال‌کننده
516 عکس
398 ویدیو
114 فایل
من اینجام @Amiriii313 کانال تبلیغات 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4063101834C977b80c045 💥 تبادل ندارم 💥
مشاهده در ایتا
دانلود
📘 📝کیت د وال درباره‌ی کتاب لیون پسر بچه‌ای باهوش و دوست‌داشتنی است. او عاشق برادر کوچکش «جیک» است، اما وقتی مادرشان به‌دلیل مشکلات روانی بستری می‌شود، پای مددکار‌ها به زندگی‌شان باز می‌شود و سرانجام لیون دورگه و جیک سفیدپوست را از هم جدا می‌کنند. لیون مصمم است جیک و مادرش را پیش خودش برگرداند، اما در مسیر این بازگشت با واقعیت‌های تلخ و شیرین دنیایی روبه‌رو می‌شود که بزرگ‌ترها آن را اداره می‌کنند. در قسمتی از رمان گویا ” اسم من لیون است ” می شنویم : – بیا بریم پایین با قاب عکس میره پایین . عکس رو به ماری نشون میده و میگه میشه اینو با خودم ببرم ؟ هیچ عکسی از جک ندارم . قیافه و صدای ماری خنده دار شده . – نه نمیشه . این عکسو برای لیون گرفتم . دوری از برادرش براش آسون نیست . تو مدرسه عقب افتاده . حالش خوب نیس . تازگی دستش کج شده . اگه من مادرش بودم نگرانش میشدم . مامان قاب عکس رو میذاره رو میز . بی قرار شده . میره طرف درو میگه : بهتره دیگه برم . کتش رو میپوشه . کیفش رو از رو مبل برمیداره . میاد نزدیکم . دستم رو فشار میده . ماشینی که مامان آورده هنوزم دم دره . ماری چند قدم میاد طرفمون . میگه : لیون پسر خوبیه . دلش برات خیلی تنگ میشه . هر وقت خواستی بیای ببینیش در اینجا به روت بازه . مامان درو باز میکنه و میگه : دیگه باید برم . لیون نگران هیچی نباش فهمیدی . بعد پیشونیش رو به پیشونی میچسبونه . میدوم تو اتاق . با قاب و عکس جک . مامان می خواد سوار ماشین بشه . مامان در ماشین رو باز کرده صداش میزنم . برمیگرده طرفم . میدووم پیشش . قاب عکس رو میدم دستش . قاب عکس رو میگیره . میذارتش رو قلبش میگه : لیون تو فرشته ای . سوار ماشین میشه . ماشین راه میفته . سر پیچ می پیچه... https://eitaa.com/ganjeparsi