eitaa logo
گنجی بانو
88 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
37 فایل
زندگی آرام 💑 خانواده بانشاط👪 🌼 زیر سایه امام زمان (عج)🌼 همراه با اطلاع رسانی از اخبار محل😍#پایین_گنج_افروز😉 لینگ دعوت https://eitaa.com/GanjiBanoo ارتباط با ادمین👈 @Emamiganji
مشاهده در ایتا
دانلود
کرامات شهید 🌷شهید سید مجتبی علمدار تاریخ تولد: ۱۱ / ۱۰ / ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۱ / ۱۰ / ۱۳۷۵ محل تولد:ساری محل شهادت:ساری،مجروح شیمیایی 🌷مداح و عارف شهید سیدمجتبی علمدار بعد از پایان جنگ با عوارض مجروحیت ها و شیمیایی شدنش دست به گریبان بود🥀که طحال و قسمتی از روده‌هایش را برداشتند..🥀سید دو روز قبل از اینکه به کما برود گفته بود: می‌بینم ۱۴ نور پاک حضرات معصومین دنبالم آمدند.🌙من می‌بینم.منتظرم مرا ببرند.🕊شما اذیت نکنید بگذارید غسل شهادت انجام بدهم.من رفتنی‌ام..🕊همیشه اول تا یازدهم دی ماه مریض بود. خیلی عجیب بود.❗️میگفت وقتی که شیمیایی شدم همین اوایل دی ماه بود و عجیب تر اینکه 11 دی ماه، هم روز تولد و هم روز شهادتش بود.🕊در دی ماه ازدواج کرد💍و دخترش(زهرا) هم دی ماه بدنیا آمد.🌱زمان شهادتش،لحظه اذان که شد،بعد از یک هفته بیهوشی کامل،⚡️بلند شد و همه را نگاه کرد و شهادتین را گفت،و گفت: خداحافظ (و در روز تولدش)شهید شد...🕊دختر دانشجویی از تبریز می‌گفت: من سرطان داشتم و دکترها ساعت مرگم را تعیین کردند.🥀یکی از بچه‌های دانشگاه عکس شهید علمدار را داشت.به من گفت: اگر توسل به جدّش بگیری حتماً شفا میگیری.🌙من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که می‌گفت:«من برای تو جور می‌کنم که با دانشجویان بیایی شلمچه.وقتی برگشتی،شفا می‌گیری»و همین هم شد.🌟یک خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند🥀میگفت: سر قبر شهید علمدار آمدم و به جدش توسل کردم.🌙در خواب شهید را دیدم که گفت تو ۳ روز دیگر شفا می‌گیری و شفا گرفتم🕊🕋 💙🌷
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشت خشکید و زمین سوخت و باران مگرفت....زندگی بعد تو بر هیچکس آسان مگرفت..🥀 🌷شهید حاج قاسم سلیمانی تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۳۵ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد: رابر کرمان،قنات ملک محل شهادت: بغداد *🌷راوی ← ظرف غذای حاج قاسم که دست نخورده میماند🍲وحشت میکردیم،مطمئن می‌شدیم به گروهانی در یک گوشه خط لشکر غذا نرسیده،🥀تا آن گروهان را پیدا و به آنها غذا نمیدادیم🍲لب به غذایش نمیزد🥀گاهی 48 ساعت غذا نمیخورد تا یقین کند همه غذا خورده‌اند🍛... او در چشمان خود نمک می‌ریخت تا مبادا خوابش ببرد و داعشیان،طفلی را سَر ببرند🥀... اولین فرمانده‌ای بود که نشان ذوالفقار را از دست رهبر دریافت کرد🌙او سومین سپهبد جمهوری اسلامی ایران و اولینِ سپاه پاسداران انقلاب است.💫در سال ۶۰ در عملیاتی از دست راست و شکم به شدت مصدوم شده بود..🥀نابودی داعش توسط سردار صورت گرفت☑️ او به یکی از دوستانش در ایام فاطمیه سال ۹۷ گفته بود: ایام فاطمیه ۹۸ فرق دارد و این ایام فاطمیه دیگر من نیستم...❗️او به زیبایی به آرزویش رسید🕊️و در 13 دی ماه 1398 همزمان با ایام فاطمیه با اصابت بالگرد هوایی🚁توسط آمریکای ملعون به سمت ماشینشان🥀همراه با یارانش با پیکری اِرباً اربا مثل علی‌اکبر(ع)🥀دستی بریده شده مثل عباس(ع)🥀و انگشتری خونین مثل حسین(ع)🥀به شهادت رسید🕊️و چند روز بعد مثل حضرت زهرا(س)🥀شبانه به خاک سپرده شد*🕊️🕋 💙🌷
فرمانده‌ے قهرمان 🌷شهید ابوالمهدی مهندس تاریخ تولد: ۱۳۳۳ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد:بصره،عراق محل شهادت:بغداد *🌷ابوالمهدی فرمانده حشد شعبی (نیروی مردمی) در کنار نیروی قدس سپاه پاسداران با داعشیان می‌جنگید💥پدرش عراقی و مادرش ایرانی بود.🌱دخترشهید← من همیشه به پدرم و حاج قاسم که نگاه می‌کردم تصورم این بود که اگر قرار است روزی اینها شهید شوند،می‌شوند🕊️و همیشه میگفتم که اول پدرم شهید می‌شود🌙زیرا او بدون حاج قاسم نمی‌توانست زندگی کند.🥀یک لحظه حاجی را تنها نمی گذاشت.»🌙زینب سلیمانی← یک بار ابومهدی شخصا به من گفت که از خداوند می‌خواهد که اگر اتفاق بدی برای حاج قاسم بیفتد (او هم) از این دنیا برود🥀زیرا چنین امری برایش غیرقابل تحمل بود.»🥀تنها شبی که حاج قاسم و ابومهدی توانستند راحت بخوابند همان شب جمعه ای بود که به شهادت رسیدند.🌙ابومهدی و حاج قاسم برای انجام عملیات ها همیشه در ماشین قرآن به دست بودند و گاهی آیاتش را می‌خواندند،🌱ابومهدی خود را سرباز حاج قاسم میدانست و عاقبت در کنار هم این دو یاران دیرین به شهادت رسیدند..»🕊ایالات متحده آمریکا، ابوالمهدی مهندس را در لیست تروریستی خود به عنوان یکی از چند تروریست خطرناک جهان گنجانده بودند‼️ابومهدی در برنامه ریزی و اجرای عملیات نابودی گروه تروریستی داعش در عراق نقش برجسته ای داشت⚡️او به همراه دیگر همرزمانش و در کنار سردار دلها بامداد جمعه ۱۳ دی ۹۸ ساعت 1:20 بامداد🥀در مسیر فرودگاه بغداد توسط بالگردهای آمریکایی🚁 هدف قرار گرفت و به آرزویش رسید*🕊🕋 شهید جمال جعفر محمدعلی آل ابراهیم 💙🌷
دستیار و مَحرم راز حاج قاسم 🌷شهید حسین پورجعفری تاریخ تولد: ۸ / ۱ / ۱۳۴۲ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد: کرمان محل شهادت: بغداد *🌷شهیدی که حاج قاسم همیشه او را با نام کوچک حسین صدا می‌زد و میگفت اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم،🕊یکی خانمم و دیگری حسین است.🌙و همیشه میگفت بدون حسین به بهشت نمیروم.🥀او بسیار خاکی و مظلوم بود ۴۰ سال در کنار حاج قاسم و دستیار و محرم حاجی بود.🌱دخترشهید← قرار بود به ماموریت برن پیش خودم گفتم ایندفعه قراره کجا برن؟ عراق؟ سوریه؟ لبنان؟🥀پدرم با لبخند گفت ماموریت خطرناکیه🥀دلهره گرفتم گفتم نرو.گفت: نمیشه بابا نمیتونم حاجی رو تنها بزارم🥀نوه ها ایندفعه خیلی بی‌تابی میکردن،پریناز پاهای بابا حسینش را گرفته بود و میگفت: بابا حسین نرو عراق،دشمنا این دفعه میکشنت!🥀بابا حسین گفت:دوستام مواظبم هستند روی ماهش را برای آخرین بار بوسیدم🌙 آیة الکرسی را برایش خواندم رفت و آسمانی شد🕊️دوست پدرم میگفت یک روز با پورجعفری در گلزار شهدای کرمان روی نیمکتی نشسته بودیم که ایشان به من گفت:«حاج‌قاسم که جایش را مشخص کرده است؛ من را هم زیر پایش بگذارید.»🌙دوستش میگوید: «تو که اینجا جا نمیشوی؟»‼️بابا می‌گوید:«چرا من جا میشوم.»🌙الان قبر پدرم به فاصله دو آجر زیر پای قبر حاج‌قاسم قرار دارد🌙آنجا نمی‌شود یک پیکر کامل را دفن کرد ولی پیکر سوخته پدرم جا شد.🥀بامداد 13 دی ماه 1398 بود که او به همراه حاج قاسم و همراهانش ماشینشان توسط بالگردهای آمریکایی هدف،منفجر🥀و به شهادت رسید*🕊️🕋 سرتیپ پاسدار 💙🌷
فرمانده‌ے حماسه ساز هـُویزه 🌷شهید حسین علم الهدی تاریخ تولد: ۱۳۳۷ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۰ / ۱۳۵۹ محل تولد:اهواز محل شهادت:هویزه 🌷زمان شاه انداختنش توی بند نوجوانان بزهکار،خیلی اذیت بود اما صبوری به خرج داد.🥀چند روز بعد صدای نماز جماعت و قرآن از بند بلند شد،حسین چند تا از نوجوانای بزهکار رو نماز خون کرده بود.🌙ماموران حسین را گرفتند زیر مشت و لگد،از آن به بعد شکنجه حسین کار هر روز ماموران شده بود،🥀یکبار هم نشد که اطلاعات را لو بدهد.او را به درختی در حیاط زندان در هوای سرد بستند و رها کردند❄️به طوری که از هوش رفت.🥀نوجوان ۱۶ ساله را مینشاندند روی صندلی الکتریکی و یا این که از سقف آویزانش میکردند.⚡️پس از مدتی دوستان موفق به دیدنش میشوند،وی در پاسخ به این‌ که چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم،گفت:«فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»🌙همرزم←حسین شب قبل از شهادتش میخواست بره حمام گفتیم تو این سرما فردا عملیات هست خاکی میشی!❗️زد زیر خنده و بعد آروم گفت فردا جای مهمتری میخوام برم.گفتیم کجا؟ گفت ملاقات خدا.🕊️فردای آن روز ۱۶ دی ماه بود عملیات نصر،عملیات سختی بود🥀مرا به تانکی بستند که از روی پیکر مبارک حسین گذشت در صورتی که او هنوز جان داشت🥀صدای خرد شدن استخوان های حسین را شنیدم.🥀پیکر او در سال1361 از روی قرآن و آرپیجی که در آخرین لحظات در کنارش بود شناسایی شد و به وطن بازگشت.🕊شهدای هویزه عجیب به شهدای کربلا شبیه‌ اند فرمانده‌شان شهید حسین علم الهدی بود،🌙در میدان نبرد تنها ماندند،پیکرشان در زیر تانک ها و محل شهادتشان حرم‌شان شد🕊️🕋 💙🌷
دانشمند هسته‌اے🕊️ 🌷شهید مصطفی احمدی روشن تاریخ تولد: ۱۷ / ۶ / ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۰ محل تولد: سنگستان،همدان محل شهادت: تهران 🌷همسرشهید← سر قبر نشسته بودم باران می آمد🌧️ روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن🕊 از خواب پریدم، مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم🌙 بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم زد به زیر خنده و به شوخی گفت: بادمجون بم آفت نداره🥀ولی یه بار خیلی جدی پاپی اش شدم که: کی شهید میشی مصطفی؟ مکث نکرد،گفت :سی سالگی..🕊️یکشب مصطفی هراسان از خواب بیدار شد ، ولی دیدم داره میخنده...🌱علت رو که سوال کردم، گفت: خواب دیدم که بالای تپه‌ای ایستاده ام آقا امام زمان (عج) رو دیدم آقا دست روی شانه‌ام گذاشت و گفت : مصطفی ! از تو راضی هستم...🌙راوی← احمدی روشن مدیریت در نیروگاه نطنز اصفهان در بخش تامین کالا و خرید تجهیزات هسته ای در بخش غنی سازی💫پایه گذاری اولین غنی سازی منجر به تولید اورانیوم به غنای 3/5 تا 5 درصد🌙و تشکیل و راهبری تیم های مهار ویروس رایانه ای استاکس ‌نت را در کارنامه اجرایی خود داشت⚡️راوی← صبح روز ۲۱ دی ماه سال ۱۳۹۰.. ساعت هنوز ۸ نشده بود که مامور مراقبت منطقه راننده خودرو، مصطفی را سوار ماشین می‌کند🌱ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه موتور سوار از دو تیم تـرور🏍️ بمب را به خودروی مصطفی می‌چسبانند و ۹ ثانیه بعد ماشین منفجر میشود💥و این مرد الهی به آسمان پر می‌کشد🕊️طبق خواب وقتی خاکش کردند باران می‌بارید🕊️🕋* دانشمند هسته‌ای 💙🌷
محافظ حاج قاسم🕊️ 🌷سرگرد شهید هادی طارمی تاریخ تولد: ۱۳۵۸ تاریخ شهادت: ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۹۸ محل تولد: قمچ آباد، ابهر، زنجان محل دفن: تهران محل شهادت: بغداد 🌷لحظه شهادت شهید هادی طارمی ، هم محلی ها همه زیر لب میگفتند: بچه محل ما ، همان جوان محجوب و خوش رویی که بی سر و صدا می‌آمد و می‌رفت، محافظ حااج قاسم بود ؟؟؟⁉️مگر می‌شود؟؟ مگر می‌شود او که با سردار حشر و نشر داشت اینقدر خاکی و بی ادعا و متواضع باشد؟؟ کاش زودتر او را شناخته بودیم....🥀همه انگشت به دهان مانده بودند، او آنقدر مهربان و گمنام بود که خیلیها بعد از شهادتش فهمیدند که محافظ سردار بوده،🌙خانه‌اش را ببینید که چقدر معمولی و ساده است..همه دوستانش جا خورده بودند که او محافظ حاجی بود و نمی‌دانستند.🌱هادی همیشه می‌گفت : من خودم را فدای حاج قاسم میکنم و نمی‌گذارم حتی یک ترکش سمت او بیاید"⚡️همه دنیایش سردار بود و تا آخر یار وفادارش ماند...🥀مادرشهید← هادی عادت داشت که من را هر وقت میدید دست یا پای مرا میبوسید و به ما خیلی احترام میگذاشت🌙جگرم سوخت ولی خداروشکر که عاقبت بخیر شد🕊️او سال‌ها در تیم حفاظتی حاج قاسم حضور داشت💫هادی برادر شهید بود، یکی از برادرانش شهید جواد طارمی در عملیات خیبر بعد از ۱۱ سال پیکرش به وطن بازگشت🕊پسرم برای حاجی اندازه چندین نیرو بود⚡️و با او بسیار مأنوس شده بود. سردار همیشه به هادی میگفت که من و هادی با هم شهید خواهیم شد🌙و عاقبت هم در کنار او آسمانی شد*🕊️🕋 سرگرد پاسدار 💙🌷
خوابی که تعبیر شد 🌷شهید حاج حسین امیدواری تاریخ تولد: ۱۰ / ۲ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۱۰ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: سوریه 🌷مادرشهید←حسين در فكر رفتن به سوريه نبود. يك دفعه‌اي پيش آمد، آموزش ديد و اعزام شد🕊حسین قبل از اعزام به سوریه وانت را فروخت و در خواب دیده بود که سفرش بازگشت ندارد🥀در خواب دیده بود که خانمی سه ساله دست تعدادی را می‌گیرد و جلو می‌برد و یکی از این افراد حسین بود.🕊و وقتی میخواست به سوریه برود خواب امام زمان(عج) را دیده بود که با زبان فصیح عربی به حسین می‌گویند: "ما اسم تو را در گروه طیار نوشته‌ایم و تو خواهی آمد..»🌙در عصر همان روز به او اطلاع دادند که در گروه طیار ثبت‌نام شده است، شب شهادتش نیز خواب دیده بود که امام حسین(ع) وی را دعوت کرده است.🌙حسین از نحوه و زمان شهادتش به دقت با خبر بود و به دیگران گفته بود که رأس ساعت ۱۰ چه روزی به شهادت می رسد🕊خواهرشهید← حسین به همرزمش گفته بود هر تیری اسم من روی آن نوشته باشد باعث شهادتم میشود🕊آتش دشمن خیلی سنگین بود💥اما حسین با خیال راحت کارش را انجام میداد💥 فرمانده اش شاکی میشود از بیخیالی او⚡️اما حسین میگوید ساعت ۱۰ دنبالم بیا تا آن موقع طوری نمیشود💫عاقبت تک تيراندازهای داعشی تيری به قلبش می‌زنند🥀حسین حالت سجده‌ روی زمين می‌افتد و وقتی بلندش می‌كنند، می‌بينند خون زيادی از بدنش رفته است🥀به او می‌گويند حسين چيزی نشده ما تو را به عقب برمی‌گردانيم🥀او نگاهی می‌كند، لبخندی می‌زند و طبق حرفش ساعت ۱۰ تمام می‌كند*🕊️🕋 💙🌷
سـردار بـی سـر🕊️ 🌷شهید حاج یونس زنگی آبادی تاریخ تولد: ۱۳۴۰ تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: کرمان محل شهادت: شلمچه 🌷همسر شهید← خرید عقدمان فقط دو قواره چادر برای من،مانتو و یک قرآن و آینه شمعدان و روسری بود.🌱چون یونس را از نظر مالی درک می‌کردم حلقه ازدواج نخریدم.🌙مهریه من هم یک جلد قرآن و یک دوره‌ کامل کتاب‌های شهید مطهری بود.💫سه روز قبل از محرم عروسي كرديم.وضو گرفتيم و دعای كميل ،توسل و زيارت عاشورا خوانديم.🌙یونس گفت:من دعا می‌كنم تو آمين بگو. اول شهادت،دوم حج ناگهانی و سوم اينكه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفي.🌱همه اش مستجاب شد.💫همرزم←حاج یونس گفت:«حاج قاسم سلیمانی،اسم تیپ ما را تیپ امام حسین(ع) گذاشته🌙من هم میخواهم مثل امام حسین (ع) شهید بشوم🕊️همیشه در دعاهایش می گفت:خدایا، اگر من توفیق شهادت داشتم،دوست دارم مثل امام حسین شهید بشوم🕊️و به خانواده گفته بود:اگر شهید شدم مرا از روی پاهایم شناسایی کنید🥀ایشان در عملیاتی،مورد اصابت ترکش قرار گرفت🥀و از ناحیه گردن، دست و پا مجروح شد🥀حاج یونس را با یک وانت به طرف سه راه مرگ بردند تا از آنجا با قایق به پشت جبهه انتقال دهند🥀که در همین اثنا منطقه بمباران هوایی شد💥و سردار رشید اسلام با اصابت راکت در حالی که سر و دستش از بدن جدا شده بود🥀به آرزوی دیرینه اش که شهادتی حسین گونه بود رسید.🕊️خانواده برای دیدن پیکرش به معراج شهدا رفتند همسرش که پارچه را پس زد🥀به جای سر حاجی با پاهایش مواجه شد🥀دقیقا همانطوری که حاجی گفته بود مرا از روی پاهایم شناسایی کنید🕊️🕋 💙🌷
رهبر فدائیان اسلام 🌷شهید سیدمجتبی(نواب صفوی) تاریخ تولد: ۱۳۰۳ تاریخ شهادت: ۲۷ / ۱۰ / ۱۳۳۴ محل تولد: تهران محل شهادت: تهران 🌷امام خامنه‌ای: جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی ‌به وسیله‌ی نواب صفوی در من به وجود آمده🌙و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.»💫راوی← شهید نواب صفوی میگفت:خواب امام حسین(ع) رو دیدم.حضرت بازو بندی روی دست راستم بستند روی بازوبند نوشته شده بود: فدائیان اسلام.🕊واسه همین اسم گروهمون شد فدائیان اسلام.»🌱ایشان یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین چهره‌های تاریخ انقلاب اسلامی است.🌙او و جمعی از فدائیان اسلام دستگیر و محکوم به اعدام شدند🥀زمان اعدام که فرا رسید سرهنگ پرسید: اگر خواسته ای دارید بگویید؟نواب تقاضای آب برای غسل شهادت نمود🕊آب سرد بود،نواب بر سر سرهنگ بختیار فریاد زد:«اگر آب گرم نباشد،رنگ ما میپرد و تو و امثال تو فکر میکنند که ترسیده ایم اما مهم نیست‼️خدا آگاه است که لحظه به لحظه اشتیاق ما به شهادت بیشتر می‌شود🕊️رهبر فدائیان،به یارانش گفت: زودتر آماده شوید زودتر غسل شهادت کنید🌙امشب جدم فاطمه زهرا(س)منتظر ماست،پس از غسل شهادت به نماز ایستاد📿افسران و درجه داران با ناباوری نگاه می‌کردند⁉️یکی از شاهدان میگفت: زمانی که نواب را به پای چوبه تیر فرستادند و به سمت ایشان تیراندازی کردند💥نور سبزی از سر ایشان به آسمان بلند شد،که از ترس بیهوش شدم🥀ولی به دلیل ترس از ماموران چیزی نگفتم.🥀ایشان 27 دی ماه 1334 سالروز شهادت حضرت زهرا(س)به دست جلادان پهلوی همراه با یارانش تیر باران شد💥و به شهادت رسید🕊️🕋 روحانی 💙🌷
دل بُـریـدن.... 🌷شهید محمود رضا بیضایی تاریخ تولد: ۱۸ / ۹ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۱۰ / ۱۳۹۲ محل تولد: تبریز محل شهادت: سوریه 🌷همرزم← قبل از ازدواجش همیشه دوست داشت که در آینده دختری داشته باشه و اسمشو بذاره کوثر🌱بعد ازدواجش هم خدا بهش دختری داد و اسمشو کوثر گذاشت🌙همیشه کلی از کوثر تعریف می‌کرد. یک بار که از منطقه برگشته بود گفت: بعضی وقت ها که در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم،💥مجبوریم مسافتی از یک دیوار تا دیوار دیگر را بدویم.⚡️در آن مسافت چند متری کوثر می آید جلوی چشمم.»🥀فهمیده بود که با این وابستگی ها و ایثار کسی شهید نمی‌شود.🥀شب یکی از عملیات‌ها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست📞نمیخوای صدای کوثر کوچولو رو بشنوی؟🌱گفت: از کوثرم دل بُریدم..»🥀🕊️همرزم← در آخرین اعزام خود به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی‌بازگشت است.🕊️ از دو ماه پیش از اعزام آخرش، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود.🌙همیشه با وضو بود، موقع شهادت هم با وضو بود، دقایقی قبل از شهادتش وضو گرفت‌ و رو به من گفت: ان شاءالله آخریش باشه...و آخریش هم بود..🕊ایشان بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت💥در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه🥀در تاریخ ۲۹ دی ماه ۱۳۹۲ به شهادت رسید*🕊️🕋 (حسین نصرتی) 💙🌷
شوق پرواز 🌷شهید حاج عقیل نورس تاریخ تولد: ۲۰ / ۱۱ / ۱۳۲۹ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۰ / ۱۳۶۵ محل تولد: شلدان،گله‌دار،فارس مزار: اصفهان محل شهادت: شلمچه 🌷شهید حاج عقیل نورس به زبان عربی و انگلیسی تسلط داشتند در جوشکاری و صافکاری یک استاد کار ماهر بود⚡️ایشان داوطلبانه برای دفاع از میهن به جنگ با دشمن رفت.🕊راوی← وقتی برای آخرین بار ایشان به جبهه رفت برای مادر حدود ۲۰۰ لیتر نفت فراهم کرد🌱منزل ما طبقه دوم ساختمان قرار داشت به هر زحمتی بود به بالا انتقال دادند،⚡️همسایه به ایشان گفت: بگذار ما میبریم برای بچه ها... حاجی گفت: این آخرین نفتی است که برایشان فراهم کردم و نمیخواهم بچه ها زمستان کمبود نفت داشته باشند...»🌙روحی لطیف و مهربان داشت و به فقرا و مستمندان کمک می‌کرد.🌱«شهید حاج عقیل نورس» سالها در جبهه جنگ حضور داشت، فرمانده‌ی آتشبار لشکر امام حسین (علیه‌السّلام) بود🌙این مجاهد راه خدا در آخرین لحظات شهادت، چنان آماده‌ی پرواز شده بود🕊که وقتی دوستانش به او می‌گویند کجا می‌روی؟ اشاره به آسمان می‌کند و می‌گوید: «پیش خدا اگر سفارشی دارید بگویید».🌙رفت و بعد از ساعتی با اصابت ترکش به پا و شکم در عملیات کربلای 5 منطقه‌ی شلمچه‌،💥در ۲۴ دی ماه ۱۳۶۵ روح بزرگش بر شاخسار جنان آشیان گرفت و به شهادت رسید.🕊«مزار این شهید والامقام دو ردیف پایین‌تر از شهید حسین خرازی و شهید احمد کاظمی است.🕊🕋 💙🌷