. با تمام نیرو پاکسازی رو شروع کنید... برشی از قسمت اول سریال ترور #حاج_قاسم #ترور 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

📲💭 مردم کُشی، برای کسی نان نمی‌شود آن آبروی ریخته، جبران نمی‌شود این دست و پا زدن، همه پژواک یک صداست «دشمن حریف ملت ایران نمی‌شود» سگهای هار گاهی اگر پارس می‌کنند چیزی کم از ابهّت شیران نمی‌شود این سینه‌ها اگر چه پر از داغ لاله‌هاست داغی چو داغ لاله‌ی کرمان نمی‌شود وقتی که داغها ز سر کوه بگذرد حاصل بجز گدازه‌ی جوشان نمی‌شود همچون غبار، محو شود تارِ عنکبوت وقتی حریف هیبت طوفان نمی‌شود ✍️ ر.جعفرنیا #طوفان_الاقصی #کرمان_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

📲💭 مورد اولی که از قضا کارمند فرودگاه امام هم بوده توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. تصویر استوری یا توییت خوشحالی چنین افرادی رو به آی‌دی @alghare_pr ارسال کنید تا امشب شادیشون‌ تکمیل بشه. #کرمان_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

📲💭 بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!💔 سالهاست شیوه آنها حمله به انسان‌های بیگناه است. #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

🎙حاج قاسم سلیمانی: 🔻اجازه نخواهیم داد در خاک کشور ما، خون فرزندان این ملت به سادگی توسط یک گروه تروریستی بر زمین ریخته شود... این خون و این ملت برای ما محترم است... #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت #حاج_قاسم 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

. 💔 آخرین آغوش... #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

. ▪️انتقام قطعی است ▪️منتظر پاسخ سخت باشید ▪️کربلای کرمان #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

💔🕊 در روز مادر با مادر پرکشید...! #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

. 🔻تشییع شهدای کرمان فردا انجام می‌شود | هویت ۷۰ درصد شهدا شناسایی شد‌ 🔹تشییع پیکر مطهر شهدای حادثه تروریستی کرمان فردا ساعت ۹:۳۰ از چهارراه غزه به سمت مصلی بزرگ امام علی علیه السلام کرمان انجام می‌شود و پس از آن شهدای کرمان برای تدفین می‌روند و بقیه شهدا به سمت دیگر شهرستان‌ها و استان‌ها اعزام می‌شوند. #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

🌹🕊 دی ماه ما... دوباره گرفته است رنگ خون... #کرمان_تسلیت #حاج_قاسم 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo

📲💭 «رفتم از موکب ناهار بگیرم که 206 مشکی‌رنگ، جلوی چشمم رفت هوا... مثل برگِ درختی در دست باد، از زمین کنده شدم، پرتاب شدم عقب!» می‌گفت مادرم روی صندلی تاشو نشست و دخترم کنارش ایستاد تا بروم برای‌شان ناهار بگیرم. در حال رفتن بوده که این انفجار اتفاق می‌افتد. ... و خنکی آب او را به هوش می‌آورد. یکی بالای سرش پرسیده: «داداش خوبی؟» و به اطرافیانش گفته: «به هوش اومد، به هوش اومد...» می‌گوید: «فکر مادرم و دخترم پرید جلوی ذهنم! کجا بودند را نمی‌دانستم. راه افتادم سمت موکب؛ یکی داشت داد می‌زد آقا دستت! نمی‌فهمیدم به کی می‌گوید یا طرف‌حسابش کدام مجروح است!» رنجور و نالان ادامه می‌دهد: «دخترم کنار خیابان افتاده بود و مادرم زیر آوارِ موکب...؛ آمدم دخترم را بلند کنم که درد هجوم کرد به همه وجودم... تازه نگاهم رفت به دستم؛ خون سرازیر بود و از انگشتان‌م می‌ریخت» گفت: «تازه آن آدمی که می‌گفت دستت! رسید به‌م؛ گفت که دارد داد می‌زند دستم ترکش خورده؛ با آخرین نفس و نایی که داشتم گفتم دخترم و اشاره کردم به او که افتاده بود کنار خیابان؛ دست گذاشت و نبض دخترم را گرفت؛ داد زد زنده‌س، برانکارد بیارین!» می‌دانستم خودش را که آورده‌اند بیمارستان مهرگان، مادر و دخترش اتاق عمل بیمارستانِ پیامبر اعظم هستند. برای همین بیرون زدم تا برسم بیمارستان پیامبر اعظم(ص). وسطِ سرمای استخوان‌سوز غوغای جمعیت بود آنجا. هر کس دنبال عزیزی بود و نشانی گم‌شده‌اش را می‌داد. بیرون از بیمارستان همان جوان را دیدم. با دستِ بانداژ شده. نمی‌دانم چطوری به این زودی خودش را رسانده بود آنجا. حتی زودتر از من. می‌پرسم با این حال و روز چرا آمدی اینجا؟ گفت: «گفتم که مادر و دخترم اتاق عمل‌ن، انتظار داری بشینم اونجا؟!» و با همان دست مجروحش کوبید توی درِ شیشه‌ای بیمارستان.... ✍️ به روایت محمدحیدری از شاهدان حادثه تروریستی کرمان #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo