34.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آقای تحلیلگر | شوک صهیونیست ها از شبکهی اطلاعاتی قوی ایران: چه طور یک اسرائیلی حاضر شده برای ایران کار کند؟
🔹شوک صهیونیست ها از نفوذ حیرت انگیز سرویس اطلاعاتی ایران در فلسطین اشغالی و استفاده از ظرفیت شهروندان و مقامات رژیم: عجیب است که یک صهیون پذیرفته با ایران همکاری کند!
#جاسوسی
#نفوذ
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
شوک صهیونیست ها از شبکه ی اطلاعاتی قوی ایران - @mrtahlilgar.mp3
9.15M
گاندو
.قسمت بیست و ششم / محسن از همان لحظه که "هادی" دستور داد با پیام هماهنگ شد اولین دیدار محسن با ها
.
قسمت بیست و هفتم /
محسن از زندگی شخصی پیام پرسید و پیام توضیح داد. توضیحاتش که کامل شد به محسن گفت: راستی آقا محسن، من خیلی وقته دنبال یه دختر متشخص برای مسئله ازدواج میگردم. این چند روز که نوال رو دیدم، مشخصه این اصلا پایبند به مسائل دینی نبوده، اما الان بسیار سعی میکنه متعهد باشه، من البته هیچ صحبتی درباره ی این مسائل باهاش نداشتم ولی میخوام بهش فکر کنم.
محسن کمی فکر کرد. اتفاقا بدترین چیزی که می توانست بشنود همین بود که پیام عاشق نوال شده باشد.
محسن اینطور پاسخ داد: یعنی میخوای زن لبنانی بگیری؟
پیام گفت: اگر نوال موافق باشه
محسن گفت: خیلی تفاوت فرهنگ دارید ها، اینا رو میدونی؟
پیام گفت: اتفاقا به اینا فکر کردم ولی گفتم شاید بیشتر آشنا بشیم بشه بیشتر به اینا فکر کرد.
محسن کمی فکر کرد و گفت: اتفاقا من تجربهی مشابهی داشتم.
پیام گفت: جدی میگی؟
محسن گفت: بله من عاشق یه دختر لبنانی شدم. این برای خیلی سال پیشه، منتها به محض اینکه حفاظت مطلع شد بهم گفت اگر زن غیر ایرانی بگیری همکاریت با سازمان متوقف میشه و باید از سازمان بری
پیام گفت: خب شما چی کار کردی؟
محسن گفت: من دختره رو انتخاب کردم.
پیام گفت: خب پس چطوری الان پاسداری؟ مگه نگفتی حفاظت گفته بوده نباید زن غیر ایرانی داشته باشی؟
محسن گفت: بله ولی من دختره رو انتخاب کردم، قید کار رو زدم، منتها دختره منو انتخاب نکرد.
پیام این رو که شنید جا خورد، گفت: دلمو داری خالی میکنی آقا محسن!
محسن گفت: نه بابا چرا خالی؟ دختر به این خوبی، همکار هم که هستید. به درد هم میخورید. منتها حالا قسمت ما یه جور دیگه بود. دختره فرهنگش با ما فرق میکرد متأسفانه و نشد که بشه!
پیام گفت: ای بابا آقا محسن بدترش کردی که، یعنی به نظرت ممکنه هیچیمون به هم نخوره؟
محسن گفت: نه آقا اگر تصمیمت رو گرفتی حتما بهش فکر کن ولی خب جوانب مختلف رو باید در نظر بگیری، اگرم خواستی میتونی با من مشورت کنی دربارش....
محسن و پیام مفصل با هم صحبت کردند و محسن امیدوار بود ته دل پیام خالی شده باشد و از فکر این جاسوس بیاید بیرون! نه محسن می توانست به پیام بگوید که دختره جاسوسه چون پروژه لو میرفت و نه دوست داشت جلوی پیام رو بگیره (چون میخواست بفهمه دقیقا موساد چه در ذهن داره و این جاسوس میخواد تا کجا پیش بره) و از طرفی هم دوست نداشت پیام به فنا بره، ذهنش درگیر همه ی این موارد بود ولی از خیلی قبل تر با این حقیقت که کارش، کار بی رحمیه و ممکنه به تصمیمات ترسناکی نیاز داشته باشه کنار اومده بود...
پیام تمام فکر و ذکرش نوال بود.
منتظر هم بود پیامی از سوی نوال روی صفحهی گوشیاش نقش ببندد تا پاسخ دهد. به مسئله ی ازدواج فکر میکرد و اینکه این را چطور با نوال در میان بگذارد و آیا نوال اعتنایی به او خواهد کرد یا نه؟
همزمان محسن هم با هادی دیداری داشت.
هادی از محسن پرسید: چه خبر از پیام؟ کارها خوب پیش میره؟
محسن گفت: خبر که، عاشقه دختره شده!
هادی گفت: ای بابا یه جاسوس اومده ایران، اونم پیام عاشقش شده؟
محسن در پاسخ گفت: بله فعلا که این طوریه
هادی گفت: خب نمیخوای منصرفش کنی؟
محسن گفت: اگر منصرفش کنم که پروژه لو میره، نوال داره ازش دلبری میکنه و اینم بخشی از یه مدل رفتاری جاسوسی موساد هست که باید ازش سر در بیاریم.
هادی گفت: درسته ولی خب این بچه زندگیش نابود میشه!
محسن گفت: چاره ای نیست، ایران مهم تره
هادی دوست داشت ببینه محسن واقعا داره این حرف رو میزنه یا فقط گفته تا یه چیزی گفته باشه و در پاسخ گفت: اگر جای پیام متوجه میشدی داداشت عاشق یه جاسوس شده هم همین رفتار رو میکردی یا منصرفش میکردی؟
محسن کمی فکر کرد و گفت: نه اگر برای داداشم پیش می اومد منصرفش میکردم.
هادی گفت: آفرین، پس نگو ایران مهم تره که پاش بیفته از ایران مهم تر هم هست برات.
محسن گفت: منظورت رو نمی فهمم!
هادی جواب داد: منظورم اینه اولویت باید این باشه که اولا راهی پیدا کنی که پیام تا حد امکان تو این دام نیفته ولی طوری که اصل ماجرا لو نره که این بچه آسیب نبینه، فردا خودش الکی الکی تو مسیر جاسوسی نیفته و یه مسئله ی جدید برامون به وجود نیاد.
محسن گفت: آقا، حالا ما پیام رو منصرف کنیم، موساد این دختره رو فرستاده با یه خبرنگاری چیزی ازدواج کنه، بالاخره این دختره میخواد با یکی ازدواج کنه دیگه، در هر صورت این با یکی اینجا ازدواج میکنه به نظرم.
هادی گفت: مگه نمیگی پیام عاشق دختره شده؟ پس چطوری میگی دختره قصد داره با یکی ازدواج کنه؟
محسن گفت: نه من برداشتم اینه مدل رفتاری دختره به این سمته!
هادی کمی فکر کرد و گفت: بر فرض که این درست باشه، چرا موساد پیام رو انتخاب کرده؟
ادامه دارد....
.
#آخرین_پرونده
.
گاندو
. قسمت بیست و هفتم / محسن از زندگی شخصی پیام پرسید و پیام توضیح داد. توضیحاتش که کامل شد به محسن گف
.
پ.ن. قسمتهای مربوط به حضور نوال
(خبرنگارلبنانی) در ایران کاملا مستند و
مبتنی بر واقعیت است.
.
🔻رژیم صهیونیستی در حال ایجاد یک سازمان اطلاعاتی جدید
🔹بر اساس اسنادی که در کنست تدوین شده است، دولت بنیامین نتانیاهو درحال ایجاد یک سازمان اطلاعاتی جدید است. بر اساس این سند، دولت ائتلافی در حال پیشبرد طرح ایجاد یک سازمان اطلاعاتی است که خارج از ارتش اسرائیل قرار دارد و تابع شخص نخست وزیر است و مسئول آن هم سطح با رئیس سازمان "آمان" خواهد بود.
🔹بر اساس این اسناد، نماینده کنست عمیت حلوی و تعدادی دیگر از نمایندگان کنست در حال ایجاد بخشی در دفتر نخست وزیری اسرائیل هستند که می تواند اطلاعات را از همه سازمان های امنیتی این رژیم (شاباک، موساد، آمان و ...) جمع آوری کند و ملزم به ارائه دیدگاه و نظر اطلاعاتی جایگزین با نظر دیگر سازمانها در مورد هر موضوع امنیتی به کابینه دولت خواهد بود.
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
📲💭
امروز سالگرد شهادت حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق بدستور شاه است در حالی که بیمار بود و جسدش را هم به خواهرش تحویل ندادن؛ چون بعد از کشف اسناد جاسوسی از سفارت بریتانیا، آنجا را تعطیل کرد؛ میدانید چرا تا پای جان پای تصمیمش ماند؟ چون نه خود نه فرزندانش تابعیت مضاعف نداشتند!
خیلی مرد بودی خیلی!
✍🏻حسینکاظمی
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo