eitaa logo
قرارگاه 🕋
84 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
83 فایل
کانال قرارگاه جایگزین احتمالی کانال طلوع می باشد تادرصورت بروز نقص فنی ویابه هردلیلی فعالیت آن (ک. طلوع) متوقف گردد، کانال قرارگاه آماده عضوگیری ازاعضای قبلی ک. طلوع وهمچنین ورودیهای جدید هست.
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 شفاعت از گناهکار 🔶 شبی معین الدین اشرف در حرم امام رضا علیه السلام خواب بود. او داشت برای وضو آماده می شد که دید مرد نورانی با چند نفر وارد صحن شدند. 🔷 آن مرد بلند فریاد زد: این خبیث را از اینجا بیرون بیاورید! ❌ چند نفر شروع به کندن قبر کردند. من از یکی پرسیدم: این مرد نورانی کیست؟! او گفت: ایشان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. ✅ در این هنگام دیدم حضرت رضا علیه السلام از حرم بیرون آمدند، سلام و احترام کردند و خواستند تا این کار انجام نشود. 🕋 امام رضا علیه السلام گفتند: هر چند او گناهکار است، ولی وصیت کرده در جوار من به خاک سپرده شود، او را به من ببخشید. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: او را به تو بخشیدم. 🌐 (کرامات رضویه، ج2، ص100، به نقل از دارالسّلام نوری.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 السلام 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه
💎 نجات اسیر ⏱ در زمان حمله ترکان به استرآباد خیلی از زنان و دختران را به اسیری گرفتند. یکی از این اسرا دختر یک پیرزن بود. 🔷 پیرزن در فراق دخترش خیلی ناراحت بود. روزی به راه افتاد تا از امام رضا علیه السلام آزادی دخترش را بخواهد. از طرفی هم ترکان دختر او را به بازار بردند و به یک تاجر مسلمان فروختند. 🔶 مرد با خدایی که رفیق این تاجر بود، شب قبل در خواب دیده بود در حال غرق شدن است، اما دختری او را نجات می دهد. ✅ فردا که پیش تاجر آمد، چشمش به دختر افتاد، فهمید همان دختری است که او را نجات داده، او را خرید و به خانه برد، بعد او را برای پسرش خواستگاری کرد. 🔺شرط دختر برای ازدواج یک سفر مشهد بود. اما وقتی به مشهد رسید بیمار شد. 🔷 پسر با عجله به سمت حرم رفت و از امام رضا علیه السلام کمک طلبید، او در بیرون حرم پیرزنی را دید. از او درخواست کرد که از همسر بیمارش پرستاری کند، او هم به خاطر خدمت به زائر آقا قبول کرد. 🎁 وقتی به بالای سر دختر بیمار رسید، دید که دختر خودش است. 🌐 (دارالسّلام نوری، ج2، ص99.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه
💠 زنگ هدیه: دیجی 🔻بعد کلاس همه دور خانم معلم جمع شده بودن که لیلا گفت: ما امشب عروسی دعوتیم، اما خواننده و نوازنده دعوت کردن، چی کار کنیم؟ 🔹 مریم: برای عروسی که عیبی نداره. 🔸مونا: اگه با خانواده تون بری عیبی نداره. 🔹ثمین: اگه آهنگش حرام باشه نباید بری. 🔸طاهره: اگه ناراحت میشن، باید بری. ✅خانم معلم گفت: آفرین به ثمین! موسیقی اگه از نوع آهنگ حرام باشه، نباید بهش گوش داد، البته می تونید دیرتر به مجلسشون برید یا وقتی که آهنگ زده میشه بیرون از هتل برید که ناراحت هم نشن. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه
💎 رساندن مخارج زائر 🔶 یکی از دانشمندان به زیارت امام رضا علیه السّلام آمد، اما بعد از چند روز دیگر پولی برای بازگشت نداشت. 🔷 او رو به گنبد کرد و گفت: آقای من! من زائرت هستم، روزی سه سکه خرج غذای من است، این مقدار را به من برسان. 🎁 پس از این خواهش، هر روز که از خواب بیدار می شد، می دید که سه سکه در اطاق خانه است. 🌐 (کرامات رضویه، ج1، ص250، به نقل از تحفة الرضویه.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه
💎 شفاعت به خاطر مادر ✳️ دو تا برادر بودند، یکی خوب و مؤمن، دیگری مردم آزار و بدکار. روزی هر دو عازم سفر مشهد شدند. در راه برادر بدکار دست از اذیت مردم برنمی داشت، او در میانه راه مریض شد و از دنیا رفت. 🔻 چند روز بعد از دفن، خواب مرده را دیدند که وضعش خوب بود. از او جریان را پرسیدند. می گفت: همین که از دنیا رفتم، آتش مرا فرا گرفت. هنگام غسل آتش بر من می ریختند، بعد هم مرا در پارچه ای از آتش پیچیدند. 🔷 هرچه فریاد می زدم کسی صدایم را نمی شنید تا اینکه مرا وارد حرم امام کردید و دور حرم طواف دادید. 🔶 من هر چه التماس می کردم امام رضا علیه السلام جواب نمی داد تا اینکه پیرمردی گفت: او را به مادرش قسم بده. 🎁 وقتی این کار را کردم، آقا زیر لب چیزی گفت. بعد از آن از حرم بیرون آمدم و دیگر آن آتش ها نبود. 🌐 (کرامات رضویّه، ج2، ص116، و دارالسّلام عراقی ص491.) 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه