✳️اخلاق در سفر
💠دوراندیشی
🔺قسمت هجدهم
⏹غیر از حوله احرام و دمپایی، وسایل دیگری همچون: نخ و سوزن، مقداری کش، چند تا دکمه، ناخن گیر، کبریت، قیچی، چاقو، چسب زخم، یک دفتر و قلم و ... با خود برداشته بود.
وقتی از او پرسیدند: در سفر مکه، چه احتیاجی به اینهاست؟ مگر کاروان و هتل مجهز نیست؟ مگر در عربستان از این چیزها گیر نمی آید؟
⏹می گفت: این تجربه را از سفرهای مکرّر به دست آورده ام. آن قدر در موارد جزیی احتیاج پیدا کرده و به این و آن مراجعه کرده ام که تصمیم دارم خودم بی نیاز باشم، تازه، احتیاجات دیگران را هم برآورم.
به جده وارد شدند. پیش از ورود به مکه، برای محرم شدن به میقات رفتند.
#دوراندیشی
📚اخلاق در سفر/ص34
#ایران_زیبا🇮🇷
#گردشگری😍
✈️ @gardeshgarie
✳️اخلاق در سفر
💠دوراندیشی
🔺قسمت نوزدهم
⏹هر کس در پی عوض کردن لباس و پوشیدن جامه احرام بود. دید یکی از زائران، مرتب سراغ این و آن می رود و چیزی مطلبد و همه سر را بالا می برند و می گویند: نه! رفت جلو و گفت: چی می خواهی؟ گفت: یک سنجاق، که دو طرف حوله را به هم وصل کنم که از دوشم نیفتد. گفت: من دارم بیا برویم تا به تو بدهم.
این اولین گامی بود که ابزار سفرش به درد مردم خورد.
⏹تا آخرین روزها هم، همیشه اتاق او محل مراجعه مردم بود و برای این گونه وسائل سراغش می آمدند و او بدون آنکه وسائلش را احتکار کند و فقط برای استفاده خودش منحصر سازد، با چهره ای باز به دیگران کمک می کرد.
دوراندیشی او در کارها و خدمتگزاری اش به حجاج در طول این سفر، زبانزد همه اهل کاروان بود. خودش هم می گفت: «آدم باید به درد مردم بخورد!»
#دوراندیشی
📚اخلاق در سفر/ص35
#ایران_زیبا🇮🇷
#گردشگری😍
✈️ @gardeshgarie