سؤال پنجم (سؤال شبه نهایی) در مصراع اول بیت، کدام هجای بلند را باید کوتاه تلفظ کنیم تا با هجای معادلش در مصراع دوم یکسان گردد، و این تغییر جزو کدام یک از اختیارات شاعری است؟ در چنان روز مرا آرزویی خواهد بود آرزویی که همی داردم اکنون پژمان @samah69

سؤال ششم (سؤال شبه نهایی) با توجه به اختیارات شاعری، چندمین هجا در مصراع اول بیت زیر، باید کوتاه تلفظ شود؟ در دام فتاده آهویی چند محکم شده دست و پای در بند @samah69

و یک سؤال با محوریت اختیار «زبانی» و «وزنی»: در بیت «عنقا برکرد سر گفت کز این طایفه دست یکی پر حناست، جَعد یکی پُر خضاب» شاعر از کدام اختیار شاعری استفاده کرده است؟ @samah69

معرفی اوزان با رکن «مفاعیلن» به روش «عروض سماعی» همچنین روش یافتن اختیارات زبانی را به شیوه ای بسیار ساده بیاموزید. @samah69

نمونه های اختیار وزنی را در این ابیات بررسی کنید این همه کوه سپید دیگر و تو دیگری از همه شفاف تر همیشه روشن تری حلقه زده دور تو مثل کبوتر همه از همه بالاتر ای طوقی من می پری این همه مرغان همه به سمت سیمرغ وقاف این همه را مرحبا هدهدی و رهبری گیس سپید تو را خدا چه خوش بافته مادری و بی صدا آینه می پروری قد بلند تو را به بر گرفته است ابر از همه ی کوه ها یک سر و گردن سری آینه ی آسمان محو تماشای توست تو پیری و اینهمه از همه دل میبری چهره تاریخی ات پر است از رمز و راز زمزمه ای یا سکوت پنجره ای یا دری؟ سینه ات از هرم داغ، چشمه سرب مذاب داغی و با این همه، حلقه چشم تری تو چیستی؟ کوه کوه! شکوه، اوج و وقار! فخر وطن را تویی تویی که یادآوری! شعله و شیر تو بود قوت و قوت وطن حرمت شوقی و شور، غیرت شور و شری ز هیبتت باختر جان و جنم یافته دیدم و می بینمت که تاج بر خاوری. سخت و سپید و ستبر، که هست هم پای ابر منظره در منظره چقدر خوش منظری! داغ هزاران شهید تو دیده‌ای کوه پیر! باک نداری و باز، به جان بلا می خری شاهد ویرانی کبکبه داریوش ناظر بی رحمی آتش اسکندری داغ که داری به جان؟ کوره آتشفشان راست مگر سینه کاوه آهنگری؟ قصه بیداد و داد، هنوز مانده به یاد کاوه و ضحاک را تو هم روایتگری... @samah69

سلام و آرزوی موفقیت برای شما دانش آموزان عزیز و پرتلاش

#محک سلام این شعر را بخوانید و به این سؤالات پاسخ دهید: 1. وزن شعر را مشخص کنید. 2. مشخص کنید چند اختیار وزنی ابدال دارد؟ 3. نمونه‌ آرایه‌های تلمیح و تشبیه را بیابید. 4. نمونه‌های حذف «ن» ساکن را بیابید. ای در نیام غیبت شمشیر انتقام شمشیر انتقام که مانده‌ست در نیام در اهتزاز رایت شمشیر را ببین مولا بیا قیامت شمشیر را ببین در ما خروج کرده گروهی که در هدف این بار در برابر حق بسته‌اند صف مردان مرد در صف صفین فدا شدند ما آن خوارجیم که از حق جدا شدند یک روز – روز صفین – قرآن به نی زدند از حق – علی – جدا شده خنجر به وی زدند قرآن به نی زدند دوباره همان گروه خنجر به وی زدند دوباره همان گروه تاریخ ای دریغ چه تکرار می شود تاریخ زیر تیغ چه تکرار می شود ما پاسخی شگرف ندادیم مرگ را دردا که بین راه نهادیم مرگ را رفتند آن شهیدان ماندیم بین راه مرکب – دریغ و درد – نهادیم بین راه ما قوم رخوتیم همه خواب رفته ایم دریا اگرچه بوده- ولی آب رفته ایم هان ای سوار مشرقی شب رکاب زن یک نشتر قیام به رگهای خواب زن شاید که برق تیغ تو بیدارمان کند طوفان انتقام تو هشیارمان کند ای در نیام غیبت، شمشیر انتقام شمشیر انتقام که ماند‌ه‌ست در نیام... @samah69

سوال مهارتی درباره‌ی مصراع: «عشق، عشق، عشق، عشق، عشق، عشق عشق، عشق» گزینه‌ی درست را مشخص کنید. الف) از چهار وزن‌پایه‌ی‌ «فاعلاتن» تشکیل شده است. ب) متشکل از چهار وزن‌پایه «فاعلاتن» است و هجای آخر آن محذوف است. ج) متشکل از چهار وزن‌پایه‌ی «فاعلات» است. د) وزن آن دولختی مساوی است. لینک ارتباط: @samah69