بسم الله
بخشی از یادداشتی که حدود ۲۵ ماه قبل نوشتم:
با یکی از رفقای خوبم در دانشگاه شیراز قدم میزدیم. همان روزها که مذاکرات منتهی به #برجام در جریان بود. گفتم من که دیپلماسی و این چیزها سرم نمیشود و نمیدانم آنجا چه خبر است؛ ولی اگر تحریمهایی که امروز به اسم هستهای دچارشان هستیم، برداشته شود و بعداً همان تحریمها به خاطر چیز دیگری قرار داده شوند تکلیف چیست؟... البته پشتش هم گفتم لابد خود مذاکرهکنندهها به فکر این چیزها هستند.
لابد هم مذاکرهکنندهها به این فکرها بودهاند؛ ولی تجربه این چند سال نشان داده آن حرف سادهای که آن روز زدم ـ و حرف سطح بالایی هم نبود ـ چندان بیربط نبوده... پس بگذار باز هم یک حرف ساده بزنم!
این روزها خیلیها وضعی را که دچارش هستیم، ربط میدهند به ترامپ و جمهوریخواهها. وعده میدهند که ترامپ استیضاح هم نشود دو سال دیگر تمام است و بعید است دوباره رأی بیاورد. احتمالا رقیبش هم جان کری است که از بانیان برجام بود. او یا یکی دیگر از دموکراتهای باهوش و مؤدب بیایند قضیه حل است. برجام برمیگردد یا فلان اتفاق خوب دیگر میافتد. لابد ما هم باید مثل بز اخفش سر تکان دهیم و مثل میش مش رضا بهبه کنیم!
اصلاً فرض را میگذاریم که دموکراتها دوستهای خونی ما هستند. این فرض را هم میگذاریم که ترامپ گورش را گم میکند یا پیدا میکند و میرود تویش کپهی مرگ میگذارد و جان کری میآید... برجام بهتری هم برپا میشود و تحریمها میروند سر گور ترامپ گل لگد میکنند. همهی این ها قبول. ولی سؤال سادهی من این است که اگر بعد از چهار سال یک ترامپ دیگر رأی آورد چه؟! باید دوباره بنشینیم تا استیضاح شود یا برود به جهنم؟!
پ.ن.
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامده ست به جز ما کسی به یاری ما...
میلاد عرفانپور
تکمله: ما دو راه بیشتر نداریم؛ اگر نمیخواهیم دین و عزت و شرف و ناموس و همه چیزمان را بدهیم، راهی جز #قوی_شدن نداریم.