🌺🍃🌺🍃
#داستانک
مارتین لوتر کینگ، مبارز بزرگ آمریکایی در کتاب خاطراتش ﻣﻰنویسد:
روزی در بدترين حالت روحی بودم، فشارها و سختىﻫﺎ جانم را به تنگ آورده بود. سر در گم و درمانده بودم. مستأصل و نگران، با حالتی غريب و روحى ﺑﻰجان و ﺑﻰتوان به زندگی خود ادامه ﻣﻰدادم.
همسرم مرا ديد به من نگاه کرد و از من دور شد، چند دقيقه بعد با لباس سر تا پا سياه روی سکوى خانه نشست. دعا خواند و سوگوارى کرد!
با تعجب پرسيدم: چرا سياه پوشيدهﺍی؟ چرا سوگواری ﻣﻰکنی؟
همسرم گفت: مگر ﻧﻤﻰدانی او مُرده است؟
پرسيدم: چه کسی؟
همسرم گفت: خدا... خدا مُرده است!
با تعجب پرسيدم: مگر خدا هم ﻣﻰمیرد؟ اين چه حرفی است که ﻣﻰزنی؟
همسرم گفت: رفتار امروزت به من گفت که خدا مُرده و من چقدر غصه دارم، حيف از آرزوهايم...
اگر خدا نمُرده پس تو چرا اينقدر غمگين و ناراحتی؟
او در ادامه ﻣﻰنويسد: در آن لحظه بود که به زانو در آمدم گريستم.
راست ﻣﻰگفت، گويا خدای درون دلم مُرده بود...
بلند شدم و براى ناامیدیﺍم از خدا طلب بخشش کردم.
❣هیچوقت نا امید نشوید، خداوند هرگز ﻧﻤﻰميرد...!🍃🌺
#قاصدکهای_شهر_________ 🔷🔹🔶🔸
#کلاسداری
🦋@gasdak313
🔺 هرکس عصر روز جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخواند خداوند به او هزار نسیم از رحمتش را عنایت میفرماید که خیر دنیا و آخرت است.
📚 امالی شیخ صدوق ص ۶۰۶
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
🍃🌸
پای صحبتهای خادم مزار که مینشینی خاطرات شنیدنی، حرفهای ناب و درد دلهایی دارد که گوش جان میخواهد تا به سخنان این همنشین شهدا فرا دهی.
کلمهای که در میان صحبتهایش جلب توجه میکرد "مخاطب خاص" بود. او میگفت: این شهدا مخاطب خاص خود را پیدا میکنند، سپس چند خاطره از از روزهای خادمی در اینجا برایمان تعریف کرد.
خاطرهای که بیشتر از همه جلوهگری میکرد این بود که روزی صبح ساعت ۶ بود که دیدم صدای گریه بسیار بلندی از بیرون میآید سراسیمه از مزار خارج شدم و فهمیدم صدای گریه از طرف یک مادر با دختری کوچک بود که داشتند به سمت مزار میآمدند، داخل مزار که شدند گریههایشان شدت یافت خجالت میکشیدم دلیل گریههایشان را بپرسم، بالاخره خود مادر شروع به صحبت با من کرد و به زبان ترکی گفت: عروسم سرطان دارد و دیگر علاج آن از هر طرف بریده شده است و میگویند دیگر امیدی نیست به درمانش؛ به اینجا آمدم که متوسل به شهدا شوم، سپس دوباره خطاب به من گفت:ای خادم شهدا، تویی که دوست شهدایی برای ما دعا کن تا عروسم شفا پیدا کند، گفتم چشم مادر جان، اما خودتان هم دعا کنید، دلتان که شکسته باشد شهدا بیشتر خریدارش هستند؛ راستی مادر هر کسی از اینجا حاجت گرفته بعدش برای شهدا آش نذر کرده. مادر جان تو هم آش نذر انشالله که شهدا نظری میکنند...
یک ماهی که گذشت از زیارت حرم حضرت معصومه (س) در قم برمیگشتم دیدم کنار مزار حسابی شلوغ است، نزدیکتر که شدم دیگ آش بزرگی را دیدم که خانوادهای در حال احسان آش به مردم بودند؛ قضیه را از مردم جویا شدم کسی گفت: ظاهراً عروس این خانواده سرطان داشته و شفایش را از شهدا گرفتهاند.
نگاهی به مزار شهدا کردم و گفتم "اِویز آباد" (خانهتان آباد).دلتان که گرفت سری بزنید به این مزار عشق، شاید شما هم مخاطب خاص این شهدا شدید...
#قاصدکهای_شهر__________ 🔷🔹🔶🔸
#دفاع_مقدس
🦋@gasdak313
🌷یک جا نمیشست غذایش را بخورد. به سنگر بچه بسیجیها سر میزد و هر جا یک لقمه ای میخورد؛ ناهار، شام یا حتی صبحانه ، فرقی نمیکرد. وقتی هم که ازش میپرسیدم؛ چرا این کار را میکند؟! میگفت:...
🌷....میگفت: اگر من در سنگر فرماندهی بنشینم و غذا بخورم، آن بسیجی که نان خشک یا دوغ یا ماست میخورد، فکر میکند؛ من که فرمانده هستم، غذایی بهتر از غذای او میخورم. این جوری بهتراست. بگذار بسیجی بداند، بین من که فرمانده هستم با او [که] یک بسیجی است فرقی وجود ندارد.
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حاج شهید عبد الحسین برونسی
#ستاره_های_دنبالهدار 💫
#دفاع_مقدس
#قاصدکهای_شهر_________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
🌸ویژه برنامه هفته دفاع مقدس🌸
سخنران:#حاج_آقا_امان_اللهی
#برنامه
#قاصدکهای_شهر_________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313
خانواده آسمانی ۸.mp3
11.74M
#خانواده_آسمانی ۸
🔅 آدمها چشم از اینجا که فرو میبندند؛
آمادهی ملاقات خدایند!
ـ اما به بعضی نامهای از خداوند میرسد، که با سلام خداوند آغاز میشود 💫
ـ بعضی، حتی خداوند نگاهشان هم نمیکند 💥
و قرآن این لحظه را با کلمهی" إخسئوا " تعریف میکند .. یعنی (از من دور شو)
ـ داستان این دو گروه چگونه است؟
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_فرحزاد
#قاصدکهای_شهر_________ 🔷🔹🔶🔸
🦋@gasdak313