بچه که بودم میگفتم زمین جایه خوبیست ومن خوشحالم کمی بزرگ که شدم دیدم نه زمین شده پرازدروغهایه جذاب ورنگهایه مصنوعی ولبخندهایه نقاشی شده وقالبهایه انسان نما.
گفتم آسمان جایه خوبیست کاش آسمان بودم پرندهاحسرته نگاهم شده بودند چه شادنددورازمحدودیت هایه زمین دراوج بلندایه آسمان تااینکه آسمان غرید بارانی شد وهمه پرندگان باوحشت رفتند بدون هیچ سرپناهی درآسمان. فردای آن روز پرنده ای درقفس خوکرده بود انگارازاسمان فراری بود گفتم دریا حتما جایه خوبیست درعمق آبی وسکوت دریا ماهی هاعجیب خوشبختند اما وقتی دریا طوفانی شد وقتی طورصیاد ماهی ها رابه سرنوشتی سخت محکوم میکرد دیدم نه.. خستت نکنم عزیزم
این وصیته مهدی به تویی که دوستت دارم
درلحظه لحظه افکارم میپرسیدم پس کجا کجاست ارامش که ناگهان بانگ اذان وچادرنمازه مادرم که ازکنار عبورمیکرد برقامت خمیده او تمام آرامشم راترجمه کرد عجب ارامشی داشت دستانه مادرم که بعدازنمازسرسجاده عشق آرام رویه گونه هایم کشیده میشد بااشک ولبخند صورتم که رویه پاهایش جاخوش کرده بود را نوازش میکرد
عجب ارامشی دارد مناجات باخدا ونمازو دعایه رضایت مادر.
ارامش یعنی خدا
یعنی دعا
یعنی مادر مادرمادر
یاعلی
برایم دعاکنید شهید بشم دنیابرایم خیلی تنگ شده است
برادرکوچکتون #حاج_اقا_امان_اللهی
@gasdak313
#دلنوشته_دست_نوشته