#شرح_حکمت ۴۹
🪐تفاوت افراد ڪریم و لئیم
#نهج_البلاغه
📿احْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ، وَاللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ
🌗بترسيد از حمله افراد با شخصيت به هنگام نياز و گرسنگى و از حمله افراد پست به هنگام سيرے
✍افراد بزرگوار و با شخصيت تنها هنگامى دست به حمله مى زنند ڪه به آنها ستم شود و يا نياز مبرم براے ادامه حيات پيدا ڪنند ڪه در اين صورت براے گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غيرت آنها به جوش مىآيد و حمله جانانهاے مىڪنند;
ولى لئيمان هنگامى ڪه به نوايى برسند و بر مراد خويش سوار گردند طغيان مىڪنند و افراد بىگناه را مورد حمله قرار مىدهند همچون حيوانات درندهاے ڪه پس از سيرے، مست مىشوند.
📘#حکمت_49
🕊با هم #نهج_البلاغه بخوانیم
✍شیخ حسنعلی نخودڪی (رحمة الله) :
بدانید و آگاه باشید ، خداوند رحمت ڪند شما را ،
براستی ڪه اساس طریقت حقیر بر این سه پایه محڪم و استوار است :
۱. بیدارے قبل از اذان صبح ،
۲. غذاے حلال ،
۳. توجه به نماز اول وقت و حضور قلب در هنگام نماز .
🔴گناه رضايت❗️
🔅الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْم كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَعَلَى كُلِّ دَاخِل فِي بَاطِل إِثْمَانِ
💠«آن ڪس ڪه به ڪار جمعيتى راضى باشد همچون ڪسى است ڪه در آن ڪار با آنها شرڪت نموده .
📚#حکمت_154
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🕊 با هم #نهج_البلاغه بخوانیم
آرامش دل
از علامه طباطبایی نقل شده است ڪه
«جهت آرامش قلب، دست را روے سینه بگذارید و سه چهار مرتبه ایستاده و نشسته این آیه شریفه را بخوانید:
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛
همان ڪسانى ڪه ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد آگاه باش ڪه با یاد خدا دلها آرامش مىیابد».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 شهید مطهری شعر معروف علامه طباطبایی(ره) را میخواند:
🔹همی گفته و گفتهام بارها
🔹بود ڪیش من مهر دلدارها
🔹 پرستش به مستی است در ڪیش مهر
🔹برونند زین جرگه هشیارها
🔹چه دارد جهان جز دل و مهر یار
🔹مگر تودههایی ز پندارها ...
🔹پیاپی بڪش جام و سرگرم باش
🔹بهل گر بگیرند بیڪارها
◾️ ۲۴ آبان ۱۴۰۲، چهل و دومین سالگرد رحلت مرحوم استاد علامه طباطبایی تسلیت باد!
🌹🌹فاتحه و صلوات خود به روح این حڪیم الهی و عارف واصل را میتوانید در آدرس زیر ثبت ڪنید:
https://fatehe-online.ir/206410
🔻
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هفتادوهشتم کمی مکث کردم و چیزی نگفتم بعد به راه ادامه دادیم.
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هفتادونهم
ابراهیم طوری حرف میزد که طرف مقابل اصلاً احساس شرمندگی نکند.
اصلاً هم خودش را مطرح نمیکرد.
بعدها فهمیدم خانههایی که رفتیم
منزل چند تا از بچههای رزمنده بود.
مرد خانوادههای آنها در جبهه حضور داشت.
برای همین ابراهیم به آنها رسیدگی میکرد.
کارهای او مرا به یاد سخن امام صادق علیه السلام میانداخت که میفرماید: سعی کردن و برآوردن حاجات مسلمانان بهتر از ۷۰ بار طواف دور خانه خداست و
باعث در امان بودن در روز قیامت میشود.
این حدیث نورانی چراغ راه زندگی ابراهیم بود.
او تمام تلاشش را در جهت حل مشکلات مردم به کار میبست.
دوران دبیرستان بود.
ابراهیم عصرها در بازار مشغول به کار
بود و برای خودش درآمد داشت.
متوجه شد یکی از همسایهها مشکل مالی شدیدی دارد.
آنها علی رغم از دست دادن مرد خانواده کسی را برای تمرین هزینهها نداشتند. ابراهیم به کسی چیزی نگفت هر ماه وقتی حقوق میگرفت بیشتر هزینههای
آن خانواده را تامین میکرد.
هر وقت در خانه زیاد غذا پخته میشد. حتماً برای آن خانواده میفرستاد.
این برنامه تا سالها و تا زمان شهادت ابراهیم ادامه داشت
و تقریباً کسی به جز مادرش از آن اطلاعی نداشت.
شخصی به سراغ ابراهیم آمده بود
قبلا آبدارچی بود و حالا بیکار شده بود تقاضای کمک مالی داشت.
ابراهیم به جای کمک مالی با مراجعه به چند نفر از دوستان شغل مناسبی را برای او مهیا کرد.
او برای حل مشکل مردم هر کاری که میتوانست انجام میداد.
اگر هم خودش نمیتوانست به سراغ دوستانش میرفت. و از آنها کمک میگرفت.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هفتادونهم ابراهیم طوری حرف میزد که طرف مقابل اصلاً احساس شرم
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هشتادم
اما در این کار یک موضوع را رعایت میکرد با کمک کردن به افراد گدا پروری نکند.
ابراهیم همیشه به دوستانش میگفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند.
شما مشکلش را برطرف کنید.
او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت یا هر کسی را که حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد.
آن هم مخفیانه
قبل از آنکه طرف مقابل حرفی بزند.
بعد میگفت: من فعلاً احتیاجی ندارم این را هم به شما قرض میدهم.
هر وقت داشتی برگردان این پول قرض الحسنه است.
ابراهیم هیچ حسابی روی این پولها نمیکرد.
او در این کمکها به آبروی افراد خیلی توجه میکرد.
همیشه طوری برخورد میکرد که طرف مقابل شرمنده نشود.
بزرگان دین توصیه میکنند برای رفع مشکلات خودتان تا میتوانید مشکل مردم را حل کنید
همچنین توصیه میکنند تا میتوانید به مردم اطعام کنید و اینگونه بسیاری از گرفتاریهایتان را برطرف سازید.
غروب ماه رمضان بود ابراهیم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسی یک قابلمهای از من گرفت!
بعد داخل کله پزی رفت. به دنبالش آمدم و گفتم ابرام جون کله پاچه برای افطاری! عجب حالی میده؟! گفت راست میگی ولی برای من نیست. یک دست کامل کله پاچه
و چند تا نان سنگک گرفت. وقتی بیرون آمد ایرج با موتور رسید ابراهیم
هم سوار شد و خداحافظی کرد. با خودم گفتم: لابد چند تا رفیق جمع
شدند و با هم افطاری میخورند. از اینکه به من تعارف هم نکرد ناراحت
شدم فردای آن روز ایرج را دیدم و پرسیدم: دیروز کجا رفتید؟
⚘
✍ادامه دارد...
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
🌷🍃
✨آیتالله بهجت ره :
اگر براے فرج امام زمان(ع)
دعا میڪنید نشانه آن است که
هنوز ایمانتان پا برجاست..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸
🕊
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هشتادم اما در این کار یک موضوع را رعایت میکرد با کمک کردن به
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هشتادُیکم
گفت: پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که در زدیم و کله پاچه را به آنها دادیم.
چند تا بچه و پیرمردی که دم در آمدن خیلی تشکر کردند.
ابراهیم را کامل میشناختند.
آنها خانواده بسیار مستحقی بودند.
بعد هم ابراهیم رو رساندم خانهشان.
۲۶ سال از شهادت ابراهیم گذشت
در عالم رویا ابراهیم را دیدم. سوار بر یک خودروی نظامی به تهران آمده بود!
از شوق نمیدانستم چه کنم چهره ابراهیم بسیار نورانی بود. جلو رفتم و همدیگر را در آغوش گرفتیم.
از خوشحالی فریاد میزدم و میگفتم: بچهها بیاید آقا ابراهیم برگشته.
ابراهیم گفت: بیا سوار شو، خیلی کار داریم. به همراه هم به کنار یک ساختمان مرتفع رفتیم.
مهندسین و صاحب ساختمان همگی با آقای ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند.
همه او را خوب میشناختند ابراهیم رو به صاحب ساختمان کرد و گفت:
من آمدهام سفارش این آقا سید را بکنم. یکی از این واحدها را به نامش کن.
بعد شخصی که دورتر از ما ایستاده بود را نشان داد. صاحب
ساختمان گفت آقای ابرام این بابا نه پول داره نه میتونه وام بگیره!
من چه جوری یه واحد به او بدم؟
من هم حرفشو تایید کردم و گفتم ابرام جون دوره این کارها تموم شد،
الان همه اسکناس رو میشناسند. ابراهیم نگاه معنیداری به من کرد و گفت: من اگر برگشتم برای این بود که مشکل چند نفر مثل ایشان را حل کنم وگرنه من اینجا کاری ندارم.
بعد به سمت ماشین حرکت کرد و من هم به دنبالش راه افتادم.
که یک دفعه تلفن همراه من به صدا درآمد و از خواب پریدم.
✍ادامه دارد....
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
✨
🔹سه ذڪر ڪارگشا...
🔸مولا #امیرالمومنینعلیعلیهالسلام میفرمایند:
🌱اے ڪمیل اگر سختی و فشار به تو روے آورد، زیاد بگو:
"لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم"
تا سختی ها بر طرف گردد.
🌱و اگر نعمتی از جانب خدا به تو رسید زیاد بگو:
"الحمدلله" تا نعمتت افزون گردد.
🌱و چون روزےات دیر رسید زیاد بگو:
"استغفرالله ربی و اتوب الیه" تا روزےات، وسعت یابد.
📚 تحفالعقول/ص168
✨ #آیت_الله_بهجت
🔹درمان عصبانیت
با عقیده ڪامل زیاد صلوات فرستادن «اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
🔹درمان ریا
با عقیدۀ ڪامل اڪثار [ڪثير] حوقله (بسیار لا حَولَ وَ لا قُوَّه إلا بِالله) گفتن.
🔹درمان وسواس
اڪثار تهلیل ، (لا اله الا الله) علاج وسواس است.
📚زلال حڪمت، نشر وزراء
این که گناه نیست 41.mp3
4.88M
#این_که_گناه_نیست 41
📣 خوب گوش کن؛
▫️گناهان کوچـک،
آماده ات می کنن برای گناهان بزرگ!
چون یواش یواش
ترسِ از نافرمانی خدا رو،ازت میگیرَن!
💢اونوقت دیگه راحت
به گناهان بزرگ تن میدی
این که گناه نیست 42.mp3
4.15M
#این_که_گناه_نیست 42
💠اگه حواست نیست؛
ساعات عمرت داره چجوری میگذره
به یه غفلت بزرگ مبتلایی❗️
حساب تک تک ساعتهای عمرتُ داشته باش!
✅یه باردیگه
باید ازلابلای همین روزها، عبور کُنیا
این که گناه نیست 43.mp3
4.79M
#این_که_گناه_نیست 43
💢با خودت مدارا نڪن؛
اگر عیبی از تو رو بهت گفتن،
یقهے خودتُ بگیر!
✔️اگرم ڪسی نگفت،
خودت دنبال عیبهات بگرد!
بی توجهی به ڪشف عیب خودت؛
گناه بزرگیه ها
این که گناه نیست 44.mp3
5.04M
#این_که_گناه_نیست 44
به گُنـــاه مبتلا شدے؟
نَتَــرس...❗️مهم اینه ڪه؛
تا از این سنگین تر نشدے؛
🔄دور بزنی و بیاے سرِ خط...
همین الآن،هر جاے گناه ڪه هستی؛
تُرمز ڪن...
دیر میشه ها
این که گناه نیست 45.mp3
4.02M
#این_که_گناه_نیست 45
یه قلـ❤️ـبِ سالم، رقیق و نرمه!
و از خلوت با خدا، لذت می بَره...
اگر از ارتباط با خدا لذت نمی برے؛
یه جاے ڪار لنگـه!
بگرد و پیداش ڪن...
💢نگو این ڪه گناه نیست
هدایت شده از خودسازے و تࢪڪ گناھ
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هشتادُیکم گفت: پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی بود که د
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هشتادُدوم
خمس
راوی: مصطفی صفار هرندی
از علمایی که ابراهیم به او ارادت خاصی داشت.مرحوم حاج آقا هرندی بود.
این عالم بزرگوار غیر از ساعات
نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود.
اواخر تابستان سال ۱۳۶۱ بود. همراه ابراهیم خدمت حاج آقا رفتیم.
مقداری پارچه به اندازه دو دست پیراهن گرفت. هفته بعد موقع نماز دیدم که ابراهیم آمد مسجد و رفت پیش حاج آقا من هم رفتم ببینم چه شده
ابراهیم مشغول حساب سال بود و خمس اموالش را حساب میکرد.
خندم گرفت اون برای خودش چیزی نگه نمیداشت. هرچه داشت خرج دیگران میکرد.
پس میخواهد خمس چه چیزی را حساب کند؟
حاج آقا حساب سال را انجام داد و گفت:
خمس شما ۴۰۰ تومان میشود
بعد ادامه داد: من با اجازهای که از آقایان مراجع دارم و با شناختی که از شخص
شما دارم آن را میبخشم.
اما ابراهیم اصرار داشت که این واجب دینی را پرداخت کند.
بالاخره خمس را پرداخت کرد.
✍ادامه دارد....
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هشتادُدوم خمس راوی: مصطفی صفار هرندی از علمایی که ابراهیم به
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هشتادُسوم
کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق علیه السلام انداخت که
میفرماید: (کسی که حق خداوند
مانند خمس را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد کرد.)
بعد از نماز با ابراهیم به مغازه حاج آقا
رفتیم. به حاجی گفت دو تا پارچه پیراهنی مثل قبل میخوام حاجی با
تعجب نگاه کرد و گفت: پسرم تو تازه از من پارچه گرفتی اینها پارچههای دولتی ما اجازه نداریم بیش از اندازه به کسی پارچه بدهیم
ابراهیم چیزی نگفت ولی من قضیه را میدانستم
و گفتم: حاج آقا آخه این آقا ابراهیم پارچههای قبلی را انفاق کرد!
بعضی از بچههای زورخانه هستند که لباس آستین کوتاه میپوشند
یا وضع مالیشان خوب نیست ابراهیم برای همین پیراهن را به آنها می بخشید.
حاجی در حالی که با تعجب به حرفهای من گوش میکرد
نگاه عمیقی به صورت ابراهیم انداخت و گفت: این دفعه برای خودت پارچه را میبرم حق نداری به کسی ببخشی.
هر کسی که خواست بفرستش اینجا.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃