eitaa logo
خودسازے و تࢪڪ گناھ
1.9هزار دنبال‌کننده
687 عکس
811 ویدیو
46 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd ﷽ ✍پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم: گنهڪارے ڪه به رحمتِ خدا اميدوار است از عابدِ مأيوس، به درگاهِ خدا نزديڪتر است ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ #نشر_پیامهاے_این_ڪانال_صدقه‌ے_جاریه_است🌹 #ان‌شاالله 🌻 💙
مشاهده در ایتا
دانلود
👇 پیرمرد ۹۳ ساله ایتالیایی وقتی براے مشڪلات تنفسی یڪ روز در بیمارستان بسترے شد وقتی مرخص ڪردن براے صورت‌حساب ۵۰۰ یورو ( ۲۳ میلیون و پانصد هزارتومان ) ازش خواستند او زد زیر گریه مسئول اونجا ناراحت شد و گفت براے نداشتن پول گریه نڪن اینجا خیریه‌اے است ڪه می‌گیم ڪمڪ ڪنند. پیرمرد گفت : براے هزینه‌اش گریه نمی‌ڪنم ڪل بیمارستان را هم می‌توانم بخرم اما گریه من بخاطر یڪ تحول درونی است ڪه خیلی دیر شده ! گفتند چه تحولی ؟! پیرمرد گفت یڪ عمر رایگان نفس ڪشیدم اما براے یڪ روز باید بخاطر دستگاه تنفسی ۵۰۰ یورو بدهم آنوقت خداوند بزرگ رایگان این خدمت را به من ڪرد و هیچ وقت هزینه اش را ندادم ڪه ڪمترین آن شڪر و عبادت به درگاهش بود وغفلت ڪردم وحالا در ۹۳ سالگی فهمیدم چه نعمت‌هاے بزرگی را ڪه خدا بهم داده شڪرگزار آن نبودم بخاطر این گریه‌ام گرفت چرا متوجه نشدم و چقدر بدهڪارم 😔 گاهی چقدر زود دیر می‌شود 👌خدایا به خاطر همه نعمتهایی ڪه دادے شڪرت
📚 وقتی حضرت آیت الله بیدآبادے (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه ڪرد روزے جمعی از اشرار اصفهان ڪه مرتڪب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می‌گیرند ڪار جدیدے و سرگرمی تازه اے براے آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یڪدیگر، به این فڪر می‌افتند ڪه یڪ نفر روحانی را پیدا ڪرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بڪنند! به همین خاطر در خیابان و ڪوچه به دنبال یڪ روحانی می‌گردند ڪه از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد ڪه در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می‌بوسند و از ایشان تقاضا می‌ڪنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ ڪدام اثرے از صلاح و سداد نمی‌بینند ولی با خود می‌اندیشند ڪه شاید حڪمتی در آن ڪار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یڪی از محله هاے اصفهان می روند. سرانجام به خانه اے می‌رسند و آنان از ایشان دعوت می‌ڪنند ڪه به آن مڪان وارد شوند. به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدے، صفا آوردے!! ایشان متوجه قضایا می‌شوند و قصد مراجعت می‌ڪنند ڪه جمع اوباش جلوے ایشان را گرفته و می‌گویند: چاره اے ندارے جز این ڪه امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می‌شوند و به ناچار داخل اتاق می‌شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می‌دهند ڪه در بالاے اتاق بنشینند، و سپس همان زن ڪه در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی ڪه دایره اے یا تنبڪی به دست داشته، وارد اتاق می‌شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و ڪف می‌زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیڪ شده و در حالی ڳه جسارتی به آن بزرگوار نیز می‌نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مڪرر می‌گوید: در ڪوے نیڪ نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندے تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی ڪه آن گروه گمراه غرق شعف و شادے و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افڪنده بودند، ناگهان سر بلند ڪردند و خطاب به آنان می‌فرماید: تغییر دادم……… به محض آن ڪه این دو ڪلمه از دهان عالم خارج می‌شود، آن جماعت به سجده می‌افتند و از رفتار و ڪردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پاے آن ولی الهی بوسه می‌زنند و ایشان نیز حڪم توبه بر آنان جارے می‌نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یڪ لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوے خداوند بازگرداندم الحمدالله و از شر شیطان به خدا پناه بردم ...        [اَلآ‌ بـذڪر‌اللّٰھ‌ تطـمئن‌ القـلوب] با‌ یاد‌خدا‌ قلب‌‌ها‌ آرام‌ می‌گیرد..! •᯽🪞᯽••᯽🪞᯽
📚 وقتی حضرت آیت الله بیدآبادے (ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه ڪرد روزے جمعی از اشرار اصفهان ڪه مرتڪب هرگونه خلافی شده بودند، تصمیم می‌گیرند ڪار جدیدے و سرگرمی تازه اے براے آن روز خود بسازند. پس از شور و مشورت با یڪدیگر، به این فڪر می‌افتند ڪه یڪ نفر روحانی را پیدا ڪرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان (تفریحی) بڪنند! به همین خاطر در خیابان و ڪوچه به دنبال یڪ روحانی می‌گردند ڪه از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ محمد بیدآبادی (رضوان الله علیه) می افتد ڪه در حال گذر بودند. گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می‌بوسند و از ایشان تقاضا می‌ڪنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دو جوان را از تجرد درآورند. ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ ڪدام اثرے از صلاح و سداد نمی‌بینند ولی با خود می‌اندیشند ڪه شاید حڪمتی در آن ڪار باشد، به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یڪی از محله هاے اصفهان می روند. سرانجام به خانه اے می‌رسند و آنان از ایشان دعوت می‌ڪنند ڪه به آن مڪان وارد شوند. به محض ورود ایشان، زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت، از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی (نور الله قبره) می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدے، صفا آوردے!! ایشان متوجه قضایا می‌شوند و قصد مراجعت می‌ڪنند ڪه جمع اوباش جلوے ایشان را گرفته و می‌گویند: چاره اے ندارے جز این ڪه امروز را با ما بگذرانی!!! آن عالم در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می‌شوند و به ناچار داخل اتاق می‌شوند. آن جماعت گمراه به ایشان دستور می‌دهند ڪه در بالاے اتاق بنشینند، و سپس همان زن ڪه در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود، در حالی ڪه دایره اے یا تنبڪی به دست داشته، وارد اتاق می‌شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!! جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و ڪف می‌زنند. زن مزبور، در حال رقص گه گاه به آن عالم ربانی نزدیڪ شده و در حالی ڳه جسارتی به آن بزرگوار نیز می‌نماید، این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مڪرر می‌گوید: در ڪوے نیڪ نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندے تغییر ده قضا را!!!!! پس از دقایقی ڪه آن گروه گمراه غرق شعف و شادے و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افڪنده بودند، ناگهان سر بلند ڪردند و خطاب به آنان می‌فرماید: تغییر دادم……… به محض آن ڪه این دو ڪلمه از دهان عالم خارج می‌شود، آن جماعت به سجده می‌افتند و از رفتار و ڪردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پاے آن ولی الهی بوسه می‌زنند و ایشان نیز حڪم توبه بر آنان جارے می‌نماید. در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یڪ لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوے خداوند بازگرداندم الحمدالله و از شر شیطان به خدا پناه بردم ...        [اَلآ‌ بـذڪر‌اللّٰھ‌ تطـمئن‌ القـلوب] با‌ یاد‌خدا‌ قلب‌‌ها‌ آرام‌ می‌گیرد..! •᯽🪞᯽••᯽🪞᯽