خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_هشتادُسوم کار ابراهیم مرا به یاد حدیثی از امام صادق علیه السل
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_صدو_هشتادُچهارم
ما تو را دوست داریم
راوی: جواد مجلسی
پاییز سال ۱۳۶۱ بود بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم
این بار نقل همه مجالس از توسلهای شهید ابراهیم هادی به حضرت زهرا
سلام الله علیها بود هرجا میرفتیم حرف از او بود. خیلی از بچهها داستان
و حماسه آفرینیهای او را در عملیات های مختلف تعریف میکردند.
همه آنها با توسل به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها انجام شده بود.
به منطقه سومار رفتیم به هر سنگری که سر میزدیم از ابراهیم میخواستند برای آنها مداحی کند
و از حضرت زهرا سلام الله علیها بخواند.
شب بود ابراهیم در جمع بچهها یکی از گردانها شروع به مداحی کرد صدای
ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود!
بعد از تمام شدن مجالس یکی دو تا از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند.
بعد هم چیزهایی گفتن که او خیلی ناراحت شد.
آن شب قبل از خواب ابراهیم عصبانی بود و گفت
من مهم نیستم اینها مجلس حضرت زهرا را شوخی گرفتن!
برای همین دیگر مداحی نمیکنم. هرچه میگفتم حرف بچهها را به دل نگیر آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن فایدهای نداشت
آخر شب برگشتیم مقر دوباره قسم خورد که دیگر مداحی نمیکنم.
ساعت یک و نیم شب بود خسته و کوفته خوابیدیم.
✍ادامه دارد....
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»