خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱 #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_چهلوششم فتح المبين جمعی از دوستان شهيد در خوزستان ابتدا به
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت_صدو_چهلوهفتم
عصر همان روز از طرف سپاه مسئولین و معاونان گردانها را به منطقه عملیاتی بردند
از فاصله دورمنطقه و نحوه کار را توضیح دادند
یکی از سختترین قسمت های عملیات به گردان های تیپ المهدی واگذار شد
با نزدیک شدن غروب روز اول فروردین جنب و جوش نیروها بیشتر شد
بعد از نماز حرکت نیروها آغاز شد.
من لحظهای از ابراهیم جدا نمی شدم
بالاخره گردان ما هم حرکت کرد اما به دلایلی من و او عقب ماندیم
ساعت ۲ نیمه شب ما هم حرکت کردیم
در تاریکی شب به جایی رسیدیم که بچههای گردان در میان دشت نشسته بودند.
ابراهیم پرسید:
اینجا چه میکنید؟! شما باید به خط دشمن بزنید! گفتند دستور فرمانده
است با ابراهیم جلو رفتیم به فرمانده گفت: چرا بچهها را در دشت نگه داشتید؟ الان هوا روشن میشود
اینها جان پناه و خاکریز ندارند و کاملاً هم در تیررس دشمن هستند
فرمانده گفت: جلوی ما میدان مین است،
اما تخریبچی نداریم ما با قرارگاه تماس گرفتیم. تخریبچی در راه است.
ابراهیم گفت: نمیشه صبر کرد. بعد رو کرد به بچهها و گفت:
چند نفر داوطلب از جان گذشته با من بیان تا راه رو باز کنیم!
چند نفر از بچهها به دنبال او دویدند.
ابراهیم وارد میدان مین شد پایش را روی زمین میکشید و جلو میرفت!
بقیه هم همینطور! هاج و واج ابراهیم را نگاه میکردم نفس در سینهام حبس شده بود. من در کنار بچههای گردان ایستاده بودم و او در میدان مین رنگ از چهرهام پریده بود هر لحظه منتظر
صدای انفجار و شهادت ابراهیم بودم!
لحظات به سختی میگذشت اما آنها
به انتهای مسیر رسیدند! شکر خدا در این مسیر مین کار نشده بود
آن شب پس از عبور از میدان مین به سنگرهای دشمن حمله کردیم مواضع دشمن تصرف شد.
اما زیاد جلو نرفتیم.
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd