خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_پنجاهم تأثير ڪلام راوے: مهدے فريدوند چند ماه از پيروزے انقلاب گذش
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_پنجاهو_یکم
داشتم گزارش را مي نوشتم. گفتم: حتماً يك رونوشت براے شوراے انقلاب مي فرستيم. ابراهيم پرسيد: مي تونم گزارش رو ببينم؟ گفتم: بيا اين گزارش، اين هم حڪم انفصال از خدمت! گزارش را بادقت نگاه ڪرد.
بعد پرسيد: خودت با اين آقا صحبت ڪردے؟ گفتم: نه، لازم نيست، همه مي دونند چه جورآدميه!
جواب داد: نشــد ديگه، مگه نشــنيدے: فقط انســان دروغگــو، هر چه ڪه مي شنود را تأييد میڪند! گفتم: آخه بچه هاے همان فدراســيون خبر دادند...
پريد تو حرفم و گفت: آدرس منزل اين آقا رو دارے؟
گفتم: بله هست.
ابراهيم ادامه داد: بيا امروز عصر بريم در خونهاش،
ببينيم اين آقا ڪیه، حرفش چيه!
من هم بعد چند لحظه سڪوت گفتم:
باشه. عصر بعد از اتمام ڪار آدرس را برداشتم و با موتور رفتيم.
آدرس او بالاتــر از پــل ســيد خندان بــود.
داخل ڪوچه ها دنبــال منزلش مي گشــتيم.
همان موقع آن آقا از راه رســيد.
از روے عڪســي ڪه به گزارش چسبيده بود او را شناختم.
اتومبيل بنز جلوے خانه اے ايستاد. خانمي ڪه تقريباً بي حجاب بود پياده شد و در را باز ڪرد. بعد همان شخص با ماشين وارد شد.
گفتم: ديدے آقا ابرام! ديدے اين بابا مشڪل داره. گفت: بايد صحبت ڪنيم.
بعد قضاوت ڪن. موتور را بردم جلوے خانه و گذاشتم روے جڪ.
ابراهيم زنگ خانه را زد.
آقا ڪه هنوز توے حياط بود آمد جلوے در.
مردے درشــت هيڪل بود. با ريش و سبيل تراشيده.
با ديدن چهره ما دو نفر در آن محله خيلي تعجب ڪرد! نگاهي به ما ڪرد و گفت: بفرمائيد؟!
✍ادامه دارد....
شهدا را یاد ڪنید با ذڪر صلوات
✨🌱✨🌱✨🌱✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
━━━ ━━━ ━━━ ━━━