14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ثـواب وضــوے قبل از خــواب :
✍رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند؛
« هرڪس به هنگام خواب با:وضـو به رختخواب رود، تا زمانی ڪه از خواب برخیزد، ثواب شبزنده دارے و مناجات به او میدهند».
همچنین فرمودند:
« ڪسی ڪه با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.»
📚 وسائل الشیعه، ج۱ ص۲۶۶
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_دویستُ_بیستوهفتم این تذهبون راوی: خانم رسولي و... در دوران دفاع
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_دویستُ_بیستوهشتم
بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آن ها را هم مي شناختم،
در پائين تپه مشغول دست و پا زدن در يک باتلاق هستند!
آن ها مي خواســتند به جائي بروند، اما هرچه دســت و پا مي زدند بيشتر در باتلاق فرو مي رفتنــد!
ابراهيم رو به آن ها کرد و فرياد زد و اين آيه را خواند: َاينَ َتذهَبوُن (به کجا مي رويد)؟!
اما آن ها اعتنائي نکردند! روز بعد خيلي به اين ماجرا فکر کردم.
اين خواب چه تعبيري داشت؟!
پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالي به سمت من آمد و گفت:
مادر، يک هديه برايت گرفته ام!
بعد هم کتابي را در دست گرفت و گفت: کتاب شهيد ابراهيم هادي چاپ شده ...
به محض اينکه عكس جلد کتاب را ديدم رنگ از صورتم پريد!
پسرم ترسيد و گفت: مادر چي شد؟ من فکر مي کردم خوشحال مي شي؟!
جلو آمدم و گفتم: ببينم اين کتاب رو... من دقيقاً همين صحنه روي جلد را ديشب ديده بودم!
ابراهيم را درست در همين حالت ديدم! بعد مشــغول مطالعه کتاب شدم.
وقتي که فهميدم خواب من روياي صادقه بوده،
از طريق همسرم به يکي از بسيجيان آن سال ها زنگ زديم.
از او پرسيديم كه از آن دو نفر كه من در خواب ديده بودم خبري داري؟
خلاصه بعد از تحقيق فهميدم که آن دو نفر، با همه ي سابقه جبهه و مجاهدت، از حاميان ســران فتنه شــده و در مقابــل رهبر انقاب موضع گيــري دارند!
هرچند خواب ديدن حجت شــرعي نيســت، اما وظيفه دانستم که با آن ها تماس بگيرم و ماجراي آن خواب را تعريف کنم.
خدا را شــکر، همين رويا اثربخش بود. ابراهيم، بار ديگر، هادي دوستانش شد و ...
✍ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/2374696992C9e217bcccd
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
اینگونه دعاے فرج بخوانید...
✏️ حضرت آیتالله خامنهاے:
وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّڪ» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، ڪه فرمودهاند: ما را دعا ڪنید، ما هم شما را دعا میڪنیم
✏️ با حضرت حرف بزنید، سلام ڪنید، زیارت ڪنید،
با همین زیارات مأثورے ڪه هست یا حتّی با همین زبان معمولی خودتان با حضرت حرف بزنید.
خداے متعال پیام شما را، و سخن دل و زبان شما را به آن بزرگوار میرسانَد،
و آن بزرگوار مطّلع میشود.
✿◉
خودسازے و تࢪڪ گناھ
✨🌱✨🌱✨🌱✨ #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_دویستُ_بیستوهشتم بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آن
✨🌱✨🌱✨🌱✨
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_دویستُ_بیستونهم
مزار يادبود
راوی: خواهر شهيد
بعد از ابراهيم حال و روز خودم را نمي فهميدم.
ابراهيم همه زندگي من بود.
خيلي به او دلبسته بوديم.
او نه تنها يک برادر، که مربي ما نيز بود. بارهــا با من در مورد حجــاب صحبت میکرد و مي گفــت:
چادر يادگار حضرت زهرا سلاماللهعلیها اســت،
ايمان يک زن، وقتي کامل مي شود که حجاب را کامل رعايت کند و... وقتي ميخواستيم از خانه بيرون برويم يا به مهماني دعوت داشتيم،
به ما در مورد نحوه برخورد با نامحرم توصيه مي کرد و... اما هيچگاه امر و نهي نمي کرد!
ابراهيم اصول تربيتي را در نصيحت کردن رعايت مي نمود.
در مورد نماز هم بارها ديده بودم که با شوخي و خنده، ما را براي نمازصبح صدا مي زد و مي گفت: «نماز، فقط اول وقت و جماعت»
هميشــه به دوستانش در مورد اذان گفتن نصيحت مي کرد.
مي گفت: هرجا هستيد تا صداي اذان را شنيديد، حتي اگر سوار موتور هستيد توقف کنيد و با صداي بلند، پروردگار را صدا کنيد و اذان بگوئيد.
زماني که ابراهيم مجروح بود و به خانه آمد از يک طرف ناراحت بوديم و از يک طرف خوشحال!
ناراحت براي زخمي شدن و خوشحال که بيشتر مي توانستيم او را ببينيم.
✍ادامه دارد...
شهدا را یاد ڪنیم با ذڪر صلوات⚘
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»