eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
616 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ منظور از « » در آیات قرآن چیست؟ ✅ بخش اول✅ «دابّه» به معنى «جنبنده» و «ارض» به معنى «زمین» است، و بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند، «دابّه» تنها به جنبندگان غیر انسان اطلاق نمى شود، بلکه مفهوم وسیعى دارد که انسان ها را نیز در بر مى گیرد چنان که در آیه6 سوره«هود» مى خوانیم: «وَ ما مِنْ دَابَّه فِی الاَرْضِ اِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها»؛ (هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خدااست). در روایات اسلامى و سخنان مفسرین، بحث هاى زیادى در این زمینه دیده مى شود که در یک جمع بندى مى توان آن را در دو تفسیرخلاصه کرد: 👈1 ـ گروهى آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیر عادى از غیر جنس انسان با شکلى عجیب دانسته اند، و براى آن عجائبى نقل کرده اند که: شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء است. این جنبنده، در آخر الزّمان ظاهر مى شود، از کفر و ایمان سخن مى گوید، منافقین را رسوا مى سازد و بر آنها علامت مى نهد. 👈2 ـ جمعى دیگر به پیروى از روایات متعددى که در این زمینه وارد شده او را یک انسان مى دانند، یک انسان فوق العاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکى از کارهاى اصلیش جدا ساختن صفوف مسلمین از منافقین و علامت گذارى آنها است. حتى از پاره اى از روایات استفاده مى شود که: (علیه السلام) و (علیه السلام) با او است، و مى دانیم: عصاى موسى(علیه السلام)، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سلیمان(علیه السلام)، رمز حکومت و سلطه الهى است، و به این ترتیب، او یک انسان قدرتمند و افشاگر است! در حدیثى از «حذیفه» از پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) در توصیف «دابّه الارض» چنین آمده است: «لا یُدْرِکُها طالِبٌ وَ لا یَفُوتُها هارِبٌ فَتَسِمُ الْمُوْمِنَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ، وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عزیْنَیْهِ مُوْمِنٌ وَ تَسِمُ الْکافِرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ کافِرٌ، وَ مَعَها عَصا مُوسى وَ خاتَمُ سُلَیْمانَ»؛ (او به قدرى نیرومند است که هیچ کس به او نمى رسد و کسى از دست او نمى تواند فرار کند، در پیشانى مومن علامت مى گذارد و مى نویسد: «مومن» و در پیشانى کافر علامت مى گذارد و مى نویسد: کافر! با او عصاى موسى و انگشتر سلیمان است). (1) پی نوشت: (1). «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 234، ذیل آیه مورد بحث.
‍ منظور از « » در آیات قرآن چیست؟ ✅بخش دوم✅ و در روایات متعددى بر شخص امیرمومنان على(علیه السلام) تطبیق شده است: در تفسیر«على بن ابراهیم» از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «مردى به «عمار یاسر» گفت: آیه اى در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است، «عمار» گفت: کدام آیه؟ گفت: آیه«وَ اِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الاَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ اَنَّ النّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ» این کدام جنبنده است؟ عمار مى گوید: به خداسوگند! من روى زمین نمى نشینم، غذائى نمى خورم، و آبى نمى نوشم تا دابه الارض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد، به خدمت على(علیه السلام) آمد، در حالى که غذا مى خورد، هنگامى که چشم امام(علیه السلام) به عمارافتاد، فرمود: بیا، عمارآمد و نشست و با امام(علیه السلام) غذا خورد. آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به این صحنه مى نگریست، چرا که «عمار» به او قول داده بود و قسم خورده بود، تا به وعده اش وفا نکند غذا نخورد، گوئى قول و قسم خود را فراموش کرده است. هنگامى که «عمار» برخاست و با على(علیه السلام) خداحافظى کرد، آن مرد رو به او کرده گفت: عجیب است تو سوگند یاد کردى که غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمین ننشینى مگر این که «دابه الارض» را به من نشان دهى؟ عمار در جواب گفت: «اَرَیْتُکَها اِنْ کُنْتَ تَعْقِلْ!»؛ (من او را به تو نشان دادم اگر مى فهمیدى!)، (2) در یک جمع بندى به اینجا مى رسیم: از یکسو واژه «دابه» بیشتر در غیر انسان ها به کار مى رود، (هر چند در قرآن کراراً در مفهوم اعم و یا در مورد انسان ها استعمال شده) از سوى دیگر، قرائن متعدد در خود آیه وجود دارد و روایات فراوانى در تفسیر آیه وارد شده است که نشان مى دهد: منظور از «دابه الارض» در اینجا انسانى است با ویژگى هائى که در بالا ذکر کردیم، انسانى است بسیار فعال، مشخص کننده خط حق و باطل، مومن و منافق و کافر، انسانى است که در آستانه رستاخیز، ظاهر مى شود و خود یکى از آیات عظمت پروردگار است.(3) پی نوشت: (1). «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 234، ذیل آیه مورد بحث. (2). همان مدرک.👆 (3). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 15، ص 482.