eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
606 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 9⃣ ❌ این موسی بن جعفر (علیهم السلام) است... 👈🏻 بروایت دیگر از ثوبانی منقول است که امام کاظم علیه السّلام در مدّت زیاده از ده سال بعد از آنکه آفتاب یک نیزه بلند می‌شد به سجده می‌رفت، مشغول دعا و تضرّع می‌بود تا زوال شمس؛ در ایّامی که در حبس هارون بود، آن ملعون مکرّر بر بام خانه می‌رفت نظر می‌کرد در آن حجره‌ای که حضرت را در آنجا محبوس کرده بود؛ لباسی می‌دید که بر زمین افتاده است و کسی را نمی دید. روزی به ربیع گفت: این لباس چیست که من می‌بینم در این خانه؟ ربیع گفت: این لباس نیست بلکه موسی بن جعفر است، هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده می‌رود و تا وقت زوال در سجود می‌باشد؛ هارون گفت: بدرستی که او از عابدترین بنی‌هاشم است؛ ربیع گفت: هرگاه می‌دانی که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا داده‌ای⁉️ آن لعین گفت: برای دولت من لازم است که او چنین باشد.  📓جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ۹۰۳
◾️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 🔟 💥امام کاظم علیه السلام را یک فیلسوف به قتل رساند... 🔻أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الصَّفْوَانِيِ‏ قَالَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْحُسَيْنُ بْنُ رَوْحٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ‏ أَنَّ يَحْيَى‏ بْنَ‏ خَالِدٍ سَمَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُطَبَةً وَ بِهَا مَاتَ. ✍🏻 جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی اعلی الله مقامه الشریف فرمودند: یحیی بن خالد، موسی بن جعفر علیه السلام را با ٢١ دانه خرما مسموم کرد و ایشان به همین خاطر بشهادت رسید. 📙الغيبة، شیخ طوسی؛ ط_ دار المعارف الاسلامیة؛ ص ٣٨٧ ❌ دخالت مستقیم خاندان برمکی به خصوص «یحیی بن خالد برمکی» لعنه الله در آزار امام موسی بن جعفر علیه السلام و قتل ایشان از متواترات تاریخ است. همین خاندان برمکی نقش اساسی در انتقال «فلسفه» به جهان اسلام داشتند. «یحیی بن خالد» لعنه الله روی تعصّبی که نسبت به فلسفه داشت جناب "هشام بن حکم" را در معرض قتل قرار داد و باعث فرار و آوارگی او شد: أَبُو عَمْرٍو الْكَشِّيُّ قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَالِدِيُّ، قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ الْبَغْدَادِيُّ أَبُو عَلِيٍّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَحْمَدَ النَّخَعِيِّ، قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو حَفْصٍ الْحَدَّادُ وَ غَيْرُهُ، عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ‏:كَانَ يَحْيَى‏ بْنُ‏ خَالِدٍ الْبَرْمَكِيُّ قَدْ وَجَدَ عَلَى هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ شَيْئاً مِنْ طَعْنِهِ عَلَى الْفَلَاسِفَةِ، وَ أَحَبَّ أَنْ يُغْرِيَ بِهِ هَارُونَ وَ يُضْرِيَهُ‏ عَلَى الْقَتْلِ ... 📚رجال کشی، نشر دانشگاه مشهد، ص ٢٥٨
◾️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 1⃣1⃣ 📢 مسمومیت شدید امام کاظم علیه السلام 🔻عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ بَشّارٍ قَالَ حَدّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ قَطِيعَةِ الرّبِيعِ مِنَ الْعَامّةِ بِبَغْدَادَ مِمّنْ كَانَ يُنْقَلُ عَنْهُ قَالَ قَالَ لِي قَدْ رَأَيْتُ بَعْضَ مَنْ يَقُولُونَ بِفَضْلِهِ مِنْ أَهْلِ هَذَا الْبَيْتِ فَمَا رَأَيْتُ مِثْلَهُ قَطّ فِي فَضْلِهِ وَ نُسُكِهِ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ وَ كَيْفَ رَأَيْتَهُ قَالَ جُمِعْنَا أَيّامَ السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ ثَمَانِينَ رَجُلًا مِنَ الْوُجُوهِ الْمَنْسُوبِينَ إِلَى الْخَيْرِ فَأُدْخِلْنَا عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَنَا السّنْدِيّ يَا هَؤُلَاءِ انْظُرُوا إِلَى هَذَا الرّجُلِ هَلْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنّ النّاسَ يَزْعُمُونَ أَنّهُ قَدْ فُعِلَ بِهِ وَ يُكْثِرُونَ فِي ذَلِكَ وَ هَذَا مَنْزِلُهُ وَ فِرَاشُهُ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ غَيْرُ مُضَيّقٍ وَ لَمْ يُرِدْ بِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سُوءاً وَ إِنّمَا يَنْتَظِرُ بِهِ أَنْ يَقْدَمَ فَيُنَاظِرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا هُوَ صَحِيحٌ مُوَسّعٌ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ فَسَلُوهُ قَالَ وَ نَحْنُ لَيْسَ لَنَا هَمّ ٌ إِلّا النّظَرُ إِلَى الرّجُلِ وَ إِلَى فَضْلِهِ وَ سَمْتِهِ فَقَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع أَمّا مَا ذَكَرَ مِنَ التّوْسِعَةِ وَ مَا أَشْبَهَهَا فَهُوَ عَلَى مَا ذَكَرَ غَيْرَ أَنّي أُخْبِرُكُمْ أَيّهَإ؛ النّفَرُ أَنّي قَدْ سُقِيتُ السّمّ فِي سَبْعِ تَمَرَاتٍ وَ أَنَا غَداً أَخْضَرّ وَ بَعْدَ غَدٍ أَمُوتُ قَالَ فَنَظَرْتُ إِلَى السّنْدِيّ بْنِ شَاهَكَ يَضْطَرِبُ وَ يَرْتَعِدُ مِثْلَ السّعَفَةِ. ✍🏻 ابن بشار گويد: شيخى سُنى از اهل قطيعةالربيع بغداد كه از او روايت نقل مى‌شد، بمن گفت: من يكى از اين خاندان (امامان شيعه) را كه فضيلتش زبانزد مردم بود ديدم كه در فضيلت و عبادت مانند او هرگز نديده بودم. گفتم: او كه بود و حالش را چگونه ديدى؟ گفت: در ايام زندانبانى سنِدى بن شاهك لعنة الله علیه، ما را كه هفتاد تن از آبرومندان و نيكوكاران نزد مردم بوديم جمع كرد و بحضور موسى بن جعفر عليهم السلام برد در زمانى كه مسمومش كرد و هنوز اثر زهر در بدن مباركش هويدا نگشته بود. سِندى بما گفت: به اين مرد نگاه كنيد و ببينيد: آيا نسبت به او پيشآمدى رخ داده است؟! زيرا مردم گمان مى‌كنند كه چنين شده و اين سخن را بسيار مى‌گويند. اين است منزل و استراحتگاه او كه در كمال وسعت و بدون سختى و فشار است. اميرالمؤمنين هارون نسبت به او سوء قصدى ندارد و فقط به اين انتظار است كه اميرالمؤمنين از سفر برگردد و با او مناظره و مباحثه كند. او را مى‌بيند كه صحيح و سالم و از همه در وسعت است، شما از خود او بپرسيد. شيخ سُنى گويد: منظرهٔ امام بقدرى ما را جذب كرده بود كه بسخن سِندى توجهى نداشتيم و هدفى جز ديدار او و نظر به فضل و هیبت جذاب او نداشتيم. لذا موسى بن جعفر عليهم‌السلام خودش فرمودند: اما راجع به توسعه زندگى و مانند آن آنچه می‌گويد چنانست كه مى‌گويد؛ ولى من بشما جمعيت خبر می‌دهم كه در هفت دانه خرما بمن زهر داده‌اند و فردا رنگ من سبز مى‌شود و پس فردا مى‌ميرم. شيخ سُنى گويد: من به سندى بن شاهك نگاه كردم، ديدم او مضطرب شد و مثل شاخه خرما مى‌لرزيد. 📚 الکافی، کتاب الحجة، بَابُ أَنّ الْأَئِمّةَ يَعْلَمُونَ مَتَى يَمُوتُونَ وَ أَنّهُمْ لَا يَمُوتُونَ إِلّا بِاخْتِيَارٍ مِنْهُمْ، حدیث ۲
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 2⃣1⃣ 👈🏻 برخی از این دعای امام کاظم علیه السلام برداشت کرده‌‌اند که در یکی از زندان‌ها، مسکنِ ایشان نَمور، تاریک، تنگ، کثیف و بدبو و زمینش سخت بوده است که امام چنین تعابیری بکار برده‌اند! والله أعلم. ⚠️ یَا سَیِّدِی نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَةٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُونَ... ✍🏻 ای پروردگار من! مرا از زندان هارون نجات بده و از چنگ او بیرون آور؛ ای کسی که درخت را از میان شِن و گِل و آب بیرون می‌آوری! ای کسی که شیر را از مجرای خون و سرگین بیرون می‌آوری! ای کسی که فرزند را از میان رحِم بیرون می‌آوری! ای کسی که آتش را از میان آهن و سنگ بیرون می‌آوری! ای کسی که روح را از امعاء و احشاء بیرون می‌آوری! مرا از چنگ هارون نجات بده. 📚 بحارالانوار، ٤٨/٢١٩، به نقل از عیون اخبار الرضا عليه السلام
⚫️ پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 7⃣1⃣ 💥گزارشی خواندنی از هیبت و جذبه امام 👈🏻 علامه مجلسی رحمه‌الله ✍🏻 در بعضی از تألیفات اصحاب دیدم: روایت شده وقتی هارون - که خداوند لعنتش کند - تصمیم گرفت که امام موسی بن جعفر علیهم السّلام را به قتل برساند، کُشتن ایشان را به هریک از سربازان و سپاه داران خود که پیشنهاد می‌کرد، هیچ کدام قبول نکردند. نامه‌ای به کارگزاران خود در ممالک فرنگ نوشت که: برایم گروهی پیدا کنید که خداوند و رسولش را نشناسند، من می‌خواهم در کاری از آن‌ها کمک بگیرم. گروهی را فرستادند که از اسلام و زبان عربی هیچ چیز نمی‌دانستند و پنجاه نفری می‌شدند. وقتی نزد رشید رسیدند، به آن‌ها احترام نمود و از آن‌ها پرسید: پروردگار شما کیست؟ و پیامبرتان چه کسی است؟ گفتند: ما هرگز پروردگار و پیامبری نمی‌شناسیم. رشید آن‌ها را وارد خانه‌ای که امام علیه السّلام در آن جا زندانی بودند نمود تا حضرت را بکُشند و خودش از روزنه اتاق به تماشای آن‌ها نشست. همینکه چشمشان به امام افتاد، سلاح‌های خود را انداختند و بدنشان به لرزه درآمد و به سجده افتادند و به جهت رحم کردن به ایشان گریه می‌کردند. امام علیه السّلام شروع کردند دست بر سر آن‌ها کشیدن و به زبان خودشان با آن‌ها صحبت کردن و آن‌ها اشک می‌ریختند. وقتی رشید این را دید، ترسید فتنه‌ای برپا شود و بر سر وزیرش فریاد کشید که آن‌ها را بیرون بیاندازد. آن‌ها به جهت احترام ایشان عقب عقب رفتند و سوار بر اسب‌های خود شدند و بدون اجازه به طرف شهرهای خویش راه افتادند. 📚 بحارالانوار، ٤٨/٢٤٨
✍🏻 عمر بن واقد نقل کرده، وقتی فضایل موسی بن جعفر علیهم السلام را می‌شنید و به او خبر می‌رسید که شیعیان، ایشان را امام می‌دانند و شب و روز پنهانی به محضر ایشان رفت و آمد می‌کنند، بر جان و سلطنتِ خویش بیمناک شد و بفکر کشتن ایشان افتاد؛ مقداری خرما خواست و چند تایی خورد و بعد یک سینی برداشت و بیست خرما در آن گذاشت و نخی را سَم‌آلود کرد و آن را از سوراخ سوزن رد نمود و بعد یکی از خرماها را برداشت و مرتب سم را با آن نخ از بین آن رد کرد، تا یقین کرد که خرما کاملاً مسموم شده است. بعد آن را در بین بقیه خرماها گذاشت و به یکی از خادمانش گفت: این سینی را پیش موسی بن جعفر ببر و به او بگو: امیرالمؤمنین از این خرما خوردند و دلشان نیامد که برای شما نفرستند؛ شما را به حق خود قسم داده اند که این خرماها را تا آخر بخورید که خودم آن‌ها را با دست خود برای شما انتخاب کرده‌ام. هارون به غلام گوشزد کرد: مراقب باش که چیزی از خرماها باقی نماند و آن‌ها را به کس دیگری ندهد. خادم خرماها را آورد و پیغام هارون را به ایشان رساند؛ امام فرمود: یک چوب خلال بمن بده! خلال را به ایشان داد و در مقابل امام ایستاد و ایشان همین طور خرماها را می‌خوردند. هارون سگ ماده‌ای داشت که خیلی آن را دوست می‌داشت، سگ به هر زحمتی خود را رها کرد و در حالی که زنجیرهای از طلا و جواهرش به زمین کشیده می‌شد تا کنار امام آمد. امام آن خرمای مسموم را با خلال برداشتند و پیش سگ انداختند، سگ آن را خورد و طولی نکشید که خود را بر زمین زد و عوعویی کرد و گوشت هایش قطعه قطعه بر زمین ریخت. امام بقیه خرماها را خوردند و غلام سینی را برداشت و آن را پیش رشید برد. هارون به او گفت: خرماها را تا آخر خورده است؟ گفت: آری ای امیرالمؤمنین. گفت: حالش چطور بود؟ غلام گفت: من چیز بدی ندیدم ای امیرالمؤمنین. بعد که خبر قطعه قطعهٔ سگ و مُردنش به او رسید، بسیار دلگیر شد و مصیبت آن را بزرگ داشت و بالای سر سگ رفت و دید گوشت هایش بر اثر سم ریخته است. غلام را خواست و دستور داد شمشیر و پوستین را برایش آماده کنند. گفت یا واقعیت را در مورد خرماها بمن می‌گویی و یا تو را می‌کُشم. گفت: ای امیر المؤمنین! من خرما را برای موسی بن جعفر بردم و سلام شما را رساندم همان جا در مقابلش ایستادم، از من خلالی خواست و من هم به او دادم. خرماها را یکی یکی بوسیله خلال برمی داشت و می‌خورد تا آن سگ آمد و ایشان خلال را در یکی از آن خرماها برد و آن را برای آن سگ انداخت و سگ هم آن را خورد و بقیه خرماها را خودش خورد و بعد آن چه خودتان می‌دانید اتفاق افتاد ای امیرالمؤمنین. هارون گفت: سودی نکردیم؛ خرمای خوبی به او خوراندیم و سم خود را هدر دادیم و سگ ما را کُشت. نمی توان در مورد او حیله کرد.  📚 بحارالانوار، ٤٨/٢٢٣، به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السلام
◾️پیرامون شهادت جانسوز علیه السلام 6⃣ ❌ هارون ملعون مدعیِ وحدت اسلامی می‌شود... 👈🏻 یعقوب بن داود روایت کرده است که چون هارون به مدینه آمد، من شبی به خانه یحیی برمکی رفتم و او نقل کرد که: امروز شنیدم که هارون نزد قبر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با او مخاطبه می‌کرد که: پدرم فدای تو باد یا رسول اللَّه، من عذر می‌طلبم در امری که اراده کرده‌ام در باب موسی بن جعفر، می‌خواهم او را حبس کنم برای آنکه می‌ترسم فتنه برپا کند که خون‌های امّت تو ریخته شود‼️  📓جلاء العیون، علامه مجلسی رحمه‌الله، ص ۸۹۹
تا دخیل پرچم مےشوم رنگ و بوے عشق مےگیرم معطر مےشوم روزے ام ڪن روز ڪنج صحن ڪاظمين خواب دیدم عاقبٺ پاے تو بے سر مےشوم 🍁
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 🔘 وقتی می گوییم امام موسی کاظم علیه السلام باب الحوائج است یعنی چه؟ ♦️پاسخ را از زبان حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی بشنوید.