غزه آری کربلا گشته
#تو_بگو...
🍃اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا
✍️ حاج قاسمی که من میشناسم ...
هر چه خواستیم از « تو » حرف بزنیم انگار نمی شد ؛
یک نفر گشت لابلای آیه های قرآن تا شاید بشود از« تو » حرف زد.
🌱 وَ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزنون ، اینان اولیای خدا هستند که ترسی به دلشان نیست و ناامید و اندوهناک نمی شوند...
🌱 وَ ذَکّرهُم بِایامِ اللّه ، خود را در معرض تقدیر خداوند در تاریخ خودشان قرار می دهند...
🌱 کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ، دوست داشتنی ، شکست ناپذیر ، و کِشَنده به سوی خود هستند
🌱 لَئِن شَکَرتُم لَازیدَنَّکُم ، آن قدر پای یک حقیقت ایستادگی می کنند تا « همه » ، « او » بشوند.
🌱 اشداءُ عَلَی الکُفّارِ رحماءُ بینَهم : دشمنان از نام و یاد تو هراس دارد و دوستان همه امیدشان تویی ...
و باز هم آیه و آیه و آیه .
و انگار باز هم نشد از « تو » حرف بزنیم ، انگار همه اش هستی اما هیچکدامش نه ، نمی شود « تو » را خلاصه کرد به واژه ها . « تو » مثل « همه » ی قرآنی که «کُلَّ یومٍ هُوَ فی شَٱن» است و « همه » باید در معرض این شئون قرار گیرند تا « تو » یا بهتر بگویم«خودشان» باشند.
نمی شود خلاصه بشوی در گوشه ای از تاریخ ، نه ، تو انگار « همه » ی تاریخی ، « همه » ی انسان ها ، « همه » ی آزادگان و اَحرار چشم به تو دارند و نام تو بر سر زبان هاشان است ، « تو » حاج قاسمی ، حاج قاسمی که من هنوز نمی شناسمش اما دوستش دارم ، آنقدر دوستش دارم که هربار چشمانم با بُردن نامش خیس اشک می شوند و اشک ها روی قلبم می ریزند و می برندبا خود هرچه غیر از تو را ....
🍃آن قدر هست که بانگ جرسی می آید.
#حاج_قاسم
#مثل_هیچکس
#طوفان_الاقصى
@gaze_karbala