eitaa logo
دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
751 دنبال‌کننده
852 عکس
24 ویدیو
1 فایل
سایت: Gesostu.ir پشتیبانی: @gesostu_admin درگاه حمایت مالی: https://zarinp.al/gesostu.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻مادران نامرئی! آیا دانشگاه، مادر بودن را به رسمیت می‌شناسد؟ رها پارسا، کارگردان مستند «مرخصی نمی‌گیرم» ایدۀ ساخت این اثر از دل دغدغه‌‌ شخصی و اجتماعی من شکل گرفت؛ دغدغه‌ای که نه‌ فقط از تجربۀ اطرافیانم، بلکه از خلأ روایت اجتماعی و علی‌الخصوص در فضای سیاست‌گذاری نشأت می‌گرفت. بارها با مادران جوانی روبه‌رو شده‌ بودم که در عین حضور در نقش دانشجویی، باید نقش مادری را هم ایفا می‌کردند. این مواجهه نه فقط برای من که برای بسیاری از مخاطبان جامعه امروز، همچنان غریب و ناشناخته است. مستند «مرخصی نمی‌گیرم» تلاشی بود برای به تصویر کشیدن بخشی از واقعیتی که معمولاً در حاشیه قرار می‌گیرد؛ واقعیتی از زندگی زنانی که هم دغدغه‌ تحصیل و دغدغه‌ تربیت نسل آینده را دارند، در برابر هر دوی این مسیرها، با موانعی جدی روبه‌رو هستند. در فرآیند تولید این مستند، هدف ما فقط روایت زندگی نبود. قصد داشتیم چالش‌های مادران دانشجو را به‌صورت دقیق و واقعی نشان دهیم. این چالش‌ها تنها به نبود امکانات رفاهی و مهدکودک در دانشگاه‌ها محدود نمی‌شود؛ بلکه مسئله‌ فراتر از زیرساخت است. وقتی در سیاست‌گذاری نگاه غالبِ نسبت به زن، از منظری صرفاً مادرانه و یا صرفاً نیروی کار تعریف می‌شود، زن دانشجوی مادر، در دو جبهه در حال مبارزه برای اثبات حق تحصیل و برای حفظ شأن مادری است. یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های ما این بود که نشان دهیم مادری نقشی صرفاً فردی نیست؛ بلکه نقشی عمیقاً اجتماعی است. مادری در محیط‌های گوناگون معنا می‌یابد: در دانشگاه، مترو، صف اداری، کوچه، خیابان و هر جایی که زیست اجتماعی شکل می‌گیرد. ما می‌خواستیم این نقش را از انزوایی که توسط بعضی جریان‌ها بازنمایی و به تصویر کشیده می‌شود، بیرون بکشیم و در فضای اجتماعی بازنمایی کنیم. این مستند تلاش می‌کند تا مادر بودن را نه یک مانع، بلکه یک شأن ارزشمند و درعین‌حال پیچیده نشان دهد؛ شأنی که بدون حمایت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، می‌تواند بدل به رنج شود. در کنار مخاطبان عمومی، ما نگاهی ویژه به مسئولان و تصمیم‌گیران داشتیم. آن‌هایی که امروز نگران مسئلۀ فرزندآوری و جوانی جمعیت هستند، باید بدانند این نگرانی صرفاً با شعار و تبلیغ حل نمی‌شود. زنانِ این سرزمین، برای فرزندآوری نیاز به حمایتی واقعی، ملموس و پایدار دارند. اگر زنی بخواهد هم تحصیل کند و هم بچه‌دار شود، نباید او را از هیچ‌کدام محروم کنیم. اتفاقاً نگاه دلسوزانه به انقلاب اسلامی ما را به همین نقطه می‌رساند؛ ما نمی‌خواستیم بگوییم «زن نباید مادر شود» یا «مادری زن را محدود می‌کند»، برعکس، باور ما این بود که اگر نظام اجتماعی و ساختارهای فرهنگی به‌درستی بازطراحی شوند، زنان می‌توانند در چند نقش با عزت و کارآمدی حضور داشته و نقش‌آفرین باشند. متأسفانه، نهادهایی که باید چنین نگاهی داشته باشند، گاهی خود مانع‌اند. طراحی عمومی دانشگاه‌ها، قوانین آموزشی، بی‌توجهی به مهدکودک‌های درون‌دانشگاهی، نبود سیاست‌های تشویقی برای مادران و حتی نگاه قضاوت‌گرانه‌ جامعه به زنانی که همزمان بچه‌دار و دانشجو هستند، همگی نشان ازغفلتی ساختاری دارد. ما با این مستند می‌خواستیم صدای این زنان باشیم؛ زنانی که نه اهل گلایه‌اند، نه دنبال امتیاز ویژه، بلکه تنها خواهان دیده شدن هستند. ➕مطالعه متن کامل 📝 فصلنامه اقلیما | مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه eqlimamag.ir 📗 @Eqlima_Mag
هدایت شده از مجله هفده دی
28 مهرماه❗️ اولین سالگرد شهادت بانوی ایرانی و همسرش رضا عواضه در حملۀ تروریستی رژیم صهیونی 🖊 بخشی از روایت این بانوی شهید را به قلم سرکارخانم محدث تک‌فلاح از شمارۀ یکم فصلنامه هفده دی می‌خوانید. «... معصومه این موضوع را با او در میان می‌گذارد و پاسخی محکم دریافت می‌کند:‌ «پدرجان، من می‌خواهم با کسی ازدواج کنم ‌که مایۀ رشد من است» و همین هم شد ...» برای دریافت یادنامۀ شهید معصومه کرباسی و ویژه‌نامه مقاومت زن ایرانی با 20% می‌توانید به سایت دفتر مطالعات جنسیت و جامعه مراجعه بفرمائید. لینک سفارش: Gesostu.ir/mag_17dey/ 📝 فصلنامه «هفده دی» روزگار زنانه‌تر می‌شود ... 📗 @mag_17dey
‌ 🔹گروه پژوهشی-ترویجی شناسه وابسته به [مرکز نوآوری و تعالی کوثر]با همکاری [دفتر مطالعات جنسیت و جامعه] و حمایت [خانه اندیشه‌ورزان] برگزار می‌کند: ▫️ *حلقه *؛ پژواک زنانه در سیاست و تاریخ ▫️جمع‌خوانی کتاب‌های حوزه جنسیت، زنان و سیاست با حضور اساتید حوزه مربوطه ▫️کتاب سوم: شرقی غمگین | نویسنده: شیوا علینقیان 🔹 راهبر: سرکارخانم سحر دانشور (دانشجوی دکتری مطالعات زنان) 🕙 زمان: سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۶-۱۸ 📍مکان: خانه اندیشه‌ورزان 💳 هزینه ثبت نام: ۵۰۰ هزارتومان ▫️در صورت حضور منظم در دوره، مبلغ عودت داده می‌شود. ▫️مهلت ثبت‌نام: تا ۱۰ آبان ❗️ جلسه نخست این دوره روز سه‌شنبه ۱۳ آبان‌ماه خواهد بود. ▫️این دوره مخصوص اندیشه‌ورزان حوزه جنسیت و خانواده است. ◀️ جهت ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر به شناسه بله پیام دهید: @adminshenase ⏪ شناسه؛ گروه متمرکز بر هویت سیاسی زن ایرانی 📲@shenase_iran
🔻زبان اشیاء زن مبارز چرا چادر دوام آورد و هنوز می‌تواند کسانی را عصبانی کند؟ مهدی تکلو، پژوهشگر مطالعات جنسیت چادر سیاه زن ایرانی بیشتر از اینکه مصداقی برای مفهوم کلی لباس و پوشش باشد، جعبه سیاه کشف ‌اسرار زن ایرانی است. اگر بتوان چادر را رمزگشایی کرد و در یک کار نشانه‌شناسانۀ تاریخی دلالت‌های ‌اکنونی او را نتیجه گرفت، می‌توان صحنۀ نزاعی را که زن ایرانی در آن حاضر است صورت‌بندی کرد.‌ چادر ریشه‌ای ایرانی دارد اما در دو قرن اخیر، ما شاهد نوعی هم‌نشینی فرهنگ ایرانی و سبک‌ زندگی ‌مسلمانی در کانون چادر هستیم. چادر در عهد صفوی و قاجار با اشکال و صورت‌های مختلفی که دارد بیش ‌از هر چیزی انتخاب خوبی برای پوشش زنانه است. زن ایرانی به مدد پوشش سرتاسری می‌توانست با حفظ مستورگی ‌گاهی استثنایی برای خروج از خانه را موجه و ممکن سازد. با آغاز مدرنیته تحمیلی و تقلیدی، چادر به عنوان یکی از اصلی‌ترین مظاهر «واپس‌گرایی» شناسایی و ‌صورت‌بندی شد. تجربۀ توتون و تنباکو و مشروطیت که حاکی از لحظاتی بود که زن ایرانی قدری توانسته ‌بود از الگوی رایج مستوره و در حاشیۀ خود عبور کرده و خودی نشان دهد، به مدرن‌سازان توصیه می‌کرد ‌برای تغییر قوارۀ جامعه به جامعۀ شبه‌اروپایی باید تغییر در زنان را جدی گرفت. در اینجا چادر یکی از اصلی‌ترین موانع استحالۀ هویتی زنان بود.‌ در جریان قانون کشف حجاب ۱۳۱۴ اگر چه با مطلق حجاب سنتی مبارزه شد اما حتی در آن دوره به‌طور ‌خاص با چادر ستیز شد و هم در دورۀ دوم پهلوی که قانون مذکور ملغی شد، طرد چادر همچنان در دستور ‌کار قرار داشت و در این میانه چادر آماج انواع تهمت‌ها، برچسب‌ها، تمسخر‌ها و تخریب‌ها بود. پرسش مهم‌تر این است که چطور چادر دوام آورد؟ آیا ایدۀ «پوشیدگی بیشتر» در فرهنگ سنتی تا این ‌اندازه قدرتمند بود که بتواند استحکام خود را در برابر این حجم مستمر از هجمه‌ها حفظ کند؟ چرا زن ‌ایرانی با طرف مقابلش که مخالف این نماد بود به یک تعادلی از پوشیدگی نرسید که هم تا حد خوبی ‌تأمین‌کنندۀ حدود شرعی پوشش باشد و هم بتوان آن را در جهان مدرنیتۀ ایرانی هضم کرد؟ و پرسش ‌اساسی‌تر این است که چطور چادر زن ایرانی عصبانی‌کننده و مورد نفرت و کینۀ باطن مردسالار غرب و ‌غربگرایان است؟ اگر در یک پاسخ سطحی و ساده بگوئیم منشأ این غضب این است که حکومت اسلامی ‌پیروز در ۱۳۵۷ مجدداً چادر را به زنان بقبولاند آنگاه باید پرسش کنیم چگونه یک حکومت تازه‌تأسیس ‌توانسته یک عنصر کتک‌خورده را به این قدرت و وسعت احیا کند؟ واقعیت این است که این چادر دیگر آن چادر نیست. زن ایرانی دست از چادر برنداشت اما همزمان از آن ‌دست کشید. به‌عبارت زن ایرانی به‌مثابه سوژۀ انقلابی یک بار چادر را از غلاف جهان اسلام شرقی و سنتی ‌بیرون آورد، به آن صیقل داد و سپس به چهرۀ تجددگرایی مردسالار کشید. چادر در جهان معنایی جدید زن ‌ایرانی همچنان حجاب برتر است اما وجه برتربودگی آن دیگر در امکان مستورگی بیشتر قرار نگرفته است. ‌ارزش‌های جدید زن انقلابی در وضعیت جدید، اراده‌ورزی و حضور در ساحت مقومیت تاریخ ‌بود. مستورگی منعطف انتخابی به او این امکان را می‌داد که چگونه با مدیریت فضا، قلمرو و بدن بتواند در ‌مصاف یک تاریخ مردساخته بر اراده‌ورزی خود صحه بگذارد. و الا برای زنی که به میدان‌های اساسی ‌سرنوشت راه یافته بود، مستورگی قلمرویی فاقد ارزش‌مندی فی‌نفسه به مثابه تکلیف بود. زن اسلامی جدید ‌برای رعایت پوشش به دنیا نیامده بود و پوشش خود را به مثابه امکانی برای مدیریت نحوۀ مؤثر حضور ‌می‌دید.‌ اینجاست که رنگ‌های نسبتاً و کمابیش متنوع چادر از یک کثرت حداقلی به یک وحدت سیاه متمرکز ‌منتقل می‌شود. باکی هم از این نبود که زن ایرانی با پناه گرفتن ‌زیر چنین پارچۀ یکنواخت و ساده‌ای، هویتی توده‌وار و متحدالشکل پیدا کند که دیگر نتوان فردیت‌ها و ‌تشخص‌ها را در آن جستجو کرد. طیب خاطر از این باب بود که زن ایرانی توانسته بود در یک نزاع ‌چنددهه‌ای سکان هویت و ظاهر خود را دست بگیرد. در این صورت او هر گاه می‌خواست در چادر تا ‌اندازه‌ای که دلالت‌های سیاسی و ایدئولوژیک آن تضعیف نمی‌شود تکثر ایجاد کند و چاشنی رنگ را در ‌روسری و مانتو و آستین و چیزهای دیگر که از خلال محدودۀ چادر اذن حضور و نمایش پیدا می‌کردند به ‌قیافه و قوارۀ خود بیفزایند. این پیروزی برای نیروهایی که مترصد تسخیرپذیری زن ایرانی بوده و هستند ناگوار است و خشمی در آن‌ها ‌می‌آفریند که کتمانش برایشان ساده نیست. تلاش می‌کنند قداست تاریخی چادر را لکه‌دار کنند و تلاش ‌می‌کنند آن را در جهان متلون بازار جذب کنند. ➕مطالعه متن کامل 📝 فصلنامه اقلیما | مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه eqlimamag.ir 📗 @Eqlima_Mag
🔻زنان روی دوچرخ وقتی بی‌تصمیمی، خواسته‌ای ساده را به نماد اعتراض تبدیل می‌کند هاجر اخشیک، پژوهشگر اجتماعی موتورسیکلت، به عنوان وسیله‌ای کوچک، سریع، ارزان و در دسترس، بخش مهمی از نیاز حمل‌ونقل روزمرۀ مردم را پاسخ می‌دهد. برای بسیاری از شهروندان، موتور نه کالایی لوکس بلکه ابزاری ضروری برای کار، تحصیل و انجام امور زندگی است. بااین‌حال، صدور گواهینامه برای زنان در ایران، موضوعی مبهم و بلاتکلیف در عرصۀ سیاست‌گذاری است. درحالی‌که نوجوانی شانزده‌ساله می‌تواند با مجوز قانونی سوار موتور شود، زنان بالغ از همان حق محروم‌اند. این وضعیت، بیش از آنکه مسئله‌ای حقوقی یا شرعی باشد، بازتاب نوعی نگاه سلیقه‌ای در تصمیم‌گیری است؛ نگاهی که در عمل، میان جامعۀ واقعی و تصویر ذهنی مدیران فاصله ایجاد کرده است. بررسی قوانین راهنمایی و رانندگی نشان می‌دهد که در هیچ بند یا تبصره‌ای از قانون، اشاره‌ای به جنسیت نشده است. قانون صراحتاً می‌گوید هر فرد برای رانندگی هر وسیلۀ نقلیه باید گواهینامۀ مربوط به آن را دریافت کند، بدون آن‌که جنسیت را شرط بداند. بنابراین، از نظر قانونی، هیچ مانعی برای صدور گواهینامۀ موتور برای زنان وجود ندارد. باوجوداین، نهادهای مسئول سال‌هاست از تصمیم‌گیری دراین‌باره خودداری می‌کنند و موضوع را در ابهام نگه داشته‌اند. این تعلیق اغلب به «ملاحظات شرعی» نسبت داده می‌شود، بی‌آنکه مرجع رسمی فقهی حکمی صریح در این زمینه داده باشد. در واقع، نسبت‌دادن مسئله به شرع بیشتر نوعی گریز از مسئولیت تصمیم‌گیری است. تجربۀ اجتماعی نیز نشان می‌دهد چنین مانعی وجود ندارد: زنان سال‌هاست در فدراسیون موتورسواری ایران عضویت دارند، در مسابقات رسمی داخلی و بین‌المللی شرکت می‌کنند و در کنار خانواده به‌عنوان ترک‌نشین از موتورسیکلت استفاده می‌کنند. اگر چنین حضوری مغایر با موازین دینی بود، بی‌شک تاکنون واکنشی رسمی یا فقهی در برابر آن شکل می‌گرفت. بنابراین، مسئله نه در شرع و قانون، بلکه در سلیقه و ترس از تصمیم نهفته است. جامعه اما منتظر تصمیم رسمی نمی‌ماند. در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ، زنان برای کار، خرید و تحصیل از موتورسیکلت استفاده می‌کنند. برای آنان، موتور نه نماد فرهنگی یا سیاسی، بلکه ابزاری ساده برای رفع نیازهای روزمره است. این شکاف میان واقعیتِ جاری در جامعه و سکوتِ قانون، به روشنی نشان می‌دهد که وقتی سیاست‌گذار از واقعیت زندگی مردم فاصله می‌گیرد، تصمیم‌هایش نیز در خلأ معنا می‌یابد. جامعۀ زنده‌ای که هر روز در حال حرکت و تغییر است، به تعلیق عادت ندارد؛ وقتی قانون پاسخ‌گوی نیاز مردم نباشد، جامعه راه خود را می‌سازد. در چنین شرایطی، سلب یک حق اجتماعی، در وضعیتی که نه منع قانونی صریحی دارد و نه حرمت شرعی قطعی، دیر یا زود به بحران تبدیل می‌شود. تجربۀ ورود زنان به ورزشگاه‌ها نمونه‌ای گویا از این فرآیند است. سال‌ها تعلیق و سلیقه‌گرایی، مسئله‌ای ساده را به مطالبه‌ای نمادین بدل کرد که در نهایت نه با تدبیر داخلی، بلکه تحت فشارهای بیرونی حل شد. این پیشینه، هشداری جدی در مورد مسئلۀ موتورسواری زنان به شمار می‌رود. ➕مطالعه متن کامل 📝 فصلنامه اقلیما | مجله تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه eqlimamag.ir 📗 @Eqlima_Mag
◾️انا لله و انا الیه راجعون سرکار خانم هاشمی خواهر گرامی و همراه و همکار ارجمند با کمال تأسف و تأثر، درگذشت عمه گرامی سرکار عالی را صمیمانه تسلیت عرض می‌نماییم و از درگاه ایزد منان برای آن مرحومه علوّ درجات و رحمت واسعه الهی و هم‌نشینی با حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و برای جنابعالی و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم. ان‌شاءالله روح آن فقیده سعیده غریق رحمت و غفران الهی باد. از همه همراهان عزیز استدعا داریم، به‌پاس احترام و تشفی خاطر صاحبان عزا، فاتحه‌ای قرائت فرمایند. با احترام دفتر مطالعات جنسیت و جامعه 🔹 @Gesostu_ir