🔥 اعتراف به جنایت روز پنجشنبه
ابن عباس گوید: در زمان خلافت خلیفه دوم، در سفری که با هم بودیم در ضمن صحبتهايی که با هم داشتیم به من گفت:
آیا علی بن ابیطالب هنوز نسبت به خلافت چیزی در دل دارد؟
ابن عباس گوید تا این را گفتم، عمر رو کرد به من و گفت:
👈 رسول خدا بعضی اوقات به کنایه میخواست بفهماند بعد از او علی بن ابیطالب جانشین است، اما اقوالی که نه حجتی بود و نه برطرف کننده بهانه بود.
و چه بسا گاهی اوقات پیامبر بخاطر علاقه ای که به علی داشت از حق منحرف میشد.
👈 پیامبر خدا در زمان بیمارىاش خواست که علی را جانشین خود کند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پیامبر خدا مقصود قلبىام را دانست و خوددارى کرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى کرده، امتناع دارد.
هل بقی فی نفسه شیء من امر الخلافة؟
قلت: نعم
قال: أ یزعم ان رسول الله نصّ علیه؟
قلت: نعم
لقد کان فی رسول الله فی امره ذرو من قول لایثبت حجة و لایقطع عذراً
و قد کان یزیغ فی امره وقتاً ما
و لقد اراد فی مرضه ان یصرّح باسمه فمَنَعتُ من ذلک اشفاقاً و حفیظةً علی الاسلام.
لا و ربّ هذه البنیة لاتجتمع علیه قریش ابدا. و لو ولیها لانقضت علیه العرب من اقطارها فعلم رسول الله انی علمتُ ما فی نفسه فامسک و ابی الله الا امضاء ما حتم.»
📚شرح ابن ابی الحدید؛ ج۱۲؛ ص۲۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌تاسیس اسلام وهابی در منطقه
🎙اعتراف جنجالی کلینتون:
«ما اسلام "وهابی" را وارد خاورمیانه کردیم»
📜 طلب کاغذ و دوات توسط پیامبر اکرم (ص)
▫️ حدیث قلم و دوات یا حدیث قرطاس اشاره به واقعهای دارد که پیامبر اسلام (ص) چند روز پیش از ارتحال خویش وقتی که سران صحابه برای عیادت پیامبر نزدش آمده بودند، صورت گرفت. این واقعه در تاریخ به حدیث قلم و دوات مشهور شده است. این واقعه در منابع روایی و تاریخی شیعیان و اهل سنت نقل شده و از آن به مصیبت بزرگ یا فاجعه روز پنج شنبه یاد شده. حدیث قلم و دوات به نام دیگری نیز مشهود شده که حدیث قرطاس میباشد.
▫️ بر طبق اعتقاد شیعیان، پیامبر (ص) میخواست در آن حدیث بر جانشینی امام علی (ع) بعد از خودش تاکید کند.
▪️پیامبر اسلام (ص) در سال یازدهم هجرت، چهار روز پیش از ارتحال خویش تصمیم گرفت، سندی زنده در باب موضوع خلافت و تثبیت موقعیت و جانشینی امیرالمؤمنین علی (ع)، به یادگار گذارد، چرا که از توطئههایی که به دور از چشم ایشان برای غصب مقام خلافت حضرت صورت میگرفت، به خوبی آگاه بود.
▫️به همین دلیل روزی که سران صحابه برای عیادت ایشان آمده بودند، خطاب به جمع حاضران فرمود: «کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از آن گمراه نشوید.» ولی بعضی از صحابه به مخالفت برخاستند و مانع نوشتن این نامه شدند. لذا این واقعه در تاریخ به حدیث «قلم و دوات» مشهور شد.
▪️روشن است هدف پیامبر (ص) چیزی جز تحکیم و تثبیت خلافت امیرالمؤمنین علی (ع) و لزوم پیروی از اهل بیت خود نبود و این مطلب با توجه به حدیث ثقلین که مورد اتفاق جمیع محدثان از اهل تسنن و تشیع است، مشخص میشود.
مطالعهی بیشتر👇👇👇
📲 wikifeqh.ir/حدیث_قلم_و_دوات
🔻 تبیین شرایط جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر خدا ص از زبان امیرالمومنین
1️⃣ در نامۀ 62 نهجالبلاغه حضرت علی(ع) میفرمایند: به خدا سوگند در دلم نمیگذشت و به خاطرم نمیرسید که عرب خلافت را پس از پیامبر از خاندان او برآرد و مرا پس از وی از عهدهدارشدن آن باز دارد و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد جز #شتافتن_مردم_بر_فلان از هر سو و بیعتکردن با او، پس از بیعتکردن دست خود را بازداشتم. تا اینکه مردم واپسگراییده را دیدم که از اسلام بازگردیده به #نابودی_دین_پیامبر فرا میخواندند. پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکرده باشم، در ساختمان آن رخنهای (بیفتد) و آن چنان ویرانهای ببینم که مصایب آن بر من بسی بزرگتر است تا از دستدادن سرپرستی شما که تنها بهرۀ روزهای اندک به شمار میرود و چون سرابی ناپایدار از میانرفتنی و چون ابر روان زدودنی است، پس در آن پیشآمدها به پا خواستم تا اینکه باطل برکنار و نابود گردید و دین آرام گرفت و آشوب به پایان رسید.
2️⃣ شیخ مفید در کتاب "الارشاد" از قول امام علی(ع) نقل کرده که حضرت میفرمایند: اموری گذشت که در آن شکیبایی ورزیدیم، در حالی که در چشمانمان خار بود و این شکیبایی به خاطر تسلیم در برابر فرمان خدای متعال بود به آنچه ما را بدان امتحان کرد و نیز به خاطر امید به پاداش آن و شکیبایی بهتر از آن بود که مسلمانان #متفرق گردند و #خونشان_ریخته شود.
3️⃣ در خطبه 26 نهجالبلاغه حضرت میفرماید: هنوز زمانی از رحلت پیامبر نگذشته بود چون به مسلمانان نگریستم ناگهان خود را #تنها یافتم و جز کسانم برای خود یاوری ندیدم، دریغم آمد که آنان دست به یاریام گشایند مبادا که به #کام_مرگ درآیند، ناچار بر خاشاک خزیده در چشم دیده فرو بستم و بر اندوه گره خورده در گلو آب نوشیدم و در برابر غمی جانکاه و نفسگیر و زیستی تلختر از دانه زهرآگین ﻋﻠﻘﻢ صبر پیشه ساختم.
4️⃣ ابن ابی الحدید معتزلی در "شرح نهجالبلاغه" نقل کرده که حضرت فرمودند: چون خداوند جان پیامبرش را گرفت، قریش برتریجویی و خودکامگی نمود و ما را از حقی که بدان از همه مردمان سزاوارتر بودیم بازداشت. پس چنان دیدم که #صبر بر آن بهتر از پراکنده ساختن مسلمانان و ریختن خون ایشان است که بسیاری از مردمان #تازه_مسلمان بودند و دین همچون مشک، آکنده از شیر بود که اندک سستی آن را #تباه مینمود و اندک تخلفی آن را واژگون میساخت.
5️⃣ در کلام 67 نهجالبلاغه آمده است، وقتی خبرهای غیرمنتظرۀ سقیفه پس از رحلت پیامبر به آن حضرت رسید، حضرت پرسید، #انصار چه گفتند؟ انصار گفتند؛ از ما امیری باشد از شما هم امیری. حضرت فرمودند: چرا بر آنان (انصار) حجت نیاوردید که رسول خدا سفارش فرمود با نیکوکاران انصار نیکی کنید و از گناهکارانشان درگذرید. گفتند در این چه حجتی است؟ حضرت فرمودند: اگر خلافت و عمارت از آن ایشان (انصار) میبود، سفارش آنان را کردن، درست نبود. سپس حضرت پرسید: #قریش چه گفتند؟ چنین استدلال کردند که آنان از درخت رسول خدا هستند و به این دلیل باید زمامدار شوند. حضرت فرمودند: به درخت استدلال کردند ولی #میوه_درخت را ضایع نمودند.
7⃣ امام علی علیه السلام در بیان ظلمهایی که مسلماننماها به اسلام کردند فرمودند: ((عرب از کار محمد (صلیاللهعلیهوآله) متنفر بود و حسادت میکرد. آنها کوشیدند تا پس از رحلت رسولالله، کار را از دست اهلبیت او خارج کنند.
اگر نام «محمد» وسیلهای برای سلطهگری و نردبان ترقی آنها نبود، حتی یک روز هم پس از رحلت آن حضرت، خدا را نمیپرستیدند!!
اندکی بعد از رحلت پیامبر، فتوحات جنگی آغاز شد. سیری پس از گرسنگی و ثروت پس از فقر!
و همین باعث شد که اسلام نزد آنها عزیز شود!))
📚شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) جلد ۲۰، صفحه۲۹۸
✅ نکات برجسته ای که علت صبر و شکیبائی امیرالمومنین علیه السلام را هویدا میکند:
🔸 شتافتن مردم به بیعت با ابوبکر و عمر و عثمان
🔸 تنهایی امام علی علیه السلام در جامعه اسلامی
🔸 ماندن معدود یارانی در کنار امیرالمومنین
🔸 ایجاد تفرقه در میان مسلمانان
🔸 درگیری و خون ریزی در میان مسلمانان
🔸 عمیق نبودن معارف دین در جامعه به علت تازه مسلمانی افراد جامعه
🔸 نابود شدن دین در صورت قیام امیرالمومنین
🔸 و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️🔰 تحلیل ویلفرد مادلونگ اسلام شناس آلمانی و نویسنده کتاب " جانشینی حضرت محمد "، از ماجرای خلافت بعد از رحلت پیامبر اکرم
🏴 سقیفه بنی ساعده
▪️در عربستان برای گریز از گرمای زیاد، اکثر خانهها و مغازهها و مساجد، دارای سایبانی از حصیر یا گلیمهایی از پشم بز بود و در مواقع بیکاری، در آنجا جمع میشدند و از اخبار تازه و امور اجتماعی مهم سخن میگفتند. سقیفه به بنای مسقفی گفته می شود که ایوان هم دارد.
▪️به نظر می رسد که برخی از طوایف یا همه آنها، سقیفهای داشتهاند که برای کارهای عمومی و جلسات، از آن استفاده می کرده اند.
▪️از جمله این سایبانها، سایبانی بود متعلق به قبیله بنی ساعده. سقیفه در سمت غرب مسجد نبوی، در کنار چاه بضاعه بود. و از شهرت تاریخی برخوردار بود. گفتنی است شهرت اصلیاش، به دلیل وقوع رخداد تاریخی بیعت ابوبکر در آن است. چون بعد از رحلت پیامبر (ص) انصار و مهاجرین برای تعیین خلیفه، در زیر این سایبان گرد آمدند، این واقعه «سقیفه بنی ساعده» نامیده شد.
▪️«سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر را به خطر انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسانساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاه طلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود.
بعد از رحلت پیامبر گرامی (ص) ماجرای سقیفه به عنوان یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ نگاشته و مقام الهی امامت به خلافت تبدیل شد. جو وحشت، ترس، سکوت خواص و صبر صاحب ولایت، زمینه تصاحب جایگاه جانشینی رسول اکرم(ص) را توسط نااهلان فراهم آورد.
▪️آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت امویان، بنی عباس و... را فراهم ساخت.
📚 wikifeqh.ir/سقیفه_بنی_ساعده
▪️ پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» فرمودند:
من و علی، دو پدر این امت هستیم. هر كه ما را بشناسد خدا را شناخته است و هر كه ما را نشناسد خداوند عزّوجل را نشناخته است.
«أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»
📚امالی صدوق؛ ص523
🔰 گوشهای از اخلاق و احوالات رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان امیرالمومنین علیه السلام:
✨ وَ کَانَ إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً وَ إِذَا تَکَلَّمَ تَکَلَّمَ وَتْراً وَ إِذَا اسْتَأْذَنَ اسْتَأْذَنَ ثَلَاثاً
🔹وقتی کسی را صدا میکرد سه مرتبه صدا میزد و چون سخن میگفت شمرده سخن میگفت و وقتی اجازه میگرفت سه مرتبه اجازه میگرفت،
✨ وَ کَانَ کَلَامُهُ فَصْلًا یَتَبَیَّنُهُ کُلُّ مَنْ سَمِعَهُ
🔹 کلام حضرت فصل الخطاب بود و هرکس میشنید متوجه میشد،
✨ وَ إِذَا تَکَلَّمَ رُئِیَ کَالنُّورِ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ ثَنَایَاهُ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ قُلْتَ أَفْلَجُ الثَّنِیَّتَیْنِ وَ لَیْسَ بِأَفْلَجَ
🔹وقتی سخن میگفت نوری از میان دندان هایش میتابید، اگر حضرت را میدیدی میگفتی داندان هایش گشوده است حال آن که چنین نبود،
✨ وَ کَانَ نَظَرُهُ اللَّحْظَ بِعَیْنِهِ
🔹نگاهش کوتاه بود
✨ وَ کَانَ لَا یُکَلِّمُ أَحَداً بِشَیْ ءٍ یَکْرَهُهُ
🔹و با کسی درباره آن چه وی دوست نداشت سخن نمی گفت،
✨ وَ کَانَ إِذَا مَشَی یَنْحَطُّ مِنْ صَبَبٍ
🔹چون راه میرفت انگار از سراشیب روان بود،
✨ وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ خِیَارَکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً
🔹میفرمود: بهترین شما خوش اخلاق ترین شماست،
✨ وَ کَانَ لَا یَذُمُّ ذَوَّاقاً وَ لَا یَمْدَحُهُ
🔹نه طعمی را مینکوهید و نه میستود،
✨ وَ لَا یَتَنَازَعُ أَصْحَابُهُ الْحَدِیثَ عِنْدَهُ
🔹اصحاب حضرت در محضر ایشان در سخن منازعه نمی کردند،
✨ وَ کَانَ الْمُحَدِّثُ عَنْهُ یَقُولُ لَمْ أَرَ بِعَیْنِی مِثْلَهُ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.
🔹 کسی که درباره ایشان سخن میراند میگفت: به چشم خود همانندش را نه پیش از او دیدهام و نه پس از او خواهم دید.
📚 بحارالانوار ج۱۶ ص۲۳۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️حضرت پیامبر اعظم(ص):
هر دردی را دارویی است و داروی گناهان، استغفار است.
🏴 رحلت خاتم المرسلین، نبی الرحمه حضرت محمد(ص) تسليت باد.
*هشدارِ پیامبر (ص) به پدران و مادران آخرالزمان*
______
روزی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) از کوچه ای میگذشتند. نگاه مبارکشان به گروهی از کودکان افتاد که در حال بازی بودند. پیامبر (ص) در همان حال فرمودند:
«وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان»
اصحابی که حضور داشتند از پیامبر (ص) سئوال کردند:
یا رسول الله پدرانشان مشرک اند؟
پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
«نه بلکه پدران مؤمن و مسلمان دارند.»
اصحاب پرسیدند پس علت تأسف شما چیست؟
پیامبر (ص) فرمودند:
پدران و مادران آخرالزمان بیشتر توجه خود را صرف برآوردن نیازهای مادی فرزندان خود نموده و از تربیت دینی آنها غافلند. برخی از آنها چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمیآموزند و اگر فرزندی شخصاً برای یادگرفتن احکام اقدام نمود او را از این کار باز میدارند و به بهرهی بسیار اندکی از دنیا برای آنها راضی میشوند.
آنگاه پیامبر(ص) فرمودند:
«من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.» (۱)
با کمی تأمل در این فرمایش و اندرز تاریخی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) به درستی اهمیت تربیت فرزندان برای ما روشن خواهد شد و در مییابیم که به عنوان پدر و مادر چه وظیفه سنگینی در قبال فرزندان خود، تربیت دینی و معنوی آنها و تیز کردار و اعمالشان داریم.
فرزندان حقوق بسیاری بر پدر و مادر دارند و تربیت صحیح و آشناسازی با دین و وظایف فرزند در قبال دستورات دینی و شرعی از جمله مهمترین این حقوق فرزند بر پدر و مادر و دارای اهمیت بسیار فراوانی است. این اهمیت آنگاه برای ما بیشتر روشن میشود که به این سخن امام سجاد (علیهالسلام) بنگریم:
«و امّا حق فرزند تو، بر تو این است که بدانى وجود او از نیک و بدش در این جهان مربوط به تو است.»(۲)
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که آشنا کردن فرزندان با مسایل دینی و عقیدتی بنا به توصیه دین مبین اسلام بر حسب سن فرزندان شرایط خاصی دارد. برخی خانواده های مذهبی سعیشان بر این است که تمام مسائل دینی را به کودکانشان بیاموزند و در این راه دچار افراط شده و در نتیجه کودکان از اموری که مقتضای سنشان است باز مانده و نمیتوانند از عهد امور اجتماعی و عاطفی خود برآیند.
این والدین هم اشتباهی بزرگ مرتکب میشوند؛ همان طور که اسلام عزیز همیشه و در هر زمینه ای میانه روی و تعادل را پیشنهاد میکند نه باید افراط کرد و نه تفریط، بلکه باید در آموزش کودکان به خصوص در مسایل مذهبی، با توجه به سن او به صورت کلامی یا عملی آموزش داد.
از آنجایی که «فرزند جگر گوشه مؤمن است، اگر پیش از پدر بمیرد، براى او شفاعت میکند؛ و اگر بعد از پدر بمیرد، استغفار میکند و خداوند در اثر استغفار فرزند، پدر را میبخشد.»(۳)
سعی کنیم در تربیت دینی فرزندان خود همت کنیم و با توجه به دستورات اساتید اخلاق فرزندانی صالح و ذخیره ای نیکو تربیت نماییم.
منابع:
📚۱- بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۴.
📚۲-بحارالانوار، ج۷۴، ص۶، روایت۱
📚۳-طبرسى، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅#خانواده
❌ پیامبر نسبت به کودکان آخرالزمان هشدار دادند و فرمودند نگران کودکان آخرالزمان از دست پدران و مادرانشان هستم!
⚠️ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به برخی از کودکان نگاه کردند وفرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند:
خیر ،از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.
▪️حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند:
خداوند هیچ مخلوقی نیافریده است که برتر از محمد (صلی الله علیه وآله) باشد و بعد از محمد نیز هیچ مخلوقی نیافریده است که از علی (علیه السلام) برتر باشد.
«مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَفْضَلَ مِنْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) وَ لَا خَلَقَ خَلْقاً بَعْدَ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مِنْ عَلِيٍّ (علیه السلام)»
📚بحار الأنوار، ج16، ص377
⚫️ پیامبر از زبان سیدالشهدا
🔴 اسطورهای در افق هستی
این عبارات زیبا، بخش کوچکی از ویژگیهای رفتاری پیامبر اکرم (ص) است که از زبان حضرت سیدالشهداء (ع) توصیف شده:
👈 «دائمُ الفکر» بود؛ همیشه در تفکر بود، هرگز از فکر کردن خسته نمیشد؛
👈 «مُتِواصِلُ الأحزانِ» بود؛ یعنی همواره در غمِ شیرینِ باوقاری فرو رفته بود و معلوم میشد که غم متصلی است و بخش اعظم این غم، در دل پیامبر(ص) بود؛ در حالیکه معمولاً بر لبش، لبخند جاری بود؛ اما غمِ سنگین و ریشهداری در دل همراه او بود. آیا غمِ ناشی از درکِ یک حقیقتِ بزرگ بود؟ غمِ مردم بود؟
👈 «لِیسَت لَهِ راحةٌ» هرگز پیامبر را بیدغدغه نمیدیدیم، همیشه دغدغهی چیزی داشت.
👈 «طَویلُ السَّکت» یعنی اهل سکوتهای طولانی بود.
👈 «لایَتَکَلَّمُ فی غَیرِ حاجَةٍ» جز زمانیکه لازم و مفید بود، سخن نگفت. بنای پیامبر بر سکوت بود، اِلّا وقتیکه حرف زدن، ضرورت و فایدهای میداشت.
👈 لَیِّن و اهل مدارا بود. اما تو خالی و بیاراده نبود. باوقار بود، در عین حال ترسناک هم نبود. پیامبر همیشه در بین ما حُرمت و ابهّت داشت، اما هیچوقت از او نمیترسیدیم.
👈 نعمت هرچند اندک، نزد او بزرگ بود. بدِ هیچکس و هیچچیز را نمیگفت. هرگز برای امر دنیوی و برای منافع خود عصبانی نشد. هرگز قاهقاه نخندید اما همواره تبسّم بر لب داشت، ظاهر و باطنش با مردم یکی بود. در خلوت و جلوَت یک شخصیت داشت.
👈 رفتارش در جامعه با مردم چگونه بود؟
بنای پیامبر بر دوستی و جذب و وحدت و محبت و اُلفت با مردم بود، نه ایجاد نفرت. «کانَ یُؤَلِّفُهُم و لایُنَفِّرُهُم».
👈 «مَن سَألَهُ حاجَةً لَم یَرجِع إلا بِها أو بِمَیسورٍ مِنَ القَولِ» هرکس به پیامبر رجوع میکرد و از او چیزی و کمکی میخواست، محال بود که بیجواب و با دست خالی برگردد. پیغمبر اگر داشت، میداد و اگر نداشت، او را با کلماتِ زیبا بدرقه میکرد، از او عذر میخواست، به او آرامش میداد و بهگونهای سخن میگفت که از دادنِ آن چیز هم نزد آن فرد عزیزتر بود.
👈 هیچکس از محضر(ص) پیامبر ناراحت بیرون نمیرفت، حتی دشمنانش وقتی نزد ایشان میرفتند و در ساحت قدس او قرار میگرفتند، از جلسه که بیرون میآمدند، نمیتوانستند از او متنفّر باشند.
👈 «و صارَ لَهُم أباً» برای مردم پدر بود «و صارَ عِندَه سِواء» و همۀ مردم بدون استثناء در چشم او مساوی بودند. برای هیچکس بیدلیل، احترامی بیش از بقیه یا بیاحترامی قائل نمیشد.
👈 اهل «تَسوِیَةُ النَّظَرِ و الإستِماعِ بَینَ الناس» بود. یعنی حتی نگاهش بین مردم به تساوی میچرخید و حتی به سخنان افراد که گوش میداد، بهطرز مساوی گوش میداد. تا این حدّ بر حقوقِ بشر تأکید و دقت داشت.
👈 مجلس پیامبر (ص) مجلس صدق، حلم، حیاء و امانت بود. در حضور او هیچوقت صدا بلند نمیشد. در مجلسی که او حضور داشت، همه متعادل بودند؛ همه بر اساس تقوا سخن میگفتند و همه متواضع بودند. به بزرگترها و مُسنّترها احترام میگذاشتند و با کوچکترها با مهربانی برخورد میکردند. «وَ یُوثِرونَ ذا الحاجةَ» و نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند.
👈 چهرهی پیامبر(ص) شاد بود، ابرو گره نمیکرد، مگر آنگاه که بیعدالتی یا منکری را میدید.
👈 «سَهِلُ الخُلق» بود؛ یعنی خیلی راحت میشد با او رابطه برقرار کرد.
👈 «لَیسَ بِفَظٍّ و لاغَلیظٍ» خَشِن و تندخو نبود.
👈 «و لافَحّاشٍ و لاعَیّاب» هرگز فحش بر لب او جاری نشد، عیبگیر نبود، عیب مردم را تعقیب نمیکرد.
👈 «و لامَدّاحٍ» در عین حال اهل مبالغه در تمجید از افراد هم نبود.
✍حسن رحیمپور ازغدی | محمد پیامبری برای همیشه (ص ۲۹-۳۴)
پینوشت: تمام این جملات، ترجمه و توضیح فقراتی از روایت نسبتاً طولانیای است که در کتاب شریف «معانیالاخبار، ص۸۲» نقل شده است.
🔴سبک زندگی رضوی
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸سبک زندگي يعني رفتارهاي نهادينه شده فرد؛ رفتارهايي که روية زندگي او باشند؛ رفتارهايي که دائمي باشند.
ابراهيم بن عباس از ياران همراه امام رضا(ع)، سبک زندگي آن حضرت، يعني رفتارهاي نهادينه در وجود آن حضرت، را چنين توصيف ميکند:
یک) هرگز نديدم با کلام خود به کسي جفا کند؛
دو) هرگز نديدم کلام کسي را قطع کند؛
سه) هرگز نيازمندي را، در صورت توان، از در خانة خود رد نميکرد؛
چهار) هرگز پاي خود را جلو ديگران دراز نکرد؛
پنج) هرگز در برابر ديگران بر متکا، تکيه نزد؛
شش) هرگز کسي را دشنام نداد؛
هفت) هرگز آب دهان خود را (در اماکن عمومي) بر زمين نريخت؛
هشت) هرگز به صورت قهقهه نخنديد؛ بلکه خندة او تبسم بود؛
نه) همراه با اهل خانه، خدمتکاران و نگهبانان بر سفره مينشست؛
ده) شبها کم ميخوابيد؛ اکثر شبها را تا صبح به ذکر خدا مشغول بود؛
یازده) زياد روزه ميگرفت؛ روزه سه روز در هر ماه را از دست نميداد؛ و ميگفت اين ارزش روزة همة ايام را دارد؛
دوازده) خيلی اهل خير و صدقة پنهانی بود؛ غالباً در شبهای تاريک اين کار را میکرد. (عيون اخبارالرضا، ج2، ص184)
🔻اميدوارم که پيروان آن حضرت نيز در آراستن خود به اين صفات، کوشا باشند و بدانند که شيعه واقعي کسي است که رفتارهاي اهل بيت را الگوي خود قرار دهد؛ و به پيروي ذهني و زباني اکتفا نکند.
احمدحسين شريفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴عوض شدن زندگی با امید
امام رضا
🎙#استادعالی
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#حکایت
شیخ بهایی پس از طراحی حرم، در هنگام ساخت آن، خود بر کلیه امور نظارت داشتهاند و تمام مراحل ساخت حرم نیز تحت نظارت و کنترل ایشان انجام میشده است. قبل از آن که ساخت حرم به اتمام برسد، برای جناب شیخ سفر مهمی پیش میآید.
شیخ سفارش های لازم را به معماران و مسئولان ساخت حرم کرده، بسیار سفارش می کنند که کار را متوقف نکنند و ساخت حرم را پیش برده به اتمام برسانند به جز سر در دروازه اصلی حرم (دروازه ورودی به حرم و ضریح مقدس).
سفر شیخ به درازا میکشد و بیش از زمان پیش بینی شده در سفر میمانند، هنگامی که از سفر باز می گردد و جهت سرکشی کارهای ساخت و ساز به حرم مطهر میرسد، با تعجب بسیار میبیند که ساخت حرم به پایان رسیده، سر در اصلی تمام شده و مردم در حال رفت و آمد به حرم مقدس هستند.
شیخ با دیدن این صحنه، بسیار ناراحت میشود و به معماران اعتراض میکند: «چرا منتظر آمدن من نماندید؟ چرا صبر نکردید؟» مسئول ساخت عرض میکند: ما میخواستیم صبر کنیم تا شما بیایید، اما تولیت حرم نزد ما آمدند و بسیار تأکید کردند که باید ساخت حرم هرچه سریع تر به پایان برسد.
شیخ بهایی(قدس سره) همراه مسئول ساخت پروژه و معماران نزد تولیت حرم میروند و از تولیت در این مورد توضیح میخواهند. تولیت حرم نقل میکند: چند شب پی در پی آقا امام رضا علیه السلام به خواب من آمده و فرمودند: «کتیبه شیخ بهایی، به در خانه ما زده نشود، خانه ما هیچ گاه به روی کسی بسته نمیشود و هر کس بخواهد میتواند بیاید.»
شیخ با شنیدن این حرف، اشک از چشمانش جاری میشود و به سمت ضریح میرود و ذکر «یا ستار العیوب» بر لبانش جاری میشود. ایشان چنین تعریف میکند: من میخواستم یکی از طلسم ها را به صورت کتیبهای بر سر در ورودی حرم بزنم، با این اثر که افرادی که آمادگی لازم را ندارند نمیتوانند وارد حرم مطهر و حریم مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام شوند، اما خود آقا نپذیرفتند و در خواب به تولیت آستان از این اقدام ابراز نارضایتی فرمودند.
دیدم همه جا در صحن و سرایت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
🔹عمل صالح و محبت آل محمد
امام رضا علیه السلام فرمود:
مبادا اعمال نيك را به اتّكاى دوستى و محبت آل محمّد (عليهم السلام) رها كنيد، و مبادا دوستى و محبت آل محمّد (عليهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ كدام از اين دو، به تنهايى پذيرفته نمی شود.
« لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا يُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ ».
🔸بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج75، ص: 347
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا علیه السلام:
دو گرگ درنده در گله ی بی چوپان، به اندازه ی ریاست طلبی در دین یک مسلمان زیانبار نیست
ما ذِئبانِ ضارِیانِ فی غَنَمِ قَومٍ قَد تَفَرَّقَ رُعاؤُها بِاَضَرَّ فی دینِ المُسلمِ مِنَ الرِّیاسَهِ
اصول کافی جلد2 صفحه297
🔸امام، مشعل هدایت
حضرت امام رضا (علیه الصلوة والسلام) فرمودند:
«الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْيَفَاعِ الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ
امام آتشی روشن بر بلندای تپه است. گرمابخش سرمازدهای است که بخواهد از آن بهره گیرد.»
حضرت امام رضا علیهالسلام، زندگی معنوی انسان را به بیابان تاریک و ظلمانی، و وجود امام و راهنما را به شعلهی آتش بر بلندی تشبیه کردهاند؛ لذا هر که میخواهد گمراه نشود، باید از آن شعلهی نور و هدایت استفاده کند.
🔺الکافي، ج۱، ص۲۰۰
🍃🌷 شیعه واقعی از منظر حضرت امام رضا
🌹 عَنْ مولانا أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ:
☀️ شیعیان ما ، تسلیم امر ما هستند.
⚘ به دنبال دریافت سخنان ما و عمل به آن هستند
✊ با دشمنان ما مخالفند.
🥀 پس اگر كسى كه چنین نباشد ، از ما نيست.
☀️ شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا
⚘الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا
✊ الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا
🥀 فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا.
📖 صفات الشیعه(صدوق)،ص۳
پیغام امام رضا به شیعیان
من نفرین میکنم کسی که آبروی شیعیان را بریزد.
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
یا عبدالعظیم!
أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ وقل لهم: .... ولا یشغلوا أنفسهم بتمزیق بعضهم بعضاً، فإنّی آلیتُ على نفسی أنّه مَن فعل ذلک وأسخط ولیّاً من أولیائی دعوتُ الله لِیعذّبه فی الدنیا أشدّ العذاب، وکان فی الآخرة من الخاسرین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 یکی از ده عنایت امام رضا علیه السلام به آیت الله بهجت رحمةالله علیه
بغض رهبر معظم انقلاب هنگام شنیدن این خاطره.
مگر می شود کسی به ما پناه آورد و او را نپذیریم!
آیتالله فِهری زنجانی می فرمودند:
در مشهد، آیتالله بهجت را دیدار کردم.پرسیدم: یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم.
دوست بودیم، اگرچه همدرس نبودیم.
شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید.
ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید؟!
اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیهالسلام برای من نگویید، از اینجا نمیروم!
آیت الله بهجت سرشان را پایین انداختندآن گاه سر را بالا آوردندوفرمودند:
یکبار که به حرم مشرّف شدم،
حضرت مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند.
یکی این بود:
مگر میشود، مگر میشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!
(این بهشت، آن بهشت، ص۶٨-۶٩)
هدایت شده از تاریخ تفکر تمدن
#منتشر_کنید
#حدیث_پایان_ماه_صفر
💢آیا صحت دارد که پیامبر فرمود هرکس پایان #ماه_صفر را به من یا سه نفر اطلاع دهد
بهشت بر او #واجب است
#پاسخ
✅مستند آنان حدیثی از پیامبر است که فرمودند:« من بشرنی بخروج آذار فله الجنه : هر کس به من بشارت دهد صفر تمام شده است #بهشت می رود» .
عده ای معتقد شدند آذار همان صفر است در حالی که آذار از ماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است .
مرحوم شيخ #صدوق در كتاب ارزشمند علل الشرايع اين حديث را به صورت حدیثی مسند از ابن عباس آورده است و آن عبارت از این است که پیامبر اکرم روزی در مسجد قبا در جمع عده زیادی از اصحابش فرموند: «اول من یدخل علیکم الساعة رجل من اهل الجنه» یعنی اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است. پس چند نفر که این مطلب را شنیدند از یک در مسجد خارج شدند تا از در دیگر وارد شوند و اول کسی باشند که #مستحق بهشت گردند.
پیامبر که متوجه این موضوع شدند، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمودند: «إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشرنی بخروج آذار فله الجنه» یعنی هم اکنون عده زیادی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است. پس آن عده برگشته و وارد مسجد شدند در حالی که ابوذر در بین آنها بود.
پیامبر از آنان پرسید: «فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟ یعنی در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ آن حضرت فقط پرسيدند در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ تنها ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم #اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند.
📚علل الشرايع،ج1ص176
✅صحبت رسول خدا(ص) در این زمان در مورد تبیین صفات مومنین بود و برای آوردن #شاهد با علم لدنی خود اشاره کردند که اولین کسی که از در مسجد وارد شود او چنین صفاتی را داشته و اهل بهشت خواهد بود؛ اما چون متوجه تحرکات عده ای از اصحاب شدند این مطلب را که «هرکس مرا به خروج ماه آذار خبر دهد او اهل #بهشت است» شرطی برای معرفی چنین شخصی یادآور شدند؛
لذا قول پیامبر(ص) تنها در همان زمان و مکان به عنوان شرطی برای معرفی مرد #بهشتی دارای مفهوم است و نه به معنای مطلق آن در همه زمانها و مکانها. در حالی که همین حدیث امروزه در بین برخی #شیعیان اینگونه مطرح شده است که هرکس در پایان ماه صفر در هفت مسجد را بزند و به پیامبر پایان ماه صفر را خبر دهد او اهل بهشت خواهد بود.