eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
159 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق(سلام الله علیه): اگر خداوند اميرمؤمنان را براي فاطمه نمي‏‌آفريد،در زمين،همتايي براي او نبود. لَولا أنَّ اللَّهَ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَي ظَهرِ الأرض. 📚الكافي،ج ۱،ص۴۶۱ . ــــــــــــــــــــ سالروز ازدواج مبارک امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه (سلام الله علیهما)مبارک
رشید پرسید: «ایران چطوره؟» گفتم: «خوب - خیلی خوب!» گفت: «توی ایران سنی هم هست؟ یعنی راحت میتونن زندگی کنن؟» گفتم: «بله، هست. چرا نباید بتونن راحت زندگی کنن؟ البته، اکثر ایرانیا مسلمون شیعه ان. اما نه اونا با اهل تسنن مشکل دارن، نه اهل تسنن با اونا.» گفت: «ایران استثنائه، مسلمونا اکثرا اهل تسنن‌ان. من تا امروز دو سه تا شیعه دیدم. اسم همه‌شون هم على بوده. تعداد شیعه ها کمه.» - متوجه منظورتون نمیشم - یعنی اکثر مسلمونا سستی ان. اصلا منظور بدی ندارم. فقط میخوام بگم یه اقلیتی عقاید شیعه ها رو قبول دارن _خب، این نشون دهنده چیه؟ به نظر شما در عالم خلقت اكثر مردم فهیم و عاقلن؟ - بالاخره اینکه یه عقیده‌ای طرفدار بیشتری داره بی معنی نیست. حتما این همه مسلمون هم دلیلی دارن برای خودشون - بله، حتما این مسئله بی معنی نیست. درباره دلیل داشتن» هم هر کس هر دلیلی داشته باشه میتونه مطرح کنه. شاید به درد بقیه هم بخوره؛ البته به شرطی که دلایل بقیه رو هم گوش بده - من برای کنجکاوی خودم میپرسم؛ شیعه ها روی پسراشون اسم صحابه خاص رو هم میذارن؟ .. عمر ...ابوبکر - من تا حالا نشنیدم. - آه خیلی بده! - چه اشکالی داره؟ - اسم عمر رو نمیذارید؛ اما اسم حسین و علی رو استفاده می کنید؟ - این یکی چه اشکالی داره؟ - اشکال اینه که اگه علی(ع) از صحابه بود، عمر ابن خطاب هم بود. باید به همه صحابه احترام گذاشت . اونا همه شون محترمن. مگه نشنیده‌اید حديث «صحابناکالنجوم» رو؟ معتقدن پیامبر فرموده ان که اصحاب ما مثل ستارگانان که اگه اونا رو دنبال کنید، راه رو گم نمی کنید. _چرا، شنیده‌ام. البته درباره صحتش چیزی نمیدونم اما شک دارم. اصحاب که یه نفر نبودن. چطور گفته شده از اصحاب پیروی کنید، در حالی که بینشون افرادی هم بوده‌اند که با هم اختلاف داشته‌اند؟ توی این اختلافا هم بالاخره یه طرف حق بوده به طرف ناحق. پس بین اونا هم افرادی بودن که راه رو گم کرده‌ان. باید راه کدوم رو دنبال کرد تا گمراه نشد؟ ریاض، که اون طرف تر نشسته بود و با جدیت بحث رو دنبال می کرد، گفت: «شما میخواید بگید که عمرابن خطاب بین این دسته از صحابه بوده؟» گفتم: «من نمیخوام چیزی بگم! شما اومدید و سر بحث رو باز کردید. اول از همه هم نکات اختلافی رو مطرح کردید. این یعنی شما میخواید چیزی رو بگید وگرنه توی مذهب من اون قدر به وحدت مسلمونا اهمیت داده شده که در وهله اول من با دیدن شمای مسلمون به این چیزا فکر نمی کنم» گفت: «بله. من فکر می کنم در اصل رشید می خواسته امروز صریح تر درباره عقاید شیعه بشنوه.» گفتم: «خب، پس شما هم اول صریح جواب اونی رو که پرسیدم بدید! من باید راه کدوم یک از صحابه رو برم تا گمراه نباشم؟» رشید گفت: «حدیثی صریح تر از این نداریم.» گفتم: «چرا داریم.» ریاض گفت: «بله، داریم تاکید پیامبر بر برتری خلفا خودش مشخص کننده راهه نه؟ چون خلفا افراد خیلی ویژه و نزدیک به پیامبر بوده‌ان. حتما شما شنیده‌اید احادیثی رو که از پیامبر درباره برتری ابوبکر یا وصف عمر روایت شده.» گفتم: «درباره برتری ابوبکر نه اینطور نیست. غالب مواردی که در وصف ابوبکر نقل شده از عایشه‌ست، دختر ابوبکر، یا از عبدالله ابن عمر، که موضع هر دوشون درباره امام علی روشنه؛ کما اینکه نقل کرده برترین مردم بعد از خدا ابوبکر صدیق بوده، بعد عمرابن خطاب، بعد عثمان، بعد از این سه هم هیچ برتری برای کسی وجود نداره. درباره عمر ابن خطاب هم همین طور. باید دید احادیث از کجا اومده.» رشید پرید وسط حرفم سبحان الله خواهر! چیزی به بزرگان نسبت ندید که اون دنیا شرمنده شید.» گفتم: «من چیزی به کسی نسبت ندادم. اینایی که گفتم از صحیح بخاری بود که حتما میشناسینش!» این کتاب بعد از قرآن یکی از رفرنس های مستند اهل تسننه... 📚 کتاب خاطرات سفیر خاطرات دکتر نیلوفرشادمهری از دوران تحصیلش در پاریس
رشید گفت: «شما حديث معتبر صریح سراغ دارید؟!» گفتم: «پیامبر فرموده‌ان که هر کس دوست داره مثل من زندگی کنه و مثل من بمیره و داخل بهشتی که خداوند به من وعده داده بشه، علی و ذریه اون رو پس از من ولی خودش بدونه. چون اونا هرگز شما رو از در هدایت خارج نمیکنن و شما رو هیچ وقت به ضلالت وارد نمی کنن. این هم یکی از اون احادیث!» رشید به سرعت گفت: البته به قول شما باید دید این حدیث رو چه کسی نقل کرده و کجا نقل شده» گفتم: «این حدیث به نقل از منابع اهل سنت بود و توی خیلی از منابع اهل تسنن هم اومده من از منابع اهل تسنن یه مورد رو گفتم موارد دیگه ای هم هست. جدا از اینا، مطمئنا ما هم منابع ویژه خودمون داریم. اما من از اونا نقل نمی کنم.» شما ماجرای غدیر خم رو شنیده‌اید؟» - نه! تا به حال اسم غدیر خم رو نشنیده‌اید؟ - نه! - نه! - ماجرای حجة الوداع پیامبر و انتخاب امام علی(ع) به عنوان ولی بعد از رسول الله ..... اون روز اولین کسی که به مناسبت این انتخاب به امام علی تبریک گفت ابوبکر بود. این روایت رو، که هم مورد تأیید علمای اهل تسننه و هم اهل تشیع، نشنیده‌اید؟ چیزی نگفتن. ادامه دادم: «من دوباره تأکید میکنم که علاقه ای به بیان اختلافات ندارم. چون فکر میکنم به اندازه کافی کتاب برای مراجعه هست اما ظاهرا شما به این منظور اینجا اومدید. اگه به دنیای بی دین فعلی نگاه کنید، می بینید که مشتركات مسلمونا اونقدر زیاده که حرف برای زدن و مشکل برای مطرح کردن و راه حل برای پیدا کردن و غصه برای خوردن کم نیست.» ریاض گفت: «اینی که گفتید . مگه میشه ابوبکر صدیق هم بره تبریک بگه و هم اون فرد رو قبول نداشته باشه؟» گفتم: «این رو شما باید جواب بدید. چطور ایشون به خودش اجازه میده که بعد از پیامبر بشه خلیفه؛ در حالی که میدونست پیامبر چه کسی رو تعیین کرده‌ان و خودش برای تبریک گفتن به اون فرد پیش قدم شده بوده.» رشید گفت: «واقعا ریاست اون قدرا ارزش نداره که این همه سرش دعوا شده.» گفتم: «بحث سر ریاست نیست .... صحبت از هدایت کردن یا گمراه کردن امتیه که پیامبر به سختی به اون سطح رسونده بودن. ببینید بعد از پیامبر حکومت به کجا رسید .... چه کسایی روی کار اومدن .. حکومت دست چه کسی بود که به دست یزید و معاویه افتاد ... این اون چیزی بود که پیامبر میخواستن؟ چیزی که شما اسمش رو میذارید ریاست، اگه این قدر بی ارزشه، چرا خلفا جانشینای خودشون رو هم تعیین می کردن؟ چطور تعجب نمی کنید که خلفا جانشین خودشون رو تعیین کرده‌ان تا یه نفر قابل اعتماد دستاورداشون رو حفظ کنه، اما به شما گفته شده پیامبر چنین کاری نکرده ان؛ در حالی که بعد از پیامبر این کار خیلی ضروری تر بوده... 📚خاطرات سفیر خاطرات دکتر نیلوفر شادمهری از دوران تحصیلش در فرانسه
به نظر شما درایت خلفا بیشتر از پیامبر نبوده؟!» رشید گفت: «سبحان الله . ما جرئت نمی کنیم همچین ادعایی بکنیم. ما معاویه رو قبول نداریم. این متاسفانه اشتباهی بوده که اتفاق افتاده. اما خود خلفا افراد بسیار قابل اعتمادی برای پیامبر بوده‌ان. پیامبر درباره عمر گفته‌ان که اگه خدا میخواست بعد از من پیامبری انتخاب کنه اون تو می‌بودی (!) .... حتما درباره عدل عمر ابن خطاب شنیده‌اید» ریاض، انگار یهو مطلب مهمی برای گفتن یادش اومده باشه، با خوشحالی گفت: «میگن عمر ابن خطاب داشته توی یه کوچه راه می رفته که الاغی از اون کوچه رد میشه و پاش میره توی به چاله و میلنگه. عمر زار زار گریه میکنه و میگه خدا توی اون دنیا از من سؤال می‌کنه که چرا در زمان تو حیوونی پاش توی یه چاله رفته و چرا اون راه چاله داشته و ...» گفتم: «خدا از عمر ابن خطاب میپرسه که چرا در زمان تو پای یه حیوون توی چاله رفته، اما نمیپرسه چرا به دستور تو خونه دختر پیامبر رو آتیش زدن و چرا دختر پیامبر رو کتک زدی؟ این چه جور عدالتیه؟» رشید، که به وضوح عصبانی شده بود، گفت: «سبحان الله! شما چیزایی به بزرگان نسبت می دید که معلوم نیست از کجا می آرید.» گفتم: چرا معلوم نیست؟ تا حالا که هر چی گفتم از منابع شما بود. این ماجرای بیعت گرفتن به زور از امام علی و آتیش زدن خونه دختر پیامبر رو هم که هم شیعه نقل کرده هم سنی. خیلی از علمای اهل سنت بعدها سعی کردن این ماجرا رو از کتاباشون حذف کنن، اما هنوز هم میتونید اون رو توی بعضی از کتابا پیدا کنید.»... 📚خاطرات سفیر خاطرات دکتر نیلوفر شادمهری از دوران تحصیلش در فرانسه
6️⃣ 1️⃣ شانزده روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است... 🎁 پیامبر گرامی اسلام: شبي كه مرا به معراج بردند، از سوي پروردگارم به من وحي شد : اي محمد! [احمد!] تو را از نور خويش آفريدم و علي را از نور تو آفريدم؛ پس بر رازها و نهان هاي دلت اطلاع يافتم و در آن كسي را كه محبوب تر ازعلي بن ابي طالب باشد نيافتم؛ پس به زبان او با تو سخن گفتم تا دلت مطمئن گردد و آرامش يابد. اي محمّد ، علي بن ابي‌طالب را به نام "اميرالمؤمنین" بخوان، اين اسمي است كه هيچ كسي قبل از او و بعد از او بدين اسم ناميده نشده است . 📗 مجلسی، بحارالانوار ، ج ۳۷ ، ص ۲۹۰ و ج ۱۰۷، ص۳۱ 🍀💐🌸💐🍀 چه میدانم چه میدانی, علی کیست کسی غیراز علی مثل علی نیست چه خوش گفتن،که حرف حق همین است فقط حیدر امیرالمومنین است 🍀💐🌸💐🍀 امیرالمومنین : دوستى دنيا پرستان با بروز اندك پيشامدى از ميان مى رود. مَودّةُ أبناءِ الدُّنيا تَزولُ لِأدنى عارِضٍ يَعْرِضُ. 📚غررالحكم، ص708، ح117 🍀💐🌸💐🍀 ❤️ اللهم بحق مولانا امیرالمومنین علیه السلام عجل لولیک الفرج❤️
👌 پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در انتهای خطبه غدیر چنین فرمودند: همه بگویید: ما بر ولایت علی و امامان از نسل او با دل ها و جان ها و دست و زبانمان پیمان می بندیم. بر این عهد زنده ایم، با آن می میریم و با همان پیمان سر از قبر بر میداریم. فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَ أَنْفُسِنا وَ أَلْسِنَتِنا وَ أَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ.» 🖼 با تغییر عکس پروفایل خود به عکس فوق، پیام رسان غدیر، در فضای مجازی باشید.
پنجاه پیشنهاد برای بزرگداشت عید غدیر در کرونا.pdf
233.5K
🔅پنجاه پیشنهاد برای بزرگداشت عید غدیر در بحران کرونا 🔅 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
برای احیای غدیر قدمی برداریم.mp3
856.1K
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔈💢 برای احیای غدیر قدمی برداریم 📌 برگرفته از برنامه سمت خدا روز سه شنبه 24 تیر 99
هارون الرشید پسری داشت به نام قاسم که برعکس پدرش انسان با تقوا و با ورع و زاهد و عاشق اهلبیت عصمت و طهارت (علی(ع)علیهم‏االسلام) و ولایت علی(ع)در دلش زیاد بود. و کاری هم به کارهای پدرش نداشت بلکه گاهی اوقات به کارهای پدرش و کسانیکه در اطراف پدرش بودند اعتراض می‏کرد. روزی هارون با وزراء نشسته بود، قاسم مؤتمن آمد و از کنارشان گذشت، جعفر برمکی بی‏ اختیار خنده بلندی نمود. هارون سبب خنده را پرسید. جعفر گفت: برای این خندیدم که این پسر آبروی تو را در برابر شاهان برده بعلت اینکه با این لباسهای مندرس و نشستن با طبقات فقیر در شأن پسر سلطان نیست. هارون گفت او را به مجلس آورید. آوردند گفت: پسرم تو را چه شده که با این وضع رقت بار حرکت می‏کنی و مرا نزد سلاطین بی‏ آبرو کردی؟ قاسم بدون تأمل گفت: پدر من چه کنم بجرم اینکه پسر خلیفه هستم نزد اهل اللّه آبرو ندارم. خلیفه لبخندی زد و گفت فهمیدم تو چرا این رقم زندگی می‏کنی برای اینکه تا بحال ترا منصبی ندادیم، دنباله این کلمات فرمان حکومت مصر را بنامش نوشت. قاسم گفت: باید برای رضای خدا مرا رها کنی مرا با حکومت چه کار من مایلم تا عمر داشته باشم دقیقه‏ ای از ذکر خدا غافل نشوم. وزراء گفتند حکومت با عبادت منافات ندارد هم حکومت کن و یک گوشه از قصر بعبادت مشغول شو. سپس همه تبریک مقام به او گفتند و بنا شد فردا صبح بیاید و فرمان از پدر گرفته بطرف مصر برود. شب پا به فرار گذاشت و ناپدید شد. مأمورین خلیفه هر چه بجستجوی او رفتند ولی آثاری بدست نیاورند مگر یک اثر پایش روی زمین دیده شد که تا لب آب آمده بود و معلوم نیست به آسمان رفته یا به زمین فرو رفته یا خود را بدریا انداخته. هارون بتمام حکام ولایات نامه‏ ای نوشت که پسرم قاسم را هر کجا یافتید محترمانه بطرف من روانه کنید. از آن طرف در شهر بصره عبداللّه بصری دیوار خانه‏ اش خراب شد به دنبال عمله‏ ای می‏گشت تا رسید کنار مسجدی جوانی را دید که نشسته و قرآن می‏خواند. گفت پسر حاضری خانه من کار کنی و مزد بگیری. جوان گفت آری خدا بنده‏ اش را آفریده که هم کار کند هم استراحت نماید و هم عبادت کند. قبول کرد با یک درهم که فراد صبح بخانه عبداللّه کار کند. شروع بکار کرده. عبداللّه می‏گوید شب شد دیدم این جوان بقدر سه نفر کار کرده خواستم بیشتر به او مزد بدهم، قبول نکرد و یک درهم گرفت و رفت. فردا صبح بسراغش رفتم اثری از او ندیدم از حالش. جستجو کردم گفتند این جوان هفته‏ ای یکروز کار می‏کند و بقیه ایام هفته به عبادت مشغول است. صبر کردم هفته دیگر رفتم او را بخانه آوردم کار کرد و مزدش را گرفت و رفت، هفته دیگر رفتم او را بخانه خود برای کار بیاورم گفتند مریض است و در فلان خرابه بستری می‏باشد داخل خرابه شدم او را دیدم که در حال احتضار است کنار بالین او نشستم چشم باز کرد خود را به او معرفی کردم. گفت عبداللّه چون می‏دانم می‏خواهم بمیرم خود را بتو معرفی می‏کنم بدان من قاسم مؤتمن پسر هارون الرشیدم پشت پا بخانه پدر زده بفکر عبادت خدا به این شهر آمدم. آخرین ساعت عمر من است وصیتهای مرا گوش بده، قرآن مرا بکسی بده که برایم قرآن بخواند لباسهای مرا به آنکس بده که قبری برایم تهیه کند و در این حال انگشتری را از دست بیرون آورده و گفت این انگشتری است که پدرم هارون بدستم کرده، برو بغداد روزهای دوشنبه پدرم سواره از بازار عبور می‏کند برای آن کسانیکه حاجتی دارند یا به آنها ظلمی رسیده است شخصا رسیدگی می‏کند. نزد پدرم برو و این انگشتر را به او بده و بگو پسرت قاسم در آخرین وصیت خود گفت: بابا معلوم است تو قدرت جواب در روز حساب و قیامت را داری این انگشتر هم مال خودت باشد. عبداللّه می‏گوید: هنوز وصیت او تمام نشده بود همینطور که مشغول حرف زدن بود حرکت کرد و صدا زد آقا خوش آمدید آقائی فرمودید. عبداللّه می‏گوید: متحیر ماندم کسی را نمی‏دیدم این جوان با چه کسی صحبت می‏کند جوان صدا زد عبداللّه برو کنار و مؤدب بایست آقایم علی(ع) بن ابیطالب (ع) است ببالینم تشریف آورده‏ اند. گر طبیبانه بیائی بسر بالینم بدو عالم ندهم لذّت بیماری را
5️⃣ 1️⃣پانزده روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده است... 🎁 خداوند متعال در حدیث قدسی: ولایت علی بن ابیطالب دژ محکم من است، پس هر کس داخل قلعه من گردد، از عذابم محفوظ خواهد بود. «وَلایَةُ عَلیِ بنِ اَبیطالِبٍ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی» (عیون أخبار الرضا / ج2، ص136) 🍀💐🌸💐🍀 اینکه خلقی به تو وابسته شده نیست شگفت چند قرنیست، خــدا عاشقِ مولا شده است. 🍀💐🌸💐🍀 امیرالمؤمنین: اگر بردبار نيستي، خود را به بردباري بنماي، زيرا اندك است كسي كه خود را همانند مردمي كند و از جمله آنان به حساب نيايد. إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ. نهج البلاغه، حکمت281 🍀💐🌸💐🍀 ❤️ اللهم بحق مولانا امیرالمومنین علیه السلام عجل لولیک الفرج❤️
💠 پیوند با امام زمان پاکت می کند ❇️آب هرچند آلوده شده باشد حتی لجن هم شده باشد اگر به دریا برگردد صاف و زلال و پاک می‌شود!! ❇️یادت باشد امام زمان دریای رحمت بیکران الهی است ❇️هیچ وقت شیطان فریبت ندهد که من کجا و امام زمان کجا؟ ❇️اگر مثل آبی که آلوده شده باشد و روزها و روزها در گودالی مانده باشی و متعفن و بد بو هم شده باشی، اگر به دریای پاک و زلال امام زمان بپیوندی پاک می شوی. ❤️ قطره دریاست اگر با دریاست