eitaa logo
غدیر شناسنامه شیعه
159 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
43 فایل
✅ اصل و نسب و مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز غدیــــــر است... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عید غدیر بخش عمده ای از شناسنامه ی شیعه ائمه محسوب می شود. مقام معظم رهبری @ggg1400 آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
غدیر شناسنامه شیعه
پاسخ دوم: 1. بعد سیاسی: در میان اهداف فراوان سیاسی به یک نکته اساسی بسنده می‌کنیم و آن، این است که
پاسخ سوم: این که به قول نوشته خیابان های مسلمانان به خونشان رنگین شده است به خاطر داشتن یک دین و یک کتاب نیست بلکه به به خاطر دشمنی هایی که با این عقیده میشود نمونه کوچک آن همین داعش ایست که مستکبرین آنرا بدنیا آورده است. آیا غیر از این است که داعش ساخته خود امریکاست؟ ایا غیر از این است که القاعده ساخته امریکاست؟ همه این دشمنی ها چه از داخل جامعه مسلمین و چه از خارج به خاطر عقیده توحیدی و ازادی مسلمانان است مفصل: احترام ادیان الهی به یکدیگر موضوعی منطقی و پذیرفته شده است. اسلام با جنگ بر سر عقیده مخالف است و راه ترویج اسلام را تبلیغ میداند و دعوت. اینکه عده ای به ظاهر مسلمان در خاورمیانه هم در حال جنگ اند، باید گفت، روشن است که این استعمار و غرب است که همواره به تفرقه مذهبی در این منطقه، دامن زده است و خود موجد و محرک این نزاع ها و جنگها بوده اند. نمونه اتم آن داعش است که هدفگیری اصلی آن مسلمانان چه شیعه چه سنی و کشورهای در خط مقاومت با اسرائیل بوده است و بیشترین دستاورد آن خدمت به اسرائیل و درگیر کردن حزب الله و مخالفان اسرائیل بوده است. اما احترام به ادیان یک موضوع است و حقانیت و عقلانی بودن آنها (پلورالیسم دینی) موضوعی دیگر است. بسیاری از ادیان و فرقه های موجود در هند، آغشته به خرافات، افسانه ها و موهومات و دارای آرای ضدبشری هستند. بعضی از آنها، درخت، حیواناتی چون گاو، موش و حتی بعضی اعضای بدن را می پرستند!!! آلت پرستی در هند آئینی است که خیلی از مردم هند آنرا پرستش می‌کنند یعنی یکی از هفت معبد بسیار مقدس شیوا (لینگایی هند) است. (ادیان در جوامع امروز، ج ۱، ترجمه عبد الرحیم گواهی، ۲۴۶ و ۲۴۷، چاپ اول، ۱۳۷۴، انتشارات دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.) (برخی دیگر از خرافات گرایی هندوها: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/138558/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D9%88-%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D9%88-%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1 ) همچنین احترام به ادیان با دعوت به آئین حق که روش قرآن در مواجهه با اهل کتاب و مشرکان است، هیچ تناقضی ندارد. آیاتی در قرآن مجید وجود دارند که خداوند متعال در آن ها اهل کتاب را به اسلام فراخوانده و آنان را به جهت دوری از آموزه های اسلام توبیخ می کند. (مائده، ۱۵ و ۱۶ و ۱۹، بقره ۴۱، ال عمران ۷۱) قرآن، فقط اسلام را دینی حقانی و کامل می داند ((آل عمران، ۸۵) هر کس غیر از اسلام دینی اختیار کند هرگز از وی پذیرفته نیست، و او در آخرت از زیانکاران است.) اما “نجات ” ورستگاری را مختص مسلمانان نمی داند و یهود، مسیحی و حتی صابئینی را که به خداوند و روز قیامت ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند، نجات یافته میداند. (بقره آیه ۶۲) مسلما اگر مشی هندی، بر دعوت و مخالفت با خرافات و ایده های ارتجاعی بود، هند درگیر چنین آئین های خرافی نبود. ابراهیم نبی علیه السلام، برای مبارزه با جهل و بت پرستی، علیه مردم شهر خود شورید و او را در آتش انداختند. محمد رسول الله را بت پرستان از طائف راندند و در مکه توطئه قتل شان را ریختند و… این مشرکان بوده اند که همواره مانع و سد راه تبلیغ آرام پیامبران و اولیای الهی بوده اند. اگر در هند نیز، کسی بیدار می شد و دعوت به حق میکرد، مخالفت هایی با او صورت میگرفت. کما اینکه کشمیر (قم هند) (مرکز تجمع شیعیان) همواره مورد تعرض هندوها و سیک ها قرار دارد و بارها و بارها در آن به قتل عام شیعیان پرداخته اند. همین هندوهای خیلی آرام!!!! در پایان بد نیست، این حکایت را هم در باب غوطه ور شدن هند در ادیان خرافی بدانید: می گویند سفیر انگلیس در دهلی نو ، از مسیری در حال گذر بود ، میبیند یک جوان آگاه هندی، لگدی به گاوی میزند.. . (گاوی که در هندوستان مقدس است) . سفیر انگلیس از خودرو پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و در این لحظه گاو ادرار می کند . سفیر انگلیس با ادرار گاو دست و صورتش را میشوید ? و بقیه ی مردم حاضر که میبینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد، در جلوی گاو سجده می کنند و آن جوان لگد زن رامجازات می کنند !? همراه سفیر انگلیس میپرسد چرا این کار را کردید ؟ سفیر می گوید ؛ این جوان آگاه، میخواست فرهنگ هندوستان را پنجاه سال جلو بیاندازد … اما من نگذاشتم !!! برچسب‌ها: شبهه , اعتقادی منبع : http://shobhexxx.blogfa.com/tag/%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87 با کمی ویرایش
امام على(ع) درباره ویژگی‌های انسانی که توانایی اجرای دستورات خداوند را دارد، می‌فرماید: «لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِع»؛‏[1] بر پا ندارد فرمان‌هاى خداوندِ سبحان را، جز کسى که سازش نمی‌کند و خود را خوار نمی‌سازد و از طمع‌ها پیروى نمی‌کند. در جای دیگری تاکید دارند: می‌فرماید : و لا تخالطونی بالمصانعه . با من به سبک سازشکاری معاشرت نکنید. امام(ع) در این گفتار پربار و حکیمانه صفات کسانى را که توانایى اجراى اوامر الهى را دارند بیان می‌کند و آن‌را در سه چیز خلاصه کرده است: الف. سازش کار و اهل رشوه نباشد؛ ب. در مقابل دیگران ذلیل و خوار نشود؛ ج. پیروى از طمع‌ها نکند. بدیهى است که پر واضح است اهل «مصانعه» (به معناى سازشكارى و رشوه گرفتن) هستند هرگز نمى توانند حق را به حق دار برسانند، چرا كه زورمندان اهل باطل آنها را خريدارى مى كنند و از حق منصرف مى سازند و در اين ميان حقوق ضعفا پايمال مى شود. همچنين كسانى كه ضعيف و ذليل و ناتوانند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند، زيرا اجراى فرمان حق قاطعيت و شجاعت و استقلال شخصيت را مى طلبد و افراد زبون كه به روش اهل باطل عمل مى كنند توان اين كار را ندارند. نيز اشخاص مبتلا به انواع طمع ها; طمع در مقام، مال و خواسته هاى هوس آلود هرگز نمى توانند مجرى فرمان خدا باشند، زيرا طمع بر سر دوراهى ها و چند راهى ها آنها را به سوى خود جذب مى كند و از پيمودن راه حق باز مى دارد. به همين دليل در طول تاريخ كمتر زمامدارى را ديده ايم كه به طور كامل مجرى فرمان حق باشد (مگر انبيا و اوليا) زيرا گاه يكى از اين سه نقطه ضعف و گاه همه آنها را داشته است، از اين رو از پيمودن راه حق باز مانده است. سازش با دیگرى باعث رضاى اوست و این عمل مانع از اجراى حدود و دستور الهى درباره او می‌گردد. و همچنین فرومایگى و چشم طمع داشتن به دیگران، هر دو باعث خوددارى از پرداختن به دستورها و حدود الهى است که بر او دشوار می‌نماید. آنان که اهل سازشکارى و رشوه گرفتن هستند هرگز نمی‌توانند حق را به حق‌دار برسانند؛ چرا که زورمندان اهل باطل آنها را خریدارى می‌کنند و از حق منصرف می‌سازند و در این میان حقوق ضعیفان پایمال می‌شود. همچنین کسانى که ضعیف و ذلیل و ناتوانند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند؛ زیرا اجراى فرمان حق قاطعیت و شجاعت و استقلال شخصیت را می‌طلبد و افراد زبون که به روش اهل باطل عمل می‌کنند توان این کار را ندارند. نیز اشخاص مبتلا به انواع طمع‌ها؛ طمع در مقام، مال و خواسته‌هاى هوس آلود هرگز نمی‌توانند مجرى فرمان خدا باشند؛ زیرا در سر دو‌راهی‌ها و چند‌راهی‌ها راهی را برمی‌گزینند که سود مادی بیشتری برای آنها داشته و از پیمودن راه حق باز می‌دارد. به همین دلیل در طول تاریخ کمتر زمام‌دارى را دیده‌ایم که به طور کامل مجرى فرمان حق باشد، مگر انبیا و امامان و اولیای الهی؛ زیرا زمام‌داران گاه یکى از این سه نقطه ضعف و گاه همه آنها را داشته‌اند؛ از این‌رو از پیمودن راه حق باز مانده‌اند. 4. در مورد طمع که مانع سوم است، در روایتى از امام علی(ع) چنین آمده است که: «هیچ چیز مانند بدعت‌ها دین را از بین نمی‌برد و چیزى مانند طمع انسان را فاسد نمی‌سازد». در حدیث دیگرى از آن‌حضرت می‌خوانیم: «کسى که می‌خواهد در طول عمرش آزاد زندگى کند باید اجازه ندهد طمع در قلبش سکونت یابد». از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) : «ما هَدَمَ الدّينَ مِثْلُ الْبِدَعُ وَ لا أفْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعُ; هيچ چيز مانند بدعت ها دين را از بين نمى برد و چيزى مانند طمع انسان را فاسد نمى سازد». در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «مَنْ أرادَ أنْ يَعيشَ حُرّاً أيّامَ حَياتِهِ فَلا يُسْكِنِ الطَّمَعَ قَلْبَهُ; كسى كه مى خواهد در طول عمر آزاد زندگى كند بايد اجازه ندهد طمع در قلبش سكونت يابد». سعدى در شعرى كه بر گرفته از اين حديث است مى گويد: هر كه بر خود در سؤال گشاد *** تا بميرد نيازمند بود آز بگذار و پادشاهى كن *** گردن بى طمع بلند بود
✨﷽✨ 🌼کمک به مردم ✍ يكى از دستورهاى مؤكد شيخ رجبعلى خياط، احسان به مردم بود و براى اين مهم ارزش زيادى قائل بود. وى احسان به خلق را يكى از راه‌‏هاى بسيار خوب و مؤثر در سير الى الله می‌‏دانست، به طورى كه اگر كسى از سير و سلوك عاجز بود، به او توصيه می‌‏كرد: «از احسان كوتاهى نكن و تا می‌توانى احسان كن». يكى از شاگردان شيخ می‌گويد: مرحوم سهيلى [از ياران بسيار نزديك شيخ] ـ رضوان الله تعالى عليه ـ می‌‏گفت:... روزى در هواى گرم تابستان ديدم كه شيخ نفس‌زنان به مغازه من آمد و ضمن دادن مبلغى پول گفت: «معطل نكن، فورا اين پول را برسان به سيد بهشتى.» او امام جماعت مسجد حاج امجد در خيابان آريانا بود. من به هر نحو شده، فورا خود را به منزل ايشان رساندم و پول را به ايشان دادم. بعدها از ايشان پرسيدم كه جريان آن روز چه بود؟ پاسخ داد: آن روز مهمان برايم آمده بود و هيچ چيزى در منزل نداشتم. رفتم در اتاق ديگر و به حضرت ولى عصر عليه‏‌السلام متوسل شدم كه اين حواله به من رسيد. جناب شيخ هم گفت: حضرت ولى عصر عليه‌السلام به من فرمودند: «زود به سيد بهشتى پول برسانيد.» 📚 برگرفته از کتاب کیمیای محبت؛ شرح حال شيخ رجبعلى خياط
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 سردترین فصل سال 🔹سردترین فصل سال فصل غیبت توست. فصل سرد و زمستانی غیبت، بسیار استخوان سوز است. 🔹اگر چه زمستان غیبتت قرنهاست که به درازا انجامیده است اما روزی تمام خواهد شد و شاهد بهاری شدن جهان خواهیم بود. 🔹در بهار مهدوی عدالت را نفس خواهیم کشید و بر سبزه زار های معنویت قدم خواهیم زد. 🔹چشمانمان سرشار از نگاه به گل وجود مهدی موعود می گردد و راه رسیدن به خیمه سبزش هموارتر خواهد شد. 🔹 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَبِيلَ اللَّهِ الَّذِي مَنْ سَلَكَ غَيْرَهُ هَلَك
💠 کمیاب تر از گوگرد سرخ ✅پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: 🔴هر گاه ديديد كه قرآن ها، جامه اى زيبا بر تن كرده اند و مساجد، زينت يافته اند و مناره ها، قد برافراشته اند و قرآن، با ساز و آواز خوانده مى شود و مسجدها، گذرگاه قرار گرفته اند، مؤمن در آن روزگار، از گوگرد سرخ، كمياب تر خواهد بود. 🔴 آرى. مساجدشان آذين بندى و جسمشان پاكيزه ؛ ليكن دل هايشان از مُردار، بدبوتر است. 🔴 إذا رَأَيتُمُ المَصاحِفَ حُلِّيَت، وَالمَساجِدَ زُيِّنَت، وَالمَنارَةَ طُوِّلَت، وَاتُّخِذَ القُرآنُ مَزاميرَ، وَالمَساجِدُ طُرُقا، المُؤمِنُ في ذلِكَ الزَّمانِ أعَزُّ مِنَ الكِبريتِ الأَحمَرِ، أما إنَّ مَساجِدَهُم مُزَخرَفَةٌ، وأبدانَهُم نَقِيَّةٌ، وقُلوبَهُم أنتَنُ مِنَ الجيفَةِ. 📙روضة الواعظين ص ۳۷۰
💠توسل به مادر امام زمان 🔹آیت الله شیخ احمد مجتهدی رحمه الله علیه می فرمایند من هر موقع کارم گیر می کند ، هزار صلوات نذر حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان (سلام الله علیهما) می کنم و کارم درست می شود. 📚آداب الطلاب ص ۲۴۳
هدایت شده از سبک زندگی دینی
💎 دو توصیه از حضرت زهرا (س) 🔻حضرت فاطمه عليهاالسلام: خِيارِكُم أليَنُكُم مَناكِبَهُ و أكرَمُهُم لِنِسائِهِم 🌸 بهترين شما كسانی‌اند كه (با مردم) نرم‌ترند و زنان خويش را بيشتر گرامى مى‌دارند. 📚 دلائل الإمامه، ص ۷۶ ‌ •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با جستجويي در منابع اهل سنت، حدود پنج روايت با اين عبارات: «فتقدم أبو بكر فصلى عليها فكبر عليها أربعا،‌ صلى عليها أبو بكر، صَلَّى أَبُوبَكْرٍ الصِّدِّيقُ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ، وكبر أبو بكر على فاطمة أربعا»بيانگر اين نكته هستند كه ابو بكر بر پيكر حضرت زهرا (سلام الله عليها) نماز خوانده است. اما اين روايات از نظر سند ضعيف هستند و در نتيجه حجت نيستند. از طرف ديگر در مقابل اين روايات، روايات صحيح بخاري و مسلم قرار دارند كه تصريح مي‌كنند، حضرت زهرا (سلام الله عليها) تا آخر عمر با ابو بكر قهر بودند و با او صحبت نكردند: فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَابَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ، و هنگامي‌كه از دنيا رفتند، امير مؤمنان عليه السلام در مراسم تجهيز و تشييع دختر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) آنها را با خبر نكردند و خود آن حضرت بر بدنش نماز خواند و دفن كردند: فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها... اين روايت صحيح بر روايات ضعيف ديگر مقدم است و ثابت مي‌شود كه ابو بكر بر بدن ايشان نماز نخوانده است و تا آخر عمر آن حضرت از دست وي ناراحت و ناراضي بوده اند. و از طرف سوم، بسياري از علماي بزرگ اهل سنت تصريح نموده اند كه ابو بكر بر بدن آن حضرت نماز نخوانده است. از روايات صحيح واقوال علماي اهل سنت كه نقل شد، به دست مي‌آيد كه اميرمؤمنان (عليه السلام) بر پيكر مطهر حضرت زهرا (سلام الله عليها) نماز خواندند و نهايتا گروهي كه دردفن آن حضرت شركت داشتند نيز نماز برگزار كرده اند.
نورپردازی صحن حضرت فاطمه نجف اشرف حرم امیرالمؤمنین
بت شکنی امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام نه یک بار که چندین بار، پا به دوش نبی اکرم صلی الله علیه و آله گذاشته و بام بیت خدا را از لوث وجود بت ها پاک ساخته است. دست کم یک بار قبل از هجرت و بار دیگر بعد از هجرت و پس از فتح مکه این کار را کرده است. ماجرای کسر اصنام و یا «حدیث کسر الاصنام» [۱] به داستان بر دوش گرفتن امام علی(ع) توسط پیامبر اسلام(ص) برای شکستن بت‌های بالای سقف کعبه اشاره دارد.[۲] در این واقعه از سرنگونی برخی بت‌های مهم مانند بت هبل یاد شده است.[۳] البته درباره جزئیات این واقعه اختلافاتی وجود دارد. برپایه پاره‌ای از نقل‌ها، ابتدا علی(ع) خواست تا پیامبر(ص) را بر دوش خود بگذارد؛ اما نتوانست. از این‌رو علی(ع) از دوش پیامبر(ص) بالا رفت[۴] و بت‌ها را از بالای کعبه به زمین انداخت. در گزارش دیگری، از پیشنهاد اولیه امام علی(ع) برای بالا رفتن پیامبر(ص) بر دوش او سخن به میان آمده که حضرت محمد(ص) به علی(ع) یادآور شد چنین کاری از عهده هیچ‌کسی برنمی‌آید.[۵] به گفته جابر بن عبدالله این مسئله به سبب سنگینی بار رسالت بوده است.[۶] همچنین در این باره علل دیگری هم ذکر شده است.[۷] بر اساس نقل دیگر پیامبر اکرم(ص) از ابتدا به علی(ع) دستور داد که از دوش او بالا رود.[۸] درباره چگونگی پایین آمدن امام علی(ع) از بام کعبه نقل‌ها مختلف است. از جمله بر پایه برخی احادیث امام علی(ع) خود را از بام کعبه که ارتفاع دیوارش در آن زمان چهل زراع[یادداشت ۱]بود[۹] پایین انداخت اما آسیبی ندید.[۱۰] در نقل دیگری، پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: جبرئیل تو را از بالای کعبه به پایین آورد.[۱۱] بر پایه برخی روایات پیامبر در این ماجرا آیه «وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کاَنَ زَهُوقًا»[۱۲] را قرائت می‌کرد.[۱۳] از این‌رو ماجرای کسر اصنام سبب نزول این آیه نیز دانسته شده است.[۱۴] همچنین بر پایه روایتی که ابن شهر آشوب نقل کرده آیه «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا»[۱۵]در این ماجرا نازل شده است.[۱۶] ماجرای کسر اصنام در کتب شیعه[۱۷] و اهل‌سنت[۱۸] نقل شده است. عبدالله بن عباس،[۱۹] جابر بن عبدالله انصاری[۲۰] و ابومریم[۲۱] این ماجرا را روایت کرده‌اند. علامه امینی در الغدیر، فهرستی از علمای اهل‌سنت که این واقعه را گزارش کرده‌اند، آورده است.[۲۲] به دوش گرفتن امام علی(ع) توسط پیامبر اسلام(ص) از فضیلت‌های انحصاری علی(ع) دانسته شده است.[۲۳] این ماجرا در کتاب‌های فضیلت‌نگاری[۲۴] و در سروده‌های شاعران[۲۵] آمده است. حضرت محمد(ص) پس از این واقعه، حضرت ابراهیم(ع) را اولین بت‌شکن و امام علی(ع) را آخرین بت‌شکن معرفی کرد.[۲۶] در برخی روایات نیز از علی(ع) به عنوان «کاسِر الاصنام» (شکننده بت‌ها) یاد شده است.[۲۷] و یا آن‌که امام علی(ع) از آن جهت که از دوش پیامبر(ص) بالا رفته و بتان را شکسته به «علی» به معنای بلندمرتبه[۲۸] نام گرفته است.[۲۹] استناد به ماجرای کسر اصنام در شورای شش نفره امام علی (ع) به ماجرای کسر اصنام افتخار می‌کرد[۳۰] و می‌گفت: که من کسی بودم که بر مهر نبوت پا نهادم.[۳۱] او در شورای شش نفره که برای تعیین خلیفه پس از عمر بن خطاب برگزار شد، از حاضران اعتراف گرفت که فرد دیگری به غیر از خودش چنین فضیلتی نداشته است.[۳۲] همچنین گفته شده که عمر بن خطاب آرزو می‌کرد که ای کاش به این افتخار نائل می‌گشت.[۳۳] زمان در بیشتر منابع زمان این واقعه ذکر نشده است و تنها به وقوع شبانه[۳۴] و مخفیانه آن[۳۵] بسنده شده است. با این حال در برخی منابع زمان آن شب هجرت حضرت محمد(ص)[۳۶] یا فتح مکه[۳۷] ذکر شده است. بُت بنی خزاعه را که کنار ناودان کعبه نصب شده بود، حضرت علی علیه السلام شکست و بت هُبَل که بزرگ ترین بت عرب خوانده می شد و ابوسفیان همیشه به آن سوگند می خورد و در جنگ اُحُد، شعارِ «اعلی هبل؛ اعلی هبل» از زبانش نمی افتاد، باز به دست حضرت حیدر کرّار خُرد و نابود شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در ماه ربیع الثانی سال نهم هجرت، علی علیه السلام را با صد و پنجاه مرد انصاری که بر صد شتر و پنجاه اسب سوار بودند با پرچمی سیاه رنگ بر سر بتخانه فُلس فرستاد. این بتخانه در محلّه خاندان حاتم طایی معروف بود که سپاه اسلام به فرماندهی امام علی علیه السلام هنگام سپیده دم بر محلّه حاتم طایی یورش بردند و بت و بتخانه را ویران ساختند و در مخزن بتخانه به سه شمشیر شناخته شده با نام های «رَسُوب» و «مِخْذَم» و «یمانی» به همراه سه زره دست یافتند. و با غنائم بسیاری مانند شتر و گوسفند و با اسیر گرفتن بسیاری از بت پرستان به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله پیروزمندانه بازگشتند که در میان اسیران سفّانه دختر حاتم طایی دیده می شد که بعدا با برادرش عدی اسلام آوردند. https://fa.wikishia.net/view/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%DA%A9%D8%B3%D8%B1_%D8%A7%D8%B5%D9%86%D8%A7%D9%85
📌مظلومیت در برخی از شیعیان که از نسل قیس بن سعدبن عباده بودند، به کردند و شیعه را در اسپانیا رواج دادند، اما در آنجا نیز از شیعه هراسی و قتل شیعه دست برنداشتند. به عنوان نمونه: ◀️در اندلس عبدالملک بن حبیب(م238ق) سنی، اموی را به در روز تشویق می کرد. ◀️امویان آنجا، شیعیان را خارج از اسلام می دانستند. ◀️ مذهبان بیان می داشتند، اگر بر یک شیعه دست یابند او را میکشند. ◀️ابن سهل اندلسی نیز معتقدان به وجوب از امیرمؤمنان (ع) را خارج از سنت و جماعت و گمراه میدانست. 📚مقری، نفح الطیب من غصن الاندلس الرطیب و ذکر وزیرها لسان الدین الخطیب، ج2، ص184. 📚مقدسی، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ص236. 📚ابن سهل اندلسی، ثلاث وثائق فی محاربه الاهواء و البدع فی الاندلس، ص83.