مرغ همسایه!
آدم عجیبی بود! هر که از راه میرسید و به او چیزی میگفت، باور میکرد و سخن او را میپذیرفت. آنقدر عجیب که حتی گاه سخنانِ برخلاف علم خود را نیز میپذیرفت. اگر در دستش گوهری قیمتی بود و به او میگفتند: «این، یک گردوی کم ارزش است» میپذیرفت. اصلاً اعتماد به نفس و خودباوری نداشت؛ بسیار زودباور و ساده بود و از اینرو هیچ ثباتی در زندگی نداشت و به راحتی در مسیر زندگی بارها و بارها تغییر مسیر میداد. آنجا که باید بایستد؛ سریع حرکت میکرد و آنجا که باید سریع میگذشت در جا میزد! و ... . این آدم عجیب، اهل کره مریخ و یا ونوس نیست؛ این انسان، من و تو هستیم که گاه داشتههای خود را باور نداریم و مصداق «آنچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد» هستیم؛ همانکه «مرغ همسایه» را «غاز» میداند و غاز خود را جوجهای مردنی! ... . امام موسی کاظم علیه السلام میفرماید: يَا هِشَامُ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤْلُؤَةٌ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها جَوْزَةٌ وَ لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ آنها جَوْزَةٌ مَا ضَرَّكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ آنها لُؤْلُؤَةٌ «ای هشام! اگر در دست تو گردویی است و [همه] مردم بگویند: «گوهر است» تو را سودی نمیرساند در حال که خود میدانی آن یک گردوست؛ و اگر در دست تو گوهریست و [همه] مردم بگویند: «آن یک گردوست» به تو ضرری نمی رسد در حالی که خود می دانی یک گوهر است» (بحارالأنوار، ج1، ص136)
والهِ غرب شدن، در برابر زندگی ثروتمندان خود را بدبخت و بیچاره دیدن و ... از مصادیق این نوع نگاه غلط به زندگیست.
اصول اخلاقی، معنوی و سیاسی امام کاظم علیه السلام
ابن واضح یعقوبی (مورخ شیعی و متوفای 284، یعنی درست 101 سال پس از شهادت امام کاظم علیه السلام) در باره امام نوشته است:
موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، مادرش «حمده» نام داشت، و در سال 183 هجری در سن 58 سالگی در بغداد، وقتی در زندان هارون، و نزد سندی بن شاهک [زندانبان] بود، رحلت کرد...
یعقوبی، آنگاه، چندین روایت از امام کاظم علیه السلام آورده که نکات معنوی و اخلاقی و سیاسی زیبایی است. عین آن را از ترجمه مرحوم آیتی (یعقوبی: 2/420 ـ 421) می آورم. ابتدا می گوید: موسى بن جعفر (ع) از پرعبادتترين مردم بود، و از پدرش روايت مى كرد.
سپس این روایات را نقل می کند:
حسن بن اسد گفت: از موسى بن جعفر شنيدم كه مى گفت: ما اهان الدنيا قوم قط الا هناهم الله اياها و بارك لهم فيها، و ما اعزها قوم قط الا نغصهم الله اياها.
هرگز مردمى، دنيا را خوار نداشتند مگر آنكه خدا آن را بر آنان گوارا ساخت و ايشان را در آن بركت داد، و هرگز قومى دنيا را عزيز نداشتند مگر آنكه خدا آن را بر ايشان ناگوار ساخت.
و فرمود: إنّ قوما يصحبون السلطان يتخذهم المؤمنون كهوفا، فهم الآمنون يوم القيامة، ان كنت لأرى فلانا منهم.
" همانا مردانى همراه، شاه [سلطان وقت] مىشوند و مؤمنان آنان را پناه خود قرار مى دهند، آنهايند كه روز رستاخيز در امانند، و فلانى را از ايشان گمان مى برم.
و نزد وى نام بعضى ستمگران برده شد، پس گفت: اما و الله لئن عز بالظلم فى الدنيا ليذلن بالعدل فى الآخرة.
هان بخدا سوگند كه اگر در دنيا به ستمگرى عزيز شده است، البته در آخرت بعدالت (خداوندى) خوار گردد.
و در زندان به موسى بن جعفر گفته شد: كاش بفلانى نوشته بودى تا درباره تو با هارون سخن مى گفت. پس گفت: حدّثنى ابى عن آبائه ان الله عز و جل اوحى الى داود: يا داود! انه ما اعتصم عبد من عبادى بأحدٍ من خلقى دونى عرفت ذلك منه الاّ و قطعت عنه أسباب السماء و اسحت [اسخت] الأرض من تحته.
" پدرم از پدرانش مرا خبر داد كه خداى عز و جل به داود وحى كرد: اى داود! نشد كه بندهاى از بندگانم مرا رها كرده، به كسى از آفريدههاى من توسل جويد و او را چنان بشناسم مگر آنكه دست وى را از وسيله هاى آسمانى كوتاه كردم و زمين را زير (پاى) او فروبردم.
و موسى بن جعفر گفت: حدثنى أبى، إنّ موسى بن عمران قال: يا رب اىّ عبادك شر؟ قال: الذى يتّهمنى. قال: يا رب و من عبادك من يتهمك؟ قال: نعم الذى يستجيرنى ثم لا يرضى بقضائى.
" پدرم مرا خبر داد كه موسى بن عمران گفت: اى پروردگار من، كدام يك از بندگانت بدتر است؟ گفت: آنكه مرا متهم مى كند (بمن بدگمان است). گفت:
اى پروردگار من! مگر در بندگانت كسى هست كه تو را متهم كند؟ گفت: آرى آن كس كه از من فريادرسى مى خواهد سپس بحكم من راضى نمى شود.
🔲#داستان _تاریخی
مزي در تهذیب الکمال و خطیب بغدادي در تاریخ خود داستاني پیرامون برخورد خوب آن حضرت با یکي از نوادگان خلیفه دوم که نسبت به حضرت علي علیه السلام جسارت ميکرد را چنین نقل ميکند:
حسن بن محمد (به سند خود) روایت کرده که مردي بود در مدینه از اولاد عمر بن خطاب که حضرت موسي بن جعفر علیهما السلام را ميآزرد و هرگاه آن حضرت را ميدید به او دشنام ميداد و به علي علیه السلام ناسزا ميگفت. روزي برخي از یاران و همنشینان آن حضرت عرض کردند: اجازه فرمایید ما این مرد تبهکار بد زبان را بکشیم؟ حضرت به سختي با این کار مخالفت کرد و آنان را از انجام این عمل بازداشت، و حال آن مرد را پرسید به آن جناب عرض کردند: جایي در اطراف مدینه به کشت و زرع مشغول است.
حضرت سوار شده به مزرعه آن مرد آمد و هم چنان که سوار الاغش بود وارد کشت و زرع او شد. آن مرد فریاد زد: کشت و زرع ما را پامال نکن! حضرت همچنان سواره پیش رفت تا به نزد او رسیده پیاده شد و نزد آن مرد نشست و با خوشرویي به شوخي و خنده با او شروع کرد و به او فرمود: چه مبلغ خرج این کشت و زرع کردهاي؟ گفت: صد دینار.
فرمود: چه مبلغ امید داري که از آن به دستت رسد و عایدت گردد؟ گفت: من علم غیب ندارم (که چه اندازه عایدم شد)! حضرت فرمود: من گفتم: چه مبلغ امید داري به تو برسد (و نگفتم: چه مبلغ به تو خواهد رسید) گفت: امید دارم دویست دینار از این مزرعه عاید من شود. حضرت کیسهاي درآورد که سیصد دینار در آن بود و فرمود: این را بگیر و کشت و زرع تو نیز به همین حال براي تو باشد و خدا آنچه امید داري از آن عایدت گرداند. راوي گوید: آن مرد برخاست و سر حضرت را بوسه زد و در خواست نمود از بيادبيها و بد زبانيهاي او درگيرد. موسي بن جعفر علیه السلام لبخند زده بازگشت. (این جریان گذشت تا اینکه روزي) حضرت به مسجد رفت و آن مرد عمري هم نشسته بود، همین که نگاهش به آن حضرت افتاد گفت: «خدا ميداند رسالت خویش را در چه خانداني قرار دهد» رفقاي آن مرد به سرش ریخته گفتند: داستان چیست تو که جز این دربارهي این مرد ميگفتي (و هر گاه او را ميدیدي دشنام و ناسزا ميگفتي چه شد که اکنون یکسره عوض شدي و او را مدح و ستایش ميکني؟) گفت: همین است که اکنون گفتم و جز این چیزي نگویم و شروع کرد به دعا کردن دربارهي موسي بن جعفر علیه السلام. آنان با او به بحث و گفتگو پرداختند و او به همان گونه پاسخشان ميداد، همین که حضرت به خانه بازگشت به آن کساني که از او اجازهي کشتن آن مرد عمري را خواسته بودند فرمود: کدام یک از این دو راه بهتر بود آنچه شما ميخواستید یا آنچه من انجام دادم؟ من کار او را با آن مقدار اصلاح كردم.
المزي، ابوالحجاج یوسف بن الزكي عبد الرحمن (متوفاى742هـ)، تهذیب الكمال، ج 29، ص 45-46، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400 هـ - 1980 م.
البغدادي، ابوبكر أحمد بن علي بن ثابت الخطیب (متوفاى463هـ)، تاریخ بغداد، ج 13، ص 30، ناشر: دار الكتب العلمیة – بیروت.
🖇پی نوشت:
▪️داستان بالا از داستان های مشهور پیرامون شخصیت#امام موسی کاظم علیه السلام در میان اهل سنٌت است،برخی از روایت های ذکر شده در کتاب های مذکور به همین داستان اشاره دارد ، تعابیر و عبارات مختلف به همراه زمان نقل قول در سنجش تاریخ نویسی مورخان اهل سنّت سبک و میزان تعهد یا عدم تعهد آنان در انعکاس واقعیت ها قابل توجه است .
▫️کتب تاریخی و حدیثی شیعه نیز داده های تاریخی فراوانی از شخصیت و زندگانی امام موسی کاظم علیه السلام دارد که از وحدت سیاق برخوردار است،برخلاف داده های موجود که برای تحلیل گر تاریخی که خواننده ی کل اخبار تاریخی است ،ازجمله اخباری پیرامون شخص هارون الرشید به عنوان شخصیت مکمل این گزارش ها تعجب آور است.
-----------❀❀✿❀❀---------
منش سیاسی امام کاظم(ع) در برخورد با خلفای هم عصرشان
نویسنده: نجمه رضوی
منبع: رهیافت فرهنگ دینی سال اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
امام موسی کاظم(ع) به عنوان یکی از پیشوایان و امامان معصوم، منشِ سیاسی منحصربه فردی داشتند. نظر به اهمیت این موضوع و جایگاه کاربردی آن در هر برهه زمانی مشابه، این مقاله ابتدا به بررسی شرایط خاص حکومتی در زمان هر خلیفه هم عصر با امام موسی کاظم(ع) پرداخته است و سپس منش سیاسی و مقابله امام کاظم(ع) با خلفا را بیان کرده است. نظر به تاریخی و اعتقادی بودن بحث، روش پژوهش این مقاله کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی و تحلیلی بوده است. تفاوت منش سیاسی امام کاظم(ع) زمانی بهتر مشخص می شود که دانسته شود امامت ایشان با حکومت چهار خلیفه عباسی (منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی) هم زمان است؛ زیرا آنچه عامل تمایز ِحکومت عباسی از سایر حکومت های قبل از آن است، این نکته است که حکومت عباسی برخلاف سلف خود که آشکارا اسلام را تحقیر می کرد، با فریب افکار عمومی و دایه انتساب به اهل بیت و پیامبر اکرم(ص) روی کار آمد. آنان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسات مناظره، مکارانه قصد جمع آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه اطهار (علیهم السلام) را داشتند.
https://b2n.ir/t87723
تنظیم:سرکار خانم نجمه صالحی
-----------❀❀✿❀❀---------
🔴 به حرمت چه کسانی عذاب نازل نمیشود
امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند فرشته ای دارد که هر روز و شب ندا میدهد: بندگان خدا دست از گناه بردارید که اگر چهارپایان در حال چرا و کودکان شیرخوار و پیران خمیده نبودند، هر آینه عذاب بر شما نازل میشد و در هم کوبیده میشدید.
عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مُنَادِياً يُنَادِي مَهْلًا مَهْلًا عِبَادَ اللَّهِ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْيَةٌ رُضَّعٌ وَ شُيُوخٌ رُكَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً.
(کلینی، کافی ج٢، ص٢٧۶)
✳️ میزان عنایت اهلبیت(ع) به شیعیان
🔻امام کاظم علیهالسلام فرمود:
▫️هیچ یک از شیعیان ما نیست که بیمار شود مگر اینکه ما نیز با بیماری او بیمار میشویم
▫️و غمگین نمیشود مگر اینکه با غم او اندوهگین میشویم
▫️و شاد نمیشود مگر اینکه با شادی او شاد می شویم
▫️و حال هیچ کدام از شیعیان ما در شرق یا غرب جهان از چشم ما پنهان نیست.
🔹عن أبی الحسن (ع): مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا يَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لَا يَفْرَحُ إِلَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لَا يَغِيبُ عَنَّا أَحَدٌ مِنْ شِيعَتِنَا أَيْنَ كَانَ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ أَوْ غَرْبِهَا.
📚صفات الشیعه، ص۴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
◼️گوهرهایی از کلام امام کاظم علیه السلام به مناسبت #شهادت آن امام همام:
1⃣ اِنَّ اَبْدانَكم لَيْسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ، فَلاتَبيعُوها بِغَيْرِها؛
💢همانا بدنهاى شما را بهايى جز بهشت نيست. پس آنرا به غير بهشت نفروشيد.
📚 تحف العقول، ص 389
2⃣ اَداءُ الاَمانَةِ وَالصِّدْقُ يَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخيانَةُ وَالْكَذِبُ يَجْلِبانِ الفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛
💢اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.
📚 بحارالأنوار، ج 78، ص 327
3⃣ اَفْضَلُ ما يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ اِلَى اللّه ِ بَعْدَ المَعْـرِفَةِ بِهِ الَصَّلاةُ وِ بِرُّ الْوالِدَيْنِ وَ تَرْكُ الْحَسَدِ وَالُعْجبِ وَالفَخْرِ؛
💢پس ازخداشناسى، برترين كارى كه بنده به وسيله آن به خداوند نزديك مى شود عبارت است از: نماز، نيكى به پدر و مادر، و ترك حسد و خودپسندى و فخرفروشى.
📚 تحف العقول، ص 391
4⃣ مَثَلُ الدُّنْيا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشا حَتّى يَقْتُلَهُ؛
💢مَثَل دنيا، همچون آب درياست (كه شور است). تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنه تر مى شود، تا آنكه او را مى كشد.
📚 بحارالانوار، ج 75 ص 311
5⃣ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَذا لِسانَيْنِ يُطْرى اَخاهُ اِذا شاهَدَهُ وَيَأْكُلُهُ اِذا غابَ عَنْهُ؛
💢بد بنده اى است، بنده اى كه دورو و دوزبان است، هرگاه برادر دينى اش را مى بيند، او را مى ستايد و تملّق مى گويد و پشت سرش (بابدگويى) او را مى خورد!
📚 بحارالانوار، ج 75 ، ص 310
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
▪️پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت
▪️مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت
▪️خو کرده بود با غم زندان خود ولی
▪️دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت
🏴شهادت باب الحوائج، حضرت #امامموسیکاظم (ع) تسلیت باد.
🔹 آیت الله شهید صدر:
ما معتقدیم از هارون الرشید برتریم. از هارون الرشید ورع و تقوایمان بیشتر است.
عجبا!
مگر دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد و ما نپذیرفتیم که می گوییم ورع ما بیشتر از اوست؟
فرزند انم!
برادرانم!
ای فرزندان علی (ع)!
آیا دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد؟ نه، تنها یک دنیای کوچک و محدود به ما عرضه شده است. دنیایی که خیلی زود پراکنده می شود و از دست می رود. دنیایی که وسعت دنیای هارون الرشید را ندارد. هارون الرشید به ابرها رو می کرد و می گفت: هر جا ببارید خراجتان را برای من می آورند. در راه چنین دنیایی، امام موسی ابن جعفر(ع) را زندانی کرد. آیا ما خود را امتحان کرده ایم؟ آیا چنین دنیایی به دست ما آمده است؟ و موسی ابن جعفر (ع) را زندانی نکرده ایم؟ آیا خود را آزموده ایم؟ از خودمان پرسیده ایم؟ آیا تا به حال چنین سوالی را از خود مطرح کرده ایم؟ هر یک از ما چنین سوالی را از خودش بپرسد بینی و بین الله، آیا این دنیای هارون الرشید که مجبور شد به خاطر آن امام را زندانی کند پیش روی ما گذاشته شده است که خیال کنیم از هارون الرشید با تقوا تریم؟
امام کاظم
موسی بن جعفر
🔸امامِ معصوم به هر زبان و لغتی داناست
❖ أبو بصير مىگويد: به حضرت امام کاظم عليهالسّلام گفتم: قربانت گردم، امام با چه مدركى شناخته مىشود؟
در جواب فرمود: به چند خصلت:🔻
- با چيزى كه از پدر دربارۀ او سابقه دارد(مانند تصريح به امامت و سپردن سلاح و ساير نشانهها به او) تا براى مردم حجت باشد.
- هرچه از او بپرسند جواب گويد و اگر در برابر او خاموش نشينند او خود آغاز سخن كند.
- مىتواند از فردا خبر دهد.
- با مردم به هر لغت و زبانى مىتواند سخن گويد.
●سپس فرمود: اى ابا محمد! من پيش از اينكه تو از جاى خود برخيزى، نشانهاى به تو نشان میدهم. طولی نکشید كه مردى از اهل خراسان وارد مجلس ما شد و به زبان عربى با آن حضرت سخن گفت ولى حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به فارسى جوابش را داد،
آن خراسانى گفت: قربانت گردم، بهخدا من از سخن گفتن به زبان خراسانی با شما منعی نداشتم جز اينكه گمان میكردم شما آن لغت را خوب نمیدانيد.
حضرت فرمود: سبحان اللّه! اگر من نتوانم بهخوبی جواب تو را بگويم، چه فضيلتى بر تو دارم؟
سپس به من فرمود: اى ابا محمد! همانا سخن هيچ يك از مردم بر امام پوشيده نيست و نه سخن پرندگان و نه سخن چار پايان و نه سخن هيچ جانداری، پس هر كه اين ویژگیها را نداشته باشد، امام نيست.
📚کافی، ج1، ص285، ح7
امام کاظم (علیه السلام):
هرگاه به کودکان وعده دادید، بدان وفا کنید؛ چرا که آنان بر این باورند که شما روزیشان را میدهید.
📚 کافی، ج۶، ص ۵۰
امام كاظم عليه السلام :
من در برخى از زمين هاى كشاورزى ام كار مى كنم تا آن كه عرق از بدنم سرازير مى شود ، در حالى كه هستند كسانى كه به جاى من كار كنند و مرا از كار كردن بى نياز كنند ، ولى من كار مى كنم تا خداوند ببيند كه در جست و جوى روزى حلالم.
إنّي لأَعمَلُ في بَعضِ ضِياعي حَتّى أعرَقَ ـ و إنَّ لي مَن يَكفيني ـ لِيَعَلَمَ اللّه ُ أنّي أطلُبُ الرِّزقَ الحَلالَ.
الكافى ، ج 5 ، ص 77 .
✅ *امیرالمومنین علیه السلام جَنْبُ اللَّهِ*
▫️«یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ»؛ [۱]
▫️«افسوس بر من از کوتاهیهایی که در اطاعت فرمان خدا کردم».
از امام کاظم علیه السلام در مورد این آیه سؤال شد، فرمود:
🔸مراد از جنب اللَّه در این آیه شریفه، امیرالمؤمنین علیه السلام است. [۲]
و مراد از جنب اللَّه؛ یعنی اطاعت من اطاعت خداست، پس هرکه در اطاعت من تفریط کند از اطاعت خدا کم گذاشته است. [۳]
در خطبه غدیر رسول خداصلی الله علیه وآله نیز آمده و خود امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
🔻«أَنَا جَنْبُ اللَّهِ وَأَنَا بابُ اللَّهِ»؛ [۴]
«منم جنب اللَّه و منم باب اللَّه».
امام صادق« علیه السلام» نیز در زیارت مخصوصه آن حضرت میفرماید:
🔻«وَأَنَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَوَجْهُهُ الَّذِی مِنْهُ یؤْتی ؛ [۵]
«گواهی میدهم که تو جنب اللَّه هستی و نیز آن وجه الهی که از آن وارد میشوند».
از امام باقرعلیه السلام نقل شده که فرمود:
▫️معنای جنب اللَّه یعنی هیچ کسی از رسول خداصلی الله علیه وآله به خدا نزدیک تر نیست و نیز کسی هم از وصی رسول به رسول نزدیک تر نیست، یعنی در قرب و نزدیکی مثل جنب اوست. [۶]
----------
📚منابع:
[۱]:سوره زمر، آیه ۵۶.
[۲]:اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۵.
[۳]: بحارالانوار، ج ۴، ص ۹.
[۴]: اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۵؛ بحارالانوار، ج ۴، ص ۸.
[۵]: بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۳۰۵؛ مفاتیح الجنان، زیارت مطلقه امیرالمؤمنین.
[۶]: بحارالانوار، ج ۴، ص ۹.
📌 هویت شیعه در #آراستگی و اخلاق حسنه
امام #کاظم(ع) برای نشان دادن #هویت اجتماعی و فرهنگی #شیعیان خطاب به آنان فرمود:
ای شیعیان!
شما #دشمنان زیادی دارید.
پس در مقابل #دشمن، خود را حقیر جلوه ندهید، بلکه با بزرگی و آقایی در جامعه ظاهر شوید و تا آنجاکه میتوانید، خود را #زیبا و #وجیه(با اخلاق) نشان دهید.
امام کاظم(ع)،
حتی شیعیان را از حمل #ماهی در خیابان که بوی بد آن ممکن است به #لباس بچسبد و باعث تنفر مردم از آنان شود، پرهیز میداد.
📚کلینی، الکافی، ج1، ص369، ج6، ص480.