eitaa logo
قرارگاه معنویت
188 دنبال‌کننده
878 عکس
593 ویدیو
77 فایل
🌷زیر نظر گروهی از طلاب شهرستان میبد🌷 🌹منبر 🌹مسابقه 🌹مشاوره 🌹تفسیر 🌹احکام 🌹حدیث 🌹 ... 🔹پاسخ به سؤالات احکام (برادران) 👇 @sheikhy1 🔹پاسخ به سؤالات احکام (بانوان) 👇 @adhami1358 🔹پاسخ به شبهات مهدویت 👇 @seyedmahdi62 🔹ارتباط 👇 @Alamdar1366
مشاهده در ایتا
دانلود
ناراحتی امام از سالم بودن خود و فرزندانشان و شهادت مردم👌 🌷 که در نیمه شب 15 خرداد 1342 توسط رژیم پهلوی بازداشت شده بودند، تا ‌11 مرداد همان سال در بازداشتگاه به سر می‌بردند تا اینکه در این تاریخ ایشان از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داوودیه تهران منتقل شدند. با انتقال امام به داوودیه بسیاری از روحانیون و علما به دیدار ایشان شتافتند. یکی از این افراد شهید فضل‌الله محلاتی بود که خاطرات اولین دیدار او با امام خمینی بعد از وقایع 15 خرداد بسیار خواندنی است. ایشان در بخشی از کتاب خاطرات خود درباره واکنش امام به کشتار 15 خرداد می‌گوید: بعد از اینکه امام را به داوودیه آوردند، من پس از یک ساعت خدمت ایشان رسیده و سه روزی که ایشان در داوودیه بودند من در آنجا خدمت ایشان بودم... باید گفت بدترین شبی که شاید بر امام گذشت، آن شبی بود که ایشان از زندان آزاد شده بودند؛ برای اینکه تمام جنایاتی را که در این مدت اتفاق افتاده بود به اطلاع امام نرسانده بودند، نگفته بودند 15هزار نفر در پانزده خرداد شهید شده‌اند. چقدر مردم را کشته و مجروح کرده‌اند هیچ نگفته بودند. یک نفر انسان با این عاطفه یک مرتبه این گزارش را دریافت کند چه حالی پیدا می‌کند؟ همه حوادث پانزده خرداد و زندانی‌ها، کشتارها را برای ایشان گزارش دادند، خیلی ناراحت شدند. خلاصه، دو روز ایشان در آنجا بود، ملاقاتش هم ممنوع بود ... آنچه خیلی امام را رنج می‌داد، احساسات مردمی بود. مردم می‌آمدند در خیابان‌ها و کوچه‌های اطراف و سر و صدای شعار و صلواتشان بلند بود، ولی مأموران نمی‌گذاشتند مردم با امام ملاقات کنند. یک روز یادم است که عصر بود، ایشان در بالکن نشسته بود. وقتی ایشان می‌ایستاد، 500 متر آن طرف‌تر در کوچه‌ها مردم پیدا بودند. آقای لواسانی و مرحوم حاج آقا مصطفی با من سه نفری کنار امام نشسته بودیم، امام خیلی ناراحت بودند. مردم مرتب صلوات ختم می‌کردند. به امام عرض کردم که شما بایستید تا این مردم لااقل چهره شما را ببینند. امام بلند شد و ایستاد. مردم امام را که دیدند با شعارهایشان غوغا کردند. ناگهان امام نشستند و شروع کردند بشدت گریه کردن، آقای لواسانی گفتند: چرا گریه می کنید؟ چرا این قدر ناراحتید؟ باید تحمل کنید. امام فرمود: من ناراحتم که بچه‌های من سالمند، خود من هم سالم هستم ولی جوان‌های مردم، شهید شدند؛ این برای من تحملش خیلی مشکل است.🌷 ☘️☘️☘️🇮🇷🌷🌷🌷🇮🇷🍀🍀🍀 📌 قرارگاه معنویت 👇 ╭┅─────────────┅╮ 🌹 @Gh_Manaviyat 🌹 ╰┅─────────────┅╯ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈