eitaa logo
قاب هشت
635 دنبال‌کننده
484 عکس
84 ویدیو
13 فایل
https://zil.ink/ghabe_hasht ارتباط با قاب هشت: @ghabehasht
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سلسله جلسات «اصول فلسفه و زبان حقیقت‌جویی» 🔸متن خوانی و گفت‌وگو با محوریت کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» 📆 چهارشنبه‌ها، ساعت ١۶ ▪️ حضور برای عموم آزاد است. 🕌 آستانه قاب هشت 📞 جهت اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس حاصل فرمایید: 09373401445 🆔 @ghabe_hasht
قاب هشت
🔰سلسله جلسات «اصول فلسفه و زبان حقیقت‌جویی» 🔸متن خوانی و گفت‌وگو با محوریت کتاب «اصول فلسفه و روش ر
🔰 یادداشت استاد امامی جمعه بر سلسله جلسات «اصول فلسفه و زبان حقیقت‌جویی» به نام خدا، طرح حقیقت‌جویی در فلسفه اسلامی در برابر ایدئولوژی با محوریت کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، بسیار عالی و ضروری است. علامه در عنوان کتاب سه موضوع را مدنظر قرارداده: حقیقت‌جویی، اصول و روش. علامه حقیقت‌جویی نظام‌مند را مطرح نموده که بدون کاربست اصول و روش ممکن نیست. این‌جاست که تقابل با ایدئولوژی مطرح می‌شود. ایدئولوژی به معنای تقدم بایدها و نبایدها بر است ها و نیست ها است، به بیان دیگر چگونه زیستن ما، مبتنی بر چگونه نگریستن ماست و نه برعکس. طرح ادراکات اعتباری در این کتاب در همین راستا است. من به اجرا گذاردن این طرح مبارک را به آقای دکتر جمال احمدی تبریک می‌گویم. 🆔 @ghabe_hasht
قاب هشت
🇵🇸 سلسله جلسات روایت قدس "تفکر در واقع همان نحوه حضور آدمی است، و حضور عین «تذکر» است. انسان با این
روایت قدس، جلسه چهارم.mp3
16.21M
🎙 صوت جلسه چهارم روایت قدس 🔸گفت‌وگو با محوریت مستند روایت فتح، قسمت «حزب‌الله» 🔹چگونگی روایت امروز غزه با تفکر در تجربه روایت فتح 🔸روایت فتح نه یک تجربه زیبایی شناسانه، بلکه تلاشی برای باطن بينی اتفاقات است. 📆 ٣ آبان ماه 🕌 آستانه قاب هشت 🇵🇸 @ghabe_hasht
قاب هشت
🇵🇸 بخشی از جلسه چهارم روایت قدس 🔸روایت هالیوودی اسرائیل 📆 ٣ آبان ماه 🕌 آستانه قاب هشت #جبهه_روای
🇵🇸 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۲ 🔸رژیم صهیونیستی یک رژیم جعلی است. جعلی یعنی «اعتباری» و ما اگر که در فلسفه بحث از این می‌کنیم که اعتبار و حقیقت چیست و نسبت این دو باهم چیست؛ با توجه به این نکته است که بشر جدید اساسا اعتبارساز است و زندگی و فرهنگ اعتباری است. به قول هایدگر عصر جدید که عصر تصویر جهان است؛ عصر ساختن و اعتبار کردن و شکل دادن به جهان بر اساس اعتباریات است. خوب سوال این‌جاست این اعتبار آیا می‌تواند نسبتی با حقیقت داشته باشد یا نه؟ پاسخ ساده است:«بله فقط نسبتش با حقیقت شدت و ضعف دارد». یعنی یک اعتباری هست که مثل شعر شعرای اسلامی مانند وحی نازل می‌شود. یک اعتباری، حاج قاسم است که در نسبتش با منطقه همچین مناسباتی پیدا می‌شود و حقیقت در آن ظهور پیدا می‌کند که جریان پیدا می‌کند و حتی با شهادتش هم جریان‌ساز می‌شود. یک اعتباری هم، اعتبار ترامپیست، طرح خاورمیانه بزرگ است و موجودیت اسرائیل. انگار زمانی برای فلسفه اعتباریات فرا رسیده که بتوانیم با فلسفه اسلامی گفت‌وگوی دیگری داشته باشیم. همانطور که علامه و شهید مطهری به گفت‌وگو و مواجهه با فلسفه‌های چپ ایدئولوژیک آن زمان که مادی‌انگار بودند می‌پردازند و حقیقت‌جویی را در گفت‌وگو با آن نگاه‌ها دنبال می‌کنند و حتی بحث‌های آن‌ها آن‌قدر سخیف است که از آن‌ها جلو می‌زنند و نیازی به این همه بحث نمی‌بینند ولی از سر حقیقت‌جویی ماجرا را دنبال می‌کنند. به نظر می‌رسد که در تقابل با نگاه ایدئولوژیک و به شدت ابزاری و سیطره‌خواه و تسلط‌طلب و در یک کلام هالیوودی اسرائیل می‌توانیم از جهان، روایت دیگری داشته باشیم و بفهمیم که آن روایت زمانش گذشته است و روایت جدیدی قرار است حاکم بشود که همین الان هم محقق شده و این را می‌شود دید که: «اسرائیل یک روایت، و فقط یک روایت است». یعنی یک ظهور است از جهانی که در غرب جدید شروع شد و ظهور سیاسی آن آمریکاست و اسرائیل که یک غده سرطانی است تنها یک فیلم هالیوودی از این تاریخ است که باید بنیادش را فهمید. با تفکر در این بنیاد، به این فهم می‌رسیم که اسرائیل چون خودش یک فیلم یا روایت است؛ مهمترین سلاح با آن هم روایت است و اینجاست که اصلاً «جنگ، جنگ روایت‌هاست». 🇵🇸 @ghabe_hasht
قاب هشت
🔰سلسله جلسات "سینما نبض زمان" 🔸 فصل دوم: بررسی سریال‌های پرمخاطب روز ایران و جهان 🔹روایت جنگ‌ها و
سینما نبض زمان - جلسه چهارم_mixdown.mp3
30.53M
🎙 جلسه چهارم از فصل دوم سلسله جلسات «سینما نبض زمان» 🔸بررسی سریال چرنوبیل 🔺چگونه آمریکا با روایت، تاریخ می‌سازد. 🔹شنبه، ۶ آبان ۱۴۰۲ 🕌 آستانه قاب هشت 🆔 @ghabe_hasht
🔰سلسله جلسات «سینما نبض زمان» ▪️جلسه پنجم از فصل دوم 🔺سریال جوخه برادران band of brothers 🔸روایت جنگ، صرفا روایت جزییات عملیات‌ها و پیروزی‌ها و شکست‌ها نیست. بلکه آن‌چه که اهمیت دارد، گوهر وجود انسان‌هاست که در دل ابتلائات و مخاطرات آشکار می‌شود و جنگ، بالاترین و سخت‌ترین این ابتلائات است. 🔹آن‌چه که در سینمای جنگ آشکار می‌شود، نسبت‌ انسان‌ها با یکدیگر، با ابزار و مهم‌تر از همه نسبتشان با خودشان است. از طریق فهم این نسبت‌هاست که می‌توان دریچه‌ای به فهم عالم‌ باز کرد‌. 🔸در این جلسه، با صحبت در رابطه با روایت این سریال و مقایسه‌ی آن با روایت‌هایی مثل مجموعه «روایت فتح»، تلاش می‌کنیم که به عالمی که روایت‌ها برایمان ایجاد می‌کنند فکر کنیم. 📆شنبه ١٣ آبان ماه، ساعت ١۶ 🕌 آستانه قاب هشت ▪️حضور برای عموم آزاد است. 📞برای کسب اطلاعات بیشتر با شماره زیر تماس بگیرید: 09373401445 🆔 @ghabe_hasht
🇵🇸 قدس عزیز خدایا مگر چه در این مردم دیده‌ای که این‌گونه آن‌ها را به پیش خود فرامی‌خوانی؟ و مگر نه این‌که گفته‌اند شهدا جایشان در ملکوت است... «و در جوار قرب حق، عند ملیك مقتدر، به آن‌جا كه باید رسید رسیده‌اند.» نمی‌دانم و میان ظاهر آن‌چه می‌بینم، خشم و ترس و وحشت این اتفاقات و آن‌چه در عمق و پس آن جاری است در رفت و آمدم... خدایا چگونه آن‌ها را قلبی چنین مطمئن عطا کردی، که پس از این همه سال جنگیدن هنوز ایستاده‌اند؟ نمی‌دانم در میان اقوام پیامبران و در تاریخ نبوت قومی بوده‌اند که ایستادگی را به این مردم درس داده باشند؟ یا قرار بوده آن‌ها در آخرالزمان طلایه‌دار صبر و مقاومت باشند؟ و هر کدام کربلا را با پوست و جان خود لمس کنند؟ و خون همه این کودکان هم‌چون خون علی‌اصغر نه بر زمین بلکه به آسمان برود و عالمیان را فرابخواند تا صدایشان گوش صُم و بکم های اسرائیلی را پاره کند. این خون جاری است و زنده می‌کند. بهای بزرگی است، نه برای چیزی بهتر که برای همین اکنون که بر تو می‌گذرد، ای جوان فلسطینی... که مگر زندگی و حیات به غیر از زندگی این‌چنینی معنایی دارد؟ می‌دانم که از اکنون به بعد، زندگی بر ما آسان نخواهد بود... و معنایی نخواهد داشت مگر در نسبت جنگی که تو در آن پا گذاشتی... و زندگی بدون این مبارزه بی‌معناست. راستش با مقاومت تو تازه برایمان فوتبال جایش را پیدا کرد، فوتبالیست‌ها علت دویدن هایشان را یافتند... مثل آن فوتبالیستی که بعد از زدن گل، پرچم تو را به دست گرفت، و تماشاچیان علت تشویقشان را... هنر فهمیده کجا نظر کند، قلم فهمیده از چه بگوید، صدا فهمیده کجا فریاد شود و بلند تو را بخواند، و زندگی فهمیده کجا دل به مسلخ عشق بگذارد و سر بر مراد عشق بنهد و مگر حیات غیر از این است... «بکشید ما را زنده تر می‌شویم...» و مگر نه این‌که همه‌اش عین هنر است... «رقص اندر خون خود مردان کنند...» تو آمدی، تو ایستادی تا یادمان بیاوری، خواهری را، برادری را، مادر بودن و پدر بودن را و تکرار کنی کربلا را آن غربت حسین را که با علی‌اصغرِ در آغوشش به سمت خیمه می‌رفت، که بر بالین علی‌اکبر چه حال داشت... و اگر تو نبودی و نمی‌ایستادی کربلا به یادمان نمی‌آمد. و شاید دیگر درک نمی‌کردیم که زینب پس از شهادت برادرش، پسرانش و برادرزاده هایش چه کشید؟ راستش مدت‌ها پیش برایم سوال بود که چگونه چنین طاقتی می‌توان داشت، که در یک روز خانواده‌ات را از دست بدهی و باز بایستی... و تو ای قدس به ما نشان دادی نشان دادی که چگونه شهیدی را در راه خدا می‌دهی و دوباره می‌ایستی و می‌دانی که آن شهید نزد خدا عزیز است، و خودت چشم انتظار رفتن به سوی او می ایستی و می‌جنگی و چه زیباست که همین‌جا زندگی عزت می‌گیرد و حیات دلیل می‌یابد برای بودنش، مرگ و زندگی فقط برای زنده ماندن دیگر رنگ می‌بازد و تمام دنیا مقابلمان پوچ می‌شود، چون تو نشان دادی ما رایت الا جمیلا را... نوشته: خانم مهوری 🇵🇸 @ghabe_hasht
قاب هشت
🇵🇸 بخشی از جلسه چهارم روایت قدس 🔸روایت، پدیده‌ای اعتباری 📆 ٣ آبان ماه 🕌 آستانه قاب هشت #جبهه_روا
🇵🇸 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ٣ نسبت روایت با پدیده‌ها و ماهیت اشیا چیست؟ می‌توانیم با یک نگاهی بگوییم که روایت یک پدیده اعتباری است. مک‌کی می‌گوید واقعیت‌هایی در خارج هستند و حقیقت دیدگاه ما نسبت به واقعیت‌هاست. اگر به این شکل سوبژکتیو نگاه کنیم روایت یک امر شاعرانه پوچ می‌شود که هیچ نسبتی با نفس الامر حقیقت ندارد. شهید آوینی در روایت‌ فتح مدام با این نگاه مقابله می‌کند. می‌گوید من این بچه‌ها (رزمنده‌ها) را می‌شناسم. یعنی آن‌چه که تصویر دارد نشان می‌دهد ظاهر قضیه است و اصل قضیه چیز دیگریست و آوینی با کلامش از باطن امر پرده‌برداری می‌کند. نه این‌که حرف‌های شاعرانه و توصیف شخصی خودش را بگوید بلکه می‌رود به سمت باطن این آدم‌ها و اتفاقی که دارد آن‌جا می‌افتد. برای خیلی‌ها توصیف روایت فتح اینطور است که شهید آوینی یک آدم نابغه و نخبه‌ای است که به شدت کلام شاعرانه‌ای دارد و این کلام شاعرانه آمده است روی تصاویر و این‌ها را شاعرانه کرده است. توجه نمی‌شود که این روایت دارد از ظاهر می‌رود جلوتر و اجازه می‌دهد که ما حس دیگری داشته باشیم و این‌جاست که آن روایت چیزی می‌شود عظیم‌تر از خود آن وقایع. دیگر پوچ نیست، توصیف شاعرانه‌ای در قالب یک متن نیست بلکه وجود شناوری است که هنوز در دل تاریخ با ما حرف می‌زند؛ هنوز زنده است و حتی زنده‌کننده آدم‌هایی است که به جبهه می‌روند. اصلاً روایت فتح می‌بینند که عزمشان برای رفتن استوارتر می‌شود و می‌روند. این رفتن سمت حقیقت به قول شهید آوینی پدیده‌‌ای ایجاد می‌کند به نام آیینگی. جلوگیری می‌کند از این‌که ته دره بیفتیم. آینه خیلی مهم است؛ حتی مهم‌تر از خود ‌جاده است. یعنی اگر جاده نباشد آدم دور می‌زند و برمی‌گردد اما اگر آینه نباشد آدم‌های زیادی را به هلاکت می‌اندازد. اهمیت این آینه خیلی بیشتر از جاده است برای حرکت آدم‌ها. این اهمیت روایت است که امری اعتباری به نظر می‌رسد در مقابل آن واقعیت‌ها. واقعیت‌ها در نگاه محسوس معمولا بیشتر به چشم ما می‌آیند. مثلا طرف می‌گوید من اینجا نشسته‌ام چه می‌کنم؟! باید بروم غزه بجنگم دیگر! یا مثلاً انتقاد می‌شود از اینکه یک عده فقط شعار می‌دهند و می‌روند. این قبول؛ اگر شعار به مثابه فعلی باشد که در جز انجام می‌شود و در گفتمان زندگی روزمره صرفاً دارد آتش درون ما را می‌خواباند؛ این «ضد روایت» است. ولی این را بدانیم که روایت ذاتاً خیلی مهم‌تر از حضور در جبهه است. جور دیگر بگوییم: «برجستگی انقلاب اسلامی به چیست؟ برجستگی اسلام به چیست؟ به سلاح است یا تبیینی که سلاح‌ها را می‌اندازد؟ اصلاً دین ما دین چیست انقلاب ما انقلاب چیست؟» انقلاب ما انقلاب بلندگوهاست تا انقلاب سلاح‌ها و یوزی‌ها. صبر و تبیین چیزی است که ما از شهید صیاد یاد گرفته‌ایم و این‌جاست که کار شهید آوینی خیلی اثرگذارتر از یک لشکر می‌شود. حتی این جبهه از یک جنگ فراتر می‌رود و به وسعت یک تاریخ، تاثیرگذار است. در جبهه روایت قدس جنگ حقیقی شناخته می‌شود. 🇵🇸 @ghabe_hasht
قاب هشت
🇵🇸 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ٣ نسبت روایت با پدیده‌ها و ماهیت اشیا چیست؟ می‌توانیم با یک نگاهی بگوییم ک
🇵🇸 جنگ، جنگ روایت‌هاست/ ۴ کمی به این پرسش فکر کنیم:«اسرائیل چیست؟» اسرائیل ظهور دید آمریکایی است در جهان. اما:«دید آمریکایی چیست؟» دید آمریکایی فیلم وسترن است. وجود اسرائیل روایت است؛ یک فیلم وسترن است. نه اینکه «مثل» فیلم وسترن؛ بلکه خود فیلم وسترن است. روایتی از جهان باعث می‌شود که فیلم وسترن ساخته شود. اسرائیل یک فیلم وسترن آمریکایی است با این تفاوت که ابهت فیلم وسترن آمریکایی در تکامل زبان سینما و در گفت‌وگو با مردم کم‌کم ریخته می‌شود. از «جویندگان» می‌رسد به «چه کسی لیبرتی والانس را کشت»؛ و بعد می‌رسد به «رقصنده با گرگ‌ها» و ابهت وسترن ریخته می‌شود. اما چرا؟ چون «زبان» است و زبان، در تعامل با مردم شکل می‌گیرد. اما حماقت سیاستمداران چیزی نیست که در زبان شکل بگیرد، یک طرفه و ایدئولوژیک ادامه پیدا می‌کند و کار به جایی می‌رسد که این رژیم با تاریخ همراه نمی‌شود، مثل فیلم‌های دهه ۳۰ و ۴۰ وسترن می‌ماند و به همین دلیل هم نابودشدنی است، چون متعلق به این تاریخ نیست و این تاریخ این سرطان را می‌بلعد انشاالله. می‌بینید چقدر روایت، قضیه را عوض می‌کند؟ اسرائیل یک فیلم هالیوودیست که زمانش دیگر گذشته است. این روایت؛ روایت منحط شده است. این روایت تمام‌شده است. رهبر حکیم انقلاب می‌فرمایند "اسرائیل ۲۵ سال آینده را نمی‌بیند" از چنین دیدی می‌آید. این دیگر متعلق به الان نیست. گذشت آن زمان که بشود همینطور بچه کشت و بگویی همین است که هست. «این کار را باید کرد، می‌کنم و آتش‌بس را هم نمی‌پذیرم!» زمان این قلدربازی‌ها گذشته؛ آنقدر گذشته که دیگر همه علیه‌اش صحبت می‌کنند. 🇵🇸 @ghabe_hasht