هدایت شده از جبهه روایت قدس
#جنگ_جنگ_روایت_هاست
📌جنگ، جنگ روایت هاست./ ۶
نسبت گامهایی که شهید آوینی در سینما گذاشته است به کار امثال دیزنی، مثل نسبت حماس است به اسرائیل؛ مثل معجزه است نسبت به سحر؛ مثل موسی است نسبت به ساحران. جای فکر دارد که این تفاوت در چیست؟ اسرائیل چه میکند؟ حماس چه میکند؟
بر خلاف اسرائیل که برنامهای صد ساله دارد از الآن تا آینده و خیلی به ابزارهایش، به گنبد آهنین و... می نازد؛ طوفانالاقصی اتفاق میافتد در حالیکه حتی نزدیکترین همراهان حماس هم از آن خبر ندارند. اسرائیل ابزارهایش را مقدس میداند و نگاهش بشدت فنی است. مثل ساحران که تمام تلاششان را میکنند که ابزارهایشان را به خدمت بگیرند و مخاطبشان را فریب بدهند. برخلاف موسی که خدا به او میگوید عصایت را بینداز. موسی دنبال آتش میگردد، یک دفعه میبیند که به رسالت رسید. خدا به او میگوید عصایت را بیانداز، دستت را زیر لباست ببر، دربیاور ببین چه میشود. و موسی یکدفعه میبیند که صاحب تکنیک است. عصای حضرت موسی، تکنیک حضرت موسی است. تکنیک به معنای راهی که اجازه پیامبری به او میدهد. توانمندش میکند برای اینکه با فرعون مقابله کند.درقابل فرعون برای مقابله با موسی برنامهریزی می کند. موسی امیدش به خداست. منتظر است که خدا اتفاقی رقم بزند.
ادبیات سحر و معجزه اساسا دونوع ادبیات متفاوت است. با انقلاب اسلامی و پس از آن، وارد نوع جدیدی از مواجهه با پدیدهها شدیم که مثل نسبت عصای موسی با سحر ساحران است. در جهانی که همه چیزش بر اساس سحر ساحران بود، روال معکوسی پیشگرفته شد و نسبت شهید آوینی با سینما چنین چیزی است. مثل نسبت روایت فتح با فیلمهایی که تمام فنون را برای تسخیر مخاطب به خدمت میگیرند. شهید آوینی رها، کار خودش را میکند. ادعای تسلط هم ندارد. جستوجو میکند و نتیجه را منتقل میکند. «بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک».
رزمندهای است که میآید سراغ سینمای مستند. ممکن است این قضیه برای ما از غزه شروع شود، که میشود.فرض کنید میخواهیم برای فلسطین کاری انجام دهیم، میآییم سمت ابزارها، یک دفعه میبینیم این ابزار برایمان جذاب است، یک دفعه می بینیم ابزار را یاد گرفتیم، یک دفعه می بینیم کاری با آن کردیم! زمان، زمان این تحول است! ادبیات اسرائیلی که فکر تمام نظامهای انیمیشن و فیلمسازی مبتنی بر آن نگاه است؛ مبتنی بر برنامهریزی و ابزارهای خوب و تخصص است. زبانی که حماس دارد در آن زندگی میکند و اجازه جنگیدن پیدا میکند، چیزی است که از انقلاب آمده است. باید ببینیم میتوانیم همانجوری که حماس موشک میسازد فیلم و انیمیشن بسازیم؟ روالهای مرسوم را کنار بزنیم، و از راهی پیش برویم که تکیهاش بر باور و جست و جو از طریق ابزار است. همان کاری که شهید آوینی می کند: تلاش برای شناخت اتفاقی که در دفاع مقدس رخ میدهد؛ از دریچه تکنیک. روش آوینی اشراقی است. دقیقا مثل حضرت موسی. یعنی من نمینشینم طراحی کنم، تمرین کنم، بعد کاری را انجام بدهم. عصا را میاندازم، یک دفعه خودش میشود. برای مثال، جبران می کنم همینگونه بود. فیلمنامه درباره عملیات بدر بود. حین گشتن دنبال عوامل کار، به هر کسی بر می خوردیم، یک شهید در عملیات بدر داشت. اینجاست که احساس میکنی شهدا شما را کشیدهاند و گذاشتهاند اینجا. ما نبودیم که این کار را میکردیم، دیگری ما را کشید. در این نگاه به نتیجه رسیدن برایمان مهم نیست. «جنگ ما جنگ این روایت است». روایت فتح، روایتی است که در آن ابزار مرده و وسیله انتقال پیام نیستند و این معنایی مقدس در ذهن ما نیست. روی زمین می بینیم که شد! میبینیم که تلاشمان در حدی نبود که نتیجهاش این طور بشود، ولی شد. با روایت قدس باید به این تفاوتها فکر کرد. این پدیده است که اجازه می دهد عصای موسی بشود اژدها! @Jebhe_revayate_Quds🇵🇸