eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
168 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
8 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 در پخش زنده یکباره پخش شد و صدا و سیما نتوانست سانسور کند! هشت سال دولت روحانی؟؟!! @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 غریب کُشتنت... 🕊 روضه‌ی مکشوف: بخشی از نحوه‌‌ی شهادت مظلومانه‌ی "سیدروح‌الله عجمیان" از زبان یکی از قاتلین 🌹 اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفیقَ الشَّهادَةِ فی سَبیلِک🌹 📝 سیّد یار @Ghadami_Bara_Zoohor
38.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 🔸حس مالکیت به شریک زندگی نداشته باشید. 🔹معیارهاتون اگر اشتباهه ازدواج نکنید.🖐 ❇️بعدا درستش میکنم وجود نداره.❌ ╭═━⊰🍃🌺🌸🍃⊱━═╮ @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صلوات بر محمد بن علی علیه السّلام بسم الله الرحمن الرحیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی عَلَمِ التُّقَی وَ نُورِ الْهُدَی وَ مَعْدِنِ الْوَفَاءِ وَ فَرْعِ الْأَزْکِیَاءِ وَ خَلِیفَةِ الْأَوْصِیَاءِ وَ أَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَیْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَیْرَةِ وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدَی وَ زَکَّیْتَ بِهِ مَنْ تَزَکَّی فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ بَقِیَّةِ أَوْصِیَائِکَ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ. @Ghadami_Bara_Zoohor
سلام دوستان 🌺🌺🌺🌺 ان شاالله در این کانال هفته ای چند آیه قرآن از آقای قرائتی گذاشته می شود. زیادوقت گیر نیست تااینکه بتوانیم برای زندگی آخرتمون قدمی برداریم، امیدوارم بتوانیم زمینه ساز ظهور حضرت مهدی( عج) باشیم... ازاینکه دوستانتون هم به گروه دعوت می کنید یه امربه معروف از واجبات الهی انجام داده اید ودر پرونده اعمالتون ثبت می شود ، ازاینکه درمسیر هدایت قرار گرفته ایم خداراشاکریم ،ان شاءالله با بودنمان درکنار هم رستگار شویم 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
آیه40🌹ازسوره بقره 🌹 يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْ
آیه41🌹ازسوره بقره 🌹 وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلًا وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ‌ و به آنچه (از قرآن) نازل كردم، ايمان بياوريد كه تصديق مى‌كند آنچه را (از تورات) با شماست. و نخستين كافر به آن نباشيد و آيات مرا به بهاى ناچيز نفروشيد و تنها از من پروا كنيد. آیه 41🌹ازسوره بقره🌹 وَآمِنُوا = و ايمان بیاوريد بِمَا = به آنچه أَنزَلْتُ = نازل كرده ام كه مُصَدِّقًا = تصديق كننده لِّمَا مَعَكُمْ = (چيزي است )كه با شماست وَلَا تَكُونُوا = و نباشيد أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ ۖ= اول كافر به آن وَلَا تَشْتَرُوا = و نفروشيد بِآيَاتِي = آيات مرا ثَمَنًا = به بهای قَلِيلًا = کم وَإِيَّايَ = و تنها از من فَاتَّقُون = پروا کنید ،بترسيد
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
آیه41🌹ازسوره بقره 🌹 وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونُوا أَوَّلَ كاف
آیه42🌹ازسوره بقره 🌹 وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ و حقّ را با باطل نپوشانيد و حقيقت را با اين‌كه مى‌دانيد، كتمان نكنيد آیه 42🌹ازسوره بقره 🌹 وَلَاتَلْبِسُوا = نپوشانيد ، نياميزيد الْحَقَّ = حق را بِالْبَاطِلِ = به باطل وَتَكْتُمُوا = و كتمان نكنيد الْحَقَّ = حق را وَأَنتُمْ = در حالی كه شما تَعْلَمُونَ = می دانيد آیه43🌹ازسوره بقره 🌹 َ وَاَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ‌ و نماز را بپاداريد و زكات را بپردازيد و همراه با ركوع كنندگان، ركوع نماييد آیه 43🌹ازسوره بقره 🌹 وَأَقِيمُوا  = و به پا داريد الصَّلَاةَ = نماز را وَآتُوا = و بدهيد ، ادا کنید الزَّكَاةَ = زكات را وَارْكَعُو = ركوع كنيد مَعَ = با الرَّاكِعِينَ = ركوع كنندگان @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨؛ 💠دهه اول «ایّام معلومات است» که در قرآن مجید ذکر شده، و در ‌‌نهایت فضیلت و برکت است، و از رسول خدا صلّى الله و علیه و آله روایت شده است که در هیچ ایّامى کار نیک و عبادت نزد خدا، محبوب‏‌تر و پسندیده‏‌ تر از این دهه نیست‏ و براى این دهه اعمال خاصى است از این قبیل: 🔻 اوّل: روزه گرفتن نه روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را داراست. 🔻دوّم: خواندن دو رکعت نماز، بین مغرب و عشا در تمام شب هاى این دهه که در هر رکعت پس از سوره «حمد» یک مرتبه سوره «توحید» و آیه: "وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قَالَ مُوسَى لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ". 🔻روز اول : خواندن‏ نماز حضرت فاطمه علیها السّلام، شیخ فرمود: روایت شده: این نماز چهار رکعت است با دو سلام، مانند نماز امیرالمؤمنین علیه السّلام که در هر رکعت سوره «حمد» یک مرتبه و سوره توحید پنجاه مرتبه خوانده مى‏ شود و پس از سلام تسبیحات آن حضرت را گفته، سپس بخواند: "سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی الْجَلالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلَةِ فِی الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا وَ لا هَکَذَا غَیْرُهُ" 🔻دو رکعت نماز نیم ساعت پیش از رسیدن آفتاب به هنگام ظهر بخواند، در هر رکعت سوره «حمد» یک مرتبه‏ و هر یک از «توحید» و «ایة الکرسى» و «قدر» را ده مرتبه بخواند. چهارم: هرکه از ستمگرى وحشت دارد، در این‏ روز بگوید: "حَسْبِی حَسْبِی حَسْبِی مِنْ سُؤَالِی عِلْمُکَ بِحَالِی" مرا کافى است، مرا کافى است، مرا کافى است، آگاهى تو به حالم از درخواست من.
✨جلوه خورشید و روی ماه و اختر دیدنی است رقص نور کهکشان ها بار دیگر دیدنی است ✨در میان آسمان رنگین کمانی بسته عشق جلوه نورانی خورشید انور دیدنی است ✨در کنار حوض کوثر گفت جبریل امین ازداوج کوثر و ساقی کوثر دیدنی است 🌷حلول ماه و فرارسیدن سالروز بر همه عاشقان مبارکباد.
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
‍ ‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت ۵۱ 💥 خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا ر
‌ ‌🌷 – قسمت ۵۲ مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود.عصرها دوست‌هایش می‌آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده‌ی شهدا به دیدن آن‌ها می‌رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می‌رفت و برای مردم و دانش‌آموزان سخنرانی می‌کرد. وضعیت جبهه‌ها را برای آن‌ها بازگو می‌کرد و آن‌ها را تشویق می‌کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده‌ی خودش شروع کرده بود. چند ماهی می‌شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه‌جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی‌داشت. نزدیک بیست روزی گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: « کجا؟! » گفت: « منطقه. » از تعجب دهانم بازمانده بود. باورم نمی‌شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود. گفتم: « با این اوضاع و احوال؟! » خندید و گفت: « مگر چطوری‌ام؟! شَل شدم یا چلاق. گفتم: « تو که حالت خوب نشده. » لنگان‌لنگان رفت بالای سر بچه‌ها نشست. هر سه‌شان خواب بودند. خم شد و پیشانی‌شان را بوسید.عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: « قدم جان! کاری نداری؟! » زودتر از او دویدم جلوی در، دست‌هایم را روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: « نمی‌گذارم بروی. » جلو آمد. سینه‌به‌سینه‌ام ایستاد و گفت: « این کارها چیه. خجالت بکش. » گفتم: « خجالت نمی‌کشم. محال است بگذارم بروی. » ابروهایش در هم گره خورد.: « چرا این‌طور می‌کنی؟! به گمانم شیطان توی جلدت رفته. تو که این‌طور نبودی. » گریه‌ام گرفت، گفتم: « تا امروز هر چه کشیدم به خاطر تو بود؛ این همه سختی، زندگی توی این شهر بدون کمک و یار و همراه، با سه تا بچه‌ی قد و نیم‌قد. همه را به خاطر تو تحمل کردم. چون تو این‌طور می‌خواستی. چون تو این‌طوری راحت بودی. هر وقت رفتی، هر وقت آمدی، چیزی نگفتم. اما امروز جلویت می‌ایستم، نمی‌گذارم بروی. همیشه از حق خودم و بچه‌هایم گذشتم؛ اما این بار پای سلامتی خودت در میان است. نمی‌گذارم. از حق تو نمی‌گذرم. از حق بچه‌هایم نمی‌گذرم. بچه‌هایم بابا می‌خواهند. نمی‌گذارم سلامتی‌ات را به خطر بیندازی. اگر پایت عفونت کند، چه‌کار کنیم.» با خونسردی گفت:«هیچ، چه‌کار داریم بکنیم؟!قطعش می‌کنیم. می‌اندازیمش دور.فدای سر امام.» از بی‌تفاوتی‌اش کفری شدم.گفتم:« صمد!» گفت:«جانم» گفتم:«برو بنشین سر جایت، هر وقت دکتر اجازه داد،من هم اجازه می‌دهم.» تکیه‌اش رابه عصایش داد و گفت:«قدم جان!این همه سال خانمی کردی،بزرگی کردی.خیلی جور من و بچه‌ها را کشیدی،ممنون.اما رفیق نیمه‌راه نشو.اَجرت را بی‌ثواب نکن.ببین من همان روز اولی که امام را دیدم،قسم خوردم تاآخرین قطره‌ی خون سربازش باشم و هر چه گفت بگویم چشم.حتماً یادت هست؟حالا هم امام فرمان جهاد داده و گفته جهاد کنید.از دین و کشور دفاع کنید.من هم گفته‌ام چشم.نگذار روسیاه شوم.» گفتم:«باشد بگو چشم؛اما هروقت حالت خوب شد.»گفت:«قدم! به خدا حالم خوب است. توکه ندیدی چه‌طور بچه‌ها با پای قطع‌شده،با یک دست می‌آیند منطقه،آخ هم نمی‌گویند.من که چیزی‌ام نیست.» گفتم:«تو اصلاً خانواده‌ات را دوست نداری.» سرش را برگرداند.چیزی نگفت.لنگان‌لنگان رفت گوشه‌ی هال نشست و گفت:«حق داری.آن‌چه باید برایتان می‌کردم، نکردم.اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم.» گفتم: نه،تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.» از دستم کلافه شده بود.گفت:«قدم! امروز چرا این‌طوری شدی؟چرا سر‌به‌سرم می‌گذاری؟!»یک‌دفعه از دهانم پرید و گفتم:«چون دوستت دارم.»این اولین باری بودکه این حرف را می‌زدم. دیدم سرش راگذاشت روی زانویش و های‌های گریه کرد.خودم هم حالم بد شد.رفتم آشپزخانه ونشستم گوشه‌ای و زارزار گریه کردم.کمی بعد لنگان‌لنگان آمدبالای سرم.دستش را گذاشت روی شانه‌ام.گفت:«یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان.حالاچرا؟!کاش این دم آخرهم نگفته بودی.دلم را می‌لرزانی و می‌فرستی‌ام دم تیغ.من هم تورادوست دارم.اماچه کنم؟!تکلیف چیز دیگری است.» کمی مکث کرد.انگارداشت فکر می‌کرد.بین رفتن و نرفتن مانده بود.اما یک‌دفعه گفت:«برای دو سه ماهتان پول گذاشته‌ام روی طاقچه.کمتر غصه بخور.به بچه‌ها برس.مواظب مهدی باش.او مردخانه است.» گفت:«اگر واقعاً دوستم داری،نگذار حرفی که به امام زده‌ام و قولی که داده‌ام،پس بگیرم.کمکم کن تاآخرین لحظه سرحرفم باشم.اگر فقط یک ذره دوستم داری،قول بده کمکم کنی.» قول دادم و گفتم:«چشم.» از سر راهش کنار رفتم و او باآن پای لنگ رفت.گفته بودم چشم؛امااز درون داشتم نابودمی‌شدم.نتوانستم تحمل کنم.قرآن جیبی کوچکی داشتیم،آن را برداشتم و دویدم توی کوچه.قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم.زیر بغلش را گرفتم تاسر خیابان او را بردم.ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد،انگارخیابان وکوچه روی سرم خراب شد.تمام راهِ برگشت راگریه کردم. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل مشتاقان ز شادی بی‌قرار بی قرار است گل بریزیدگل‌ بپاشید جشن پیوند دویار است حلول ماه ذی‌الحجه و سالروز ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) مبارک باد
منبع عمیق‌ترین و متفاوت ترین عکسای مذهبی و معنی‌دار: 🪐 @lamhee_a313🌱
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
دلانه✨ بهش گفتن : آقـٰا ابراهیم چـــــرا جبهه رو ول‌ نمیکنی بیای‌ دیدار امـٰام‌ خمینی ره؟! گفت : م
💢شهیدی که حضرت‌زهرا (س) به عروسی اش آمد ✍ آقا مصطفی وقتی می خواست برای عروسی اش کارتِ دعوت بنویسه، برای اهل بیت (ع) هم کارت فرستاد. یه کارتِ دعوت نوشت برای (ع) مشهد یه کارت برای (ع) مسجد جمکران یه کارت هم به نیتِ دعوت کردنِ حضرت زهرا(س) نوشت و انداخت توی ضریحِ حضرت معصومه(س) قبل از عروسی حضرت زهرا(س) اومدند به خواب مصطفی و بهش فرمودند: « چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟ کی بهتر از شما؟ ببین همه آمدیم. شما عزیز ما هستی. »   ...🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا