eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
174 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خادمــــــــــ مـــــــــادر....😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در یک انتصاب فامیلی دیگه در دولت چهاردهم همسر محمود واعظی مشاور وزیر کشور شد! 😐 دولت نیست که لامصب مهمونی خانوادگیه... 👉 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 بعضیا با ازدواج می کنند. 🟣 عروس‌ها حساسیت را از مادرشوهرشان کم کنند . ✅حس دلسوزی فقط برای مادر شما نیست، نباید برای مادرشوهر گارد بگیرید
⭕️ پزشکیان شب عید دلار و طلا رو‌گرون میکنه سال آینده مردم می‌روند در فشار ...🔚و سپس مردم اون رو می‌اندازند گردن کمک به غزه و لبنان🔚و در تابستان سال آینده با قطع گسترده برق مردم را عصبانی کنند تا در پاییز ۴۰۴ با ترکیبِ تحرکات یک حرکت بسیار خطرناک را شروع و رهبری کنند.. همین قدر ساده اسرائیلی‌ها در همه‌ی خونهایی که ریختند بخشی از مردم دنیا را سهیم می‌کنند این منشِ شیطانه... مراقب باشید.
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیستم 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از ز
✍️ 💠 در را که پشت سرش بست صدای مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. 💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمی‌زند زیرا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه می‌زد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمی‌گشت. 💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و می‌ترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم. پس از یک روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از برای حیدر ضعف می‌رفت. 💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود. گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل می‌کردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش می‌چکید. 💠 چند روز از شروع می‌گذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملاً از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام می‌داد در شرایط عملیات نمی‌تواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. 💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را می‌لرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم می‌خواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، می‌خوای باهاش حرف بزنی؟» 💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بی‌خبرم! انگار صدایم هم از در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظه‌ای سکوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای که از درد فریاد کشید. 💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد می‌تونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!» احساس نمی‌کردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به‌جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می‌آمد که به حالت خفگی افتادم. 💠 ناله حیدر همچنان شنیده می‌شد، عزیز دلم درد می‌کشید و کاری از دستم برنمی‌آمد که با هر نفس جانم به گلو می‌رسید و زبان عدنان مثل مار نیشم می‌زد :«پس چرا حرف نمی‌زنی؟ نترس! من فقط می‌خوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!» از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای که در گوشی می‌پیچید و عدنان می‌شنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت می‌برم!» 💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر منه و خونش حلال! می‌خوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. جانی که به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. 💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. پیشانی‌ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا می‌زدم و دلم می‌خواست من جای او بدهم. 💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال می‌کردند سرم اینجا شکسته و نمی‌دانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته جانم شده بود. 💠 ضعف روزه‌داری، حجم خونی که از دست می‌دادم و عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن‌عمو هر سمتی می‌رفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا کنند و من می‌دیدم درمانگاه شده است...
آیا خدا را دیده ای؟ بله، بسیار کِی؟(چه وقت) هنگامی که خطاهای مرا پوشاند و روزیم داد و مرا بخشيد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#افزایش_ظرفیت_روحی 12 ⭕️ وقتی به مشکلی مثل اعتیاد نگاه میکنیم ریشه در راحت طلبی داره. همچنین بیکاری
13 🔶 یه نکته خیلی مهم رو باید بهش دقت کنیم. ✅ ما آدم ها خیلی بیش از اینکه به دانستن مطالب بیشتر نیاز داشته باشیم، به "عمل به دانسته هامون" نیاز داریم. 💢 آگاهی اگه بیش از حد بشه اتفاقا اثر عکس داره و باعث سقوط انسان میشه اگه منجر به نشه. ⭕️ گاهی وقت ها دیده میشه که افراد مذهبی، در طول سال پای صدها سخنرانی و کتاب های دینی مینشینن و همیشه مشغول مطالعه و یادگیری هستند. گاهی برخی افراد روزی چند تا سخنرانی گوش میدن!!!🙄 این یادگیری ها اگه با همراه نشه ضربه های بدی به روح و رفتار آدم میزنه... ✅ یکی از دلایل اهمیت بحث مبارزه با راحت طلبی همینه. آدمی که اهل مبارزه با راحت طلبی باشه وقتی یه سخنرانی گوش داد سعی میکنه تا چند هفته بهش عمل کنه بعدش بره سراغ مطلب بعدی. اینطوری هست که هر علمی به انسان برسه براش مفید خواهد بود. 💢 برخی افراد رو تا میخوای باهاش صحبت کنی و دو تا نکته بهش بگی میگه من همه اینا رو بلدم ولی نمیتونم عمل کنم!😐 علتش اینه که هی علم بدون عمل رو یاد گرفته و باعث شده که ارادش ضعیف تر بشه. ✅ پس از این به بعد سعی کنید هر علمی که یاد گرفتید یه مدتی بهش عمل کنید بعد سراغ علم بعدی برید تا ان شالله براتون مفید واقع بشه... 🌺 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
1_8721553543.attheme
94.2K
زمینه ایتاتون مزین به عکس سردارسلیمانی میشه.امتحانش کنید. خیلی عالیه👆
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
♦ #خواص_دمنوش_زرشک #دانستیها دمنوش #زرشک سرشار از خواص و فواید بی ‌نظیر برای سلامتی است. این نوشیدن
♦️ میدونستی که‌ مناسب‌ترین زمان خواب ١٠ شب الی ٦ صبح است! 🔹کسانی‌که عادت به خواب دیر وقت دارند، حتی اگر تا ظهر خواب راحت و کافی داشته باشند، به سرعت دچار: 🔸پیری زودرس 🔹چاقی 🔸کسالت 🔹افسردگی می‌شوند. 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
ما اکنون بچه هایمان را به سمت دیده شدن می بریم. بچه ها مرکز توجه هستند و توجه گرفتن را تمرین می کنند
خیلی وقت ها ما مریض می شویم که جلب توجه کنیم یا می نالیم که جلب توجه کنیم؛ خیلی از ما بیچاره می شویم که توجه بگیریم و این یکی از کارهایی است که خانم ها بسیار در آن تبحر دارند به خصوص در کسوت مادری. چون به توجه نیاز داریم و از کودکی به گونه ای پرورش پیدا کرده ایم که نیازمند توجه باشیم، و هرگز نتوانستیم از درون به چیزی توجه کنیم. همیشه نگران جلب توجه بودیم و هیچ وقت به فکر بذل توجه نبوده ایم.  دیده شدن بد نیست، مهم است ولی ارزش نیست. انسان تا وقتی زنده است، شخصیت و نفسانیت دارد و نیاز به توجه دارد و باید دریافت کند.  کودک در یک سال اول زندگی اش بیشترین نیاز را برای توجه دارد. در تاریخ دو بار این آزمایش تکرار شده که دوگروه از بچه های زیر یکسال را تحت نظر گرفتند، گروه اول در بهترین شرایط زیستی، تغذیه ی عالی و غیره اما توسط انسان های پوشیده ای که فقط چشم هایشان پیدا بود؛ این گروه بچه ها به علت دریافت نکردن توجه، در هر دوبار آزمایش همه شان مردند. انسان بدون توجه پژمرده می شود. کودک بدون توجه می میرد ولی توجه در اندازه ی خودش و در جای خودش. (ادامه دارد) {قسمت24} [مباحث کودک متعادل ] 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor