🔹دیدن روی تو آسوده میسر نشود
این عطا بر من آلوده مقدر نشود
🔹هرکسی سمت ظهور تو قدم بردارد
دلش از ظلمت ایام مکدر نشود ...
🔹الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج
#امام_زمان (عج)
#مهدوی
#انتظار
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 72 ❇️ به هر کسی اینو بگی میگه مگه میشه؟!!! 😳 خدای به اون بزرگی که نمیاد نظرش
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 73
🔶 تقوا ایجاب میکنه که ما موقع خوندن قرآن مودب باشیم.
✅👈 ما به هر میزانی که به قرآن ادب بذاریم به همون میزان از قرآن دریافت میکنیم.
بعضیا قرآن که میخونن همینجوری بدون وضو و بدون آمادگی قرآن میخونن و این خوب نیست.
هر چقدر میتونیم باید مودبانه قرآن بخونیم.
میدونید نماز یعنی چی؟
👈🏼 نماز در واقع همون قرآن خوندن به صورت رسمی هست.
ما دو نوع قرآن خوندن داریم: یکی رسمی و یکی غیر رسمی.
قرآن خوندن رسمی میشه نماز.
✅ قرآن خوندن غیر رسمی یعنی ما هر ازگاهی مودبانه بشینیم و صفحاتی از قرآن رو بخونیم
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یک راهکار برای افرادی که فکر میکنند در زندگی زناشویی به آنها خیانت شده است
- به طور غیر مستقیم به همسرتان بگویید/دکتر عزیزی
🎥#دکتر_عزیزی
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯4مهارت اصلی زندگی
برای سلامت جسمی و مغز بچه ها
🔻🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_پنجم 💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمان
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_ششم
💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده در برابر بارش اشکهایش #مقاومت میکند که مستقیم نگاهش کردم و بیپرده پرسیدم :«چی شده؟»
از صراحت سوالم، مقاومتش شکست و به لکنت افتاد :«بچهها عباس رو بردن درمانگاه...» گاهی تنها خوشخیالی میتواند نفسِ رفته را برگرداند که کودکانه میان حرفش پریدم :«دیدم دستش #زخمی شده!»
💠 و کار عباس از یک زخم گذشته بود که نگاهش به زمین افتاد و صدایش به سختی بالا آمد :«الان که برگشت یه راکت خورد تو #خاکریز.»
از گریه یوسف همه بیدار شده بودند، زنعمو پشت در آمد و پیش از آنکه چیزی بپرسد، من از در بیرون رفتم.
💠 دیگر نمیشنیدم رزمنده از حال عباس چه میگوید و زنعمو چطور به هم ریخته و فقط به سمت انتهای کوچه میدویدم. مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را با #بیقراری دویدم و وقتی رسیدم دیگر نه به قدمهایم رمقی مانده بود نه به قلبم.
دستم را به نرده ورودی درمانگاه گرفته بودم و برای پیش رفتن به پایم التماس میکردم که در گوشه حیاط عباسم را دیدم.
💠 تختهای حیاط همه پر شده و عباس را در سایه دیوار روی زمین خوابانده بودند. بهقدری آرام بود که خیال کردم خوابش برده و خبر نداشتم دیگر #خونی به رگهایش نمانده است.
چند قدم بیشتر با پیکرش فاصله نداشتم، در همین فاصله با هر قدم قلبم به قفسه سینه کوبیده میشد و بالای سرش از #نفس افتادم.
💠 دیگر قلبم فراموش کرده بود تا بتپد و به تماشای عباس پلکی هم نمیزد. رگهایم همه از خون خالی شده و توانی به تنم نمانده بود که پهلویش زانو زدم و با چشم خودم دیدم این گوشه، #علقمه عباس من شده است.
زخم دستش هنوز با چفیه پوشیده بود و دیگر این #جراحت به چشمم نمیآمد که همان دست از بدن جدا شده و کنار پیکرش روی زمین مانده بود.
💠 سرش به تنش سالم بود، اما از شکاف پیشانی بهقدری #خون روی صورتش باریده بود که دلم از هم پاشیده شد.
شیشه چشمم از اشک پُر شده و حتی یک قطره جرأت چکیدن نداشت که آنچه میدیدم #باور نگاهم نمیشد.
💠 دلم میخواست یکبار دیگر چشمانش را ببینم که دستم را به تمنا به طرف صورتش بلند کردم. با سرانگشتم گلبرگ خون را از روی چشمانش جمع میکردم و زیر لب التماسش میکردم تا فقط یکبار دیگر نگاهم کند.
با همین چشمهای به خون نشسته، ساعتی پیش نگران جان ما #نارنجک را به دستم سپرد و در برابر نگاهم جان داد و همین خاطره کافی بود تا خانه خیالم زیر و رو شود.
💠 با هر دو دستم به صورتش دست میکشیدم و نمیخواستم کسی صدایم را بشنود که نفس نفس میزدم :«عباس من بدون تو چی کار کنم؟ من بعد از مامان و بابا فقط تو رو داشتم! تورو خدا با من حرف بزن!»
دیگر دلش از این دنیا جدا شده و نگران بار غمش نبودم که پیراهن #صبوریام را پاره کردم و جراحت جانم را نشانش دادم :«عباس میدونی سر حیدر چه بلایی اومده؟ زخمی بود، #اسیرش کردن، الان نمیدونم زندهاس یا نه! هر دفعه میومدی خونه دلم میخواست بهت بگم با حیدر چی کار کردن، اما انقدر خسته بودی خجالت میکشیدم حرفی بزنم! عباس من دارم از داغ تو و حیدر دق میکنم!»
💠 دیگر باران اشک به یاری دستانم آمده بود تا نقش خون را از رویش بشویم بلکه یکبار دیگر صورتش را سیر ببینم و همین چشمان بسته و چهره #مظلومش برای کشتن دل من کافی بود.
#حیایم اجازه نمیداد نغمه نالههایم را #نامحرم بشنود که صورتم را روی سینه پُر خاک و خونش فشار میدادم و بیصدا ضجه میزدم.
💠 بدنش هنوز گرم بود و همین گرما باعث میشد تا از هجوم گریه در گلو نمیرم و حس کنم دوباره در #آغوشش جا شدهام که ناله مردی سرم را بلند کرد.
عمو از خانه رسیده بود، از سنگینی #قلب دست روی سینه گرفته و قدمهایش را دنبال خودش میکشید. پایین پای عباس رسید، نگاهی به پیکرش کرد و دیگر نالهای برایش نمانده بود که با نفسهایی بریده نجوا میکرد.
💠 نمیشنیدم چه میگوید اما میدیدم با هر کلمه رنگ #زندگی از صورتش میپَرد و تا خواستم سمتش بروم همانجا زمین خورد.
پیکر پاره پاره عباس، عمو که از درد به خودش میپیچید و درمانگاهی که جز #پایداری پرستارانش وسیلهای برای مداوا نداشت.
💠 بیش از دو ماه درد #غیرت و مراقبت از #ناموس در برابر #داعش و هر لحظه شاهد تشنگی و گرسنگی ما بودن، طاقتش را تمام کرده و #شهادت عباس دیگر قلبش را از هم متلاشی کرده بود.
هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند، پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت #درد کشیدن جان داد...
#ادامه_دارد
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
سلام مولای مهربانم❣
▫️آمدنت نزدیک است...
و صدای قدمهایت لرزه بر جان طاغوتها انداخته!
#سلام بر تو و بر روزی که بُتهای روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
📖 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
📚صحیفه مهدیه،
#امام_زمان
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺چرا هر کاری میکنم،بازم حال روحیم خوب نیست؟
#ماه_رجب
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#افزایش_ظرفیت_روحی 17 🔸 تست راحت طلبی! ✅ این خیلی خوبه که آدم دنبال راحتی های عمیق و دائمی باشه. ط
#افزایش_ظرفیت_روحی 18
☢ یه نکته ای که با شنیدن بحث مبارزه با راحت طلبی ممکنه به ذهن بیاد اینه که آدم خیلی زود میخواد اطرافیانش رو هم از راحت طلبی در بیاره
ولی خب برای این کار نباید عجله کرد.☺️
✅ همیشه با شنیدن هر بحثی اول از همه به این فکر کن که تو خودت باید رشد کنی.
🌍 جوری فکر کن و زندگی کن که انگار توی دنیا فقط و فقط از تو تکلیف میخواد و با بقیه هیییچ کاری نداره.
🌱 همیشه با خودت بگو: ببین اگه تمام افراد دور و برم همگی آدم های راحت طلبی باشن یا نباشن
این نباید روی زندگی من اثر بذاره. من زندگی و آینده و قیامت خودم رو دارم. اول از همه باید به رشد خودم فکر کنم.☺️
✅ من باید غول راحت طلبی رو از خودم دور کنم.
🌹 تمام وقت خودت رو مشغول خودت باش. انقدر مشغول خودت باش که دیگه وقت نکنی عیب های مردم رو ببینی.
🌺 امیرالمومنین علی علیه اسلام فرمود: خوش به حال کسی که انقدر مشغول عیب های خودش هست که دیگه به عیب های مردم نمیپردازه....
البته بحث امر به معروف هم جای خودش رو داره که بعدا در موردش صحبت خواهیم کرد.
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 73 🔶 تقوا ایجاب میکنه که ما موقع خوندن قرآن مودب باشیم. ✅👈 ما به هر میزانی ک
#تقوا_طرح_زیبای_زندگی 75
🔶 شما دعای کمیل رو بخونید. مناجات شعبانیه رو بخونید. سراسر رعایت ادب مقابل مولاست...
و هر کسی بیشتر رعایت ادب کنه خدا بیشتر بهش نگاه میکنه...
تقوا یعنی چی اصلا؟
👈🏼🌷 یعنی رعایت ادب بندگی...
جالب و زیباست که اهل بیت انقدر مودبانه با خدا مناجات میکنند که حتی اظهار عشق و محبتشون هم فوق العادس... در نهایت ادب
مثلا امیرالمومنین علی علیه السلام در مناجات شعبانیه صدا میزنه: الهی... إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ...
خدایا اگه منو به آتش جهنم بندازی اونجا به اهل جهنم میگم که چقدر دوستت دارم.... 😭
💞 اصلا این تیکه مناجات، آدم رو آتیش میزنه... آدمو دیوونه میکنه...
حتی آقا امیرالمومنین مستقیما صدا نمیزنه خدایا من دوستت دارم... صدا میزنه "خدایا من به اهل جهنم میگم" که دوستت دارم...
💢 ماها خیلی وقتا چایی نخورده با خدا پسرخاله میشیم! موقع دعا رعایت ادب نمیکنیم برای همین چیز خاصی هم گیرمون نمیاد!
ولی اگه هرچقدر میتونیم مودبانه مناجات کنیم اوضاع فرق خواهد کرد...
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکترعزیزی🎙
💯تا کاری محکم نشده است آن را ب زبان ها نیندازید
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor