eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
169 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام✋ به هواپیمای ماه مبارک رمضان خوش آمدید شماره پرواز✈۱۴۴۵ هجری مقصد ما به سوی مغفرت و رضایت خداست. مدت زمان پرواز ۳۰ روز میباشد. و در طول روز ۱۱ تا ۱۲ ساعت پرواز✈ خواهیم کرد ☝در طول پرواز، خوردن و آشامیدن و سیگار کشیدن🚭 و گناه کردن 🔞📵با هر وسیله‌ای ممنوع⛔ می‌باشد. از مسافرین محترم خواهشمندیم کمربند ایمان و پرهیزگاری خود را در طول پرواز بسته نگه دارند. 📓خلبان پرواز: قرآن کریم کادر پرواز (همه فرشتگان) سفر خوشی را برای شما آرزومند هستند. با آروزی موفقیت شما مسافران عزیز همراه با صبر و تقوی تا إنشاءالله به سلامت به مقصد که همان رضایت خداوند باشد برسیم. مبارک♥️ 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
خدایا ... در ماه مبارک رمضان برايمان بنويس: قلـــب بی گـناه ذهن قرآنی فـکر ربانــی زبــان ذاکـــر قلــب خاشــع نفــس با اطمینــان روح بلــند همـــت و توبه ی نصــوح از همــه گناهـــان و نیــکیِ روزه هــا و نمـازهایــمان حلول ماه رمضان مبارک 🌙 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ شبی در سوریه، من بودم و بانوی اهل سنت... #قسمت_دوم 💠 در برابر حالت مظلوم و وحشت زده اش نمی دان
✍️ 💠 ماشین را که از پارکینگ بیرون زدم، سرایدار شرکت با نگرانی تأکید کرد :«خانم مهندس، خیلی مواظب باشید! میگن خیابون کلاً بسته شده، یکی از بچه ها می گفت خواسته بره، حمله کردن همه شیشه ها ماشینش رو خورد کردن.» ترسی که از اخبار امروز به جانم افتاده بود، با هشدارهای پیرمرد بیشتر به دلم چنگ می زد و چاره ای نداشتم که با کلافگی پاسخ دادم :«چیکار کنم؟ بلاخره باید برم!» و اضطرابم را با فشردن پا روی پدال خالی کردم که گاز دادم و رفتم. 💠 از ظهر گزارش همه همکاران و دوستان خبر از شهری می داد که در این روز برفی اواخر آبان ماه، گُر گرفته و آتشش بسیاری از خیابان ها را بندآورده بود. بخاری ماشین روشن بود و در این هوای گرم و گرفته، بیشتر قلبم سنگین می شد. مادر مدام تماس می گرفت و با دلواپسی التماسم می کرد تا مراقب باشم، اما کاری از من ساخته نبود که به محض ورود به خیابان اصلی، آنچه نباید می شد، شد! 💠 روبرویم یک ردیف اتومبیل های خاموش به خط ایستاده و مقابل این رانندگان تماشاچی، نمایشی وحشتناک اجرا می شد. عده زیادی جمع شده و در هیاهوی جمعیت، تعدادی حسابی در چشم بودند، با صورت های پوشیده و چوب و زنجیری که در دست تاب می دادند. از سطل های زباله آتش می پاشید و شدت دود به حدّی بود که حتی از پشت شیشه های بسته اتومبیل، نفسم را می سوزاند. 💠 اتومبیل من در حاشیه خیابان بود و می دیدم که شیشه های بانک کنار خیابان شکسته و خرده شیشه از پیاده رو تا میان خیابان کشیده شده است. حتی سقف پل عابر پیاده در انتهای خیابان، کاملاً منهدم شده بود و تخریبچی ها همچنان به خودروها هشدار می دادند جلوتر نیایند. آنچنان نگاهم مبهوت مهلکه روبرویم شده بود که نمی دیدم دستان سردم روی فرمان چطور می لرزد. فقط آرزو می کردم لحظه ای را ببینم که سالم به خانه رسیده و از این معرکه آتش و شیشه شکسته فرار کرده باشم. 💠 در سیاهی شب و نور زرد چراغ های حاشیه خیابان، منظره دود و آتش و همهمه جمعیت، عین میدان جنگ بود! اما میدان جنگ که در میانه شهر نیست، جای زن و کودک و غیرنظامی هم نیست، خدایا این چه جنگی است؟ دو شب پیش که نرخ جدید اعلام شد، هرچند سخت شاکی شدم اما فکرش را هم نمی کردم که آتش این شکایت، دامن خودم را هم بگیرد. البته دامنم که نه، از شدت وحشت احساس می کردم امشب این جنگ جانم را می گیرد. همه راننده ها اتومبیل ها را خاموش کرده بودند و من هم از ترس، در سکوت اتومبیل خاموشم می لرزیدم. 💠 میان اتومبیل من و میدان جنگ، فقط یک ردیف از خودروها فاصله بود و مدام احساس می کردم تخریبچی ها حتی با نگاه شان تهدیدم می کنند. باید چشمانم را می بستم تا این کابووس زودتر تمام شود که فریادی پلکم را شکافت. وحشتزده چشمانم را باز کردم. با نگاهی که از ترس جایی را نمی دید، در فضای تاریک و دودگرفته خیابان می چرخیدم تا بفهمم چه خبر شده که دیدم درست در کنار اتومبیل من، آن هم دقیقاً همین سمت چپ ماشین که نشسته بودم، در پیاده رو، مقابل شیشه های شکسته بانک چند نفر با هم درگیر شده اند. 💠 افراد نقابدار بودند که کسی را دوره کرده و انگار با زنجیر به سمتش حمله می کردند. از محاسن کوتاه و ظاهر لباسش پیدا بود به خاطر مذهبی بودن و شاید به جرم بسیجی بودن، در مخمصه افتاده است. از کلماتش که گاهی میان فریاد نقابداران شنیده می شد به نظر می رسید می خواسته راه را باز کند که امانش نداده اند. کسی جرأت پیاده شدن از ماشینش را نداشت. عابرین در پیاده روها خودشان را کنار کشیده و همه وحشتزده نظاره می کردند. 💠 به قدری به ماشین من نزدیک بودند که فریادهای شان قلبم را از جا می کَند. با هر زنجیر و چوبی که در هوا می چرخاندند و به سوی او حمله می کردند، جیغم در گلو خفه می شد. از وحشتی که به جانم افتاده بود، لب هایم می لرزید و با هر جیغ، بیشتر گریه ام می گرفت که ماشینم تکان سختی خورد. 💠 یک نفرشان یقه کاپشنش را گرفت او را با تمام قدرت با کمر به ماشین من کوبید. از سطح بدنش که شیشه کنارم را پوشانده بود دیگر چیزی نمی دیدم و تنها جیغ می کشیدم. از ترس همه بدنم رعشه گرفته بود و با همین دستان رعشه گرفته، تلاش می کردم در ماشین را از داخل قفل کنم و نمی توانستم که همه انگشتانم می لرزید... ✍️نویسنده: 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
♦️سلام امام زمانم 🥀 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا جَامِعَ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوَی... سلام بر شادی جمعیت قلبهای ما در سایه‌ی دستهای مبارک تو. 🔹سلام بر آن لحظه ای که پراکندگی های هوا و هوس را به نگاهی آرام می کنی. 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا می‌کشند، کمی از آن را برای امام زمان (عج) می‌کشیدند ایشان تا حالا ظهور کرده بودند. •شهید محمود رادمهر 🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
نیایش خدایا ... قرار ده ما را از زمره کسانی که برای عبادتت او را لایق کردی و در ارادت خویش دل خوشش کردی و برای مناجات خویش انتخابش کردی و بریدی از او هر چه را که موجب بریدنش از تو میگردد. " آمین یا رب العالمین "    🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
دعای روز اول‌ اللّـهُمَّ اجْعَلْ صِيامى فيهِ صِيامَ الصّآئِمينَ، وَقِيامى فيهِ قيامَ الْقآئِمينَ، وَنَبِّهْنى فيهِ عَن نَوْمَةِ الْغافِلينَ، وَهَبْ لى جُرْمى فيهِ يا اِلـهَ الْعالَمينَ، وَاعْفُ عَنّى يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ...🪴 «التمـــاس‌دعــــا‌» روز اول مهمانی♥️ دوباره اومدم حوالی تو نفس بکشم میدونم روزه هام شبیه روزداران عاشق خالص نیس، میدونم هنوز زوده واسه پذیرفته شدنم ولی خدای این روزها مرابپذیر ونماز وروزه ام را زمینه وصال خودت قرار بده، ای که آغوش رحمتت همیشه باز است... لحظه های با خدا بودن را دریاب🌱 📿 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
Tahdir joze1.mp3
4.13M
تحدیر (تندخوانی) جزء اول قرآن کریم التماس دعا اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
📣 مفسر قرآن خوبه امیرالمومنین باشه بازم میریم پای کلاس امیرالمومنین برای تبیین زیبا و تفسیر زیبای حضرت مولا ، هر روز یک آیه😍 در موضوعات کاربردی روابط اجتماعی و رشد فردی و اعتقادی و اخلاقی... در ماه رمضان هر روز ساعت ۱۷ لایو بمدت ۲۰ دقیقه، فقط کافیه یک جلسه باشی تا عاشق نکات آقاجان شی☺️ قرعه کشی هم داریم۳۰تا کربلا هر شب یکی بهمراه کلی جوائز ارزنده دیگه امسال نگاهت به قرآن وسیع تر میشه انشالله چون جای توضیحات امیرالمومنین😍خالیه. کانال اصلی که لایو و قرعه کشی داره رو دنبال کن👇 گمش نکنی https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
هدایت شده از کانال حمید کثیری
مردم غزه ماه‌هاست روزه‌اند ... از همین شب‌های اول برای غزه ویژه دعا کنیم