🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_چهارم 💠 صورتش در هم رفت، گونه هایش از ناراحتی گل انداخت و با لحنی گرفته اعتر
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_پنجم
💠 واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها واقعاً گرای بچه ها رو میدید؟؟؟»
هر آنچه از حجم حرف هایم در دلش جمع شده بود با نفسی بلند بیرون داد. دقیقاً مقابلم ایستاد، کف دستش را به دیوار کنار سرم گذاشت، صورتش را به من نزدیک تر کرد طوری که فقط چشمانش را ببینم و صادقانه شهادت داد :«فرشته جان! من اگه تو دفتر #بسیج میشینم واسه #مناظره با بچه هاس، همین! همونطور که بچه های دیگه مناظره می کنن، نشریه می زنن، فعالیت می کنن، ما هم همین کارا رو می کنیم!»
💠 برای لحظاتی محو نگاه گرم و مهربانی شدم که احساس می کردم هنوز برایم قابل #اعتماد هستند، اما این چه #وسوسه شومی بود که پای عشقم را می لرزاند؟
باز نتوانستم ارتباط نگاهم را با نگاهش همچون گذشته برقرار کنم که مژگانم به زیر افتاد و نگاهم زیر پلک هایم پنهان شد و او می خواست بحث را عوض کند که با مهربانی زمزمه کرد :«مثل اینکه قرار بود فردا که تولد #حضرت_زهرا (علیهاالسلام) هستش، بیایم خونه تون واسه تعیین زمان عروسی، یادت رفته؟»
💠 از این حرفش دلم لرزید، من حالا به همه چیز شک کرده بودم، اصلاً دیگر از این مرد می ترسیدم که بیشتر در خودم فرو رفتم و او بی خبر از تردیدم، با آرامشی #منطقی ادامه داد :«یه #انتخاباتی برگزار شد، من و تو هر کدوم طرفدار یه #نامزد بودیم، این مدت هم کلی با هم کلنجار رفتیم، حالا یکی بُرده یکی باخته! اگه واقعاً به سطح شهر و مردم هم نگاه می کردی، می دیدی اکثر مردم طرفدار #احمدی_نژاد بودن.»
سپس با لبخندی معنادار مقنعه سبزم را نشانه رفت و برایم دلیل آورد :«اما بخاطر همین رنگ سبزی که همه تون استفاده می کردید و تو تجمعات تون می دیدید همه #سبز هستن، این احساس براتون ایجاد شده بود که طرفدارای #میرحسین بیشترن، درحالی که قشر اصلی جامعه با احمدی نژاد بودن. خب حالا هم همه چی تموم شده، ما هم دیگه باید برگردیم سر زندگی خودمون...»
💠 و نگذاشتم حرفش به آخر برسد که دوباره کاسه صبرم سر رفت :«هیچ چی تموم نشده! تو هنوزم داری #دروغ می گی! میرحسین نباخته، اتفاقاً میرحسین انتخابات رو بُرده! شماها #تقلب کردید! شماها دروغ میگید! اکثریت جامعه ما بودیم، اما شماها #رأی مون رو دزدیدید!!!»
سفیدی چشمان کشیده اش از عصبانیت سرخ شد و من احساس می کردم دیگر در برابر این مرد چیزی برای از دست دادن ندارم که اختیار زبانم را از دست دادم :«شماها میخواید هر غلطی بکنید، همه مردم مثل گوسفند سرشون رو بندازن پایین و هیچی نگن! اما من گوسفند نیستم! با تو هم سر هیچ خونه زندگی نمیام!»
💠 از شدت عصبانیت رگ پیشانیاش از خون پُر شد، می دیدم قلب نگاهش می لرزد و درست در لحظه ای که خواست پاسخم را بدهد صدای بلندی سرش را چرخاند.
من هم از دیوار کَندم و قدمی جلوتر رفتم تا ببینم چه خبر شده که دیدم همان دوستان دخترم به همراه تعداد زیادی از دانشجوهای دختر و پسر که همگی از طرفداران #موسوی و #کروبی بودند، در انتهای راهرو و در محوطه باز بین کلاس ها، چند حلقه تو در تو تشکیل داده و می چرخند.
💠 می چرخیدند، دستان شان را بالای سرشان به هم می زدند و سرود "#یار_دبستانی_من" را با صدای بلند می خواندند.
اولین باری نبود که دانشگاه ما شاهد این شکل از #تجمعات بود و حالا امروز دانشجوها در اعتراض به تقلب در انتخابات، بار دیگر دانشکده را به هم ریخته بودند.
💠 می دانستم حق دارند و دلم می خواست وارد حلقه اعتراض شان شوم، اما این #چادر دست و پایم را بند کرده بود.
دیگر حواسم به مَهدی نبود، محو جسارت دوستانم شده بودم که برای احقاق حق شان #قیام کرده و اصلاً نمی دیدم مَهدی چطور مات فرشتهای شده است که انگار دیگر او را نمی شناخت.
💠 قدمی به سمتم آمد، نگاهش سرد شده بود، اصلاً انگار دلش یخ زده بود که با نفسی که از اعماق سینه اش به سختی برمی آمد، صدایم کرد :«دیگه نمی شناسمت فرشته...»
هنوز نگاهم می کرد اما انگار دیگر حرفی برای گفتن نداشت که همچنانکه رویش به من بود، چند قدمی عقب رفت.
💠 نگاهش به قدری سنگین بود که احساس کردم همه وجودم را در هم شکست و دیگر حتی نمی خواست نگاهم کند که رویش را از من گرداند و به سرعت دور شد.
همهمه یار دبستانی من، دانشجویانی که برای #مبارزه به پا خواسته بودند، عشقی که رهایم کرد و دلی که در سینه ام بیصدا جان داد؛ اصلاً اینها چه ارتباطی با هم داشتند؟
💠 راستی مَهدی کجا می رفت؟ بی اختیار چند قدمی دنبالش رفتم، به سمت دفتر بسیج دانشکده می رفت، یعنی برای #خبرچینی می رفت؟
بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم #انتقام عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم...
#ادامه_دارد
#آبان98
#انتخابات
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
#سلام_امام_زمانم ✋💚
#صبحت_بخیر_مولای_مهربانم🌹💐
#امام_زمان
🌸🕊 سلام بر تو ای مولایی که
در شب ظلمانی غیبت،
مومنان چشم به راه
طلوعت هستند
و در صبح ظهور،
شکرگزار آمدنت...🕊🌸🕊
🌹🕊 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🕊🌹
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
اللّٰهُمَّ زَيِّنِّى فِيهِ بِالسَِّتْرِ وَالْعَفافِ، وَاسْتُرْنِى فِيهِ بِلِباسِ الْقُنُوعِ وَالْكَفافِ، وَاحْمِلْنِى فِيهِ عَلَى الْعَدْلِ وَالْإِنْصافِ، وَآمِنِّى فِيهِ مِنْ كُلِّ مَا أَخافُ، بِعِصْمَتِكَ يَا عِصْمَةَ الْخائِفِينَ
روز دوازدهم مهمانی♥️
خدایا تو تنها نگه دار من هستی آنگاه که پرده های عفت را دریدم،درآن هنگام که قلبم به معصیت رضایت میداد تو بودی که با عنایتت دستم را گرفتی وتو همان نقطه ی اَمنی برای بندگانِ تنها ونا اُمیدت، دستم را رها مکن ای
پاک کننده ی هرگناهکاری...
من همان عبد ذلیلم که به هنگام نیاز روی به سوی تو آورد وجوابش دادی🌱
#اختصاصی 📿
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
خدایا...
رزق ما را از جایی مقرر کن
که لقمه هایمان
مجبورمان نکنند
چشم بر روی حق ببندیم...!
🌙 #ماه_خدا
🍃به خاطر خدا
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
هدایت شده از کانال امیر حسین دریایی
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
12 - TopSeda.ir.mp3
4.09M
💠تندخوانی جزء #دوازدهم قرآن کریم
🎙 با صدای استاد معتز آقایی
⏰زمان : 33دقیقه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق در " جز ۱۰ قرآن کریم " 🌚با هم نزاع نکنید چون سست میشوید و
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۱۱ قرآن کریم "
🤍آگاه باشید که انفاق غرامت نیست
بلکه موجب تقرب و نزدیکی به خداست.
(توبه، ۹۹ ۹۸)
🕊خدا و پیامبر همه امور و رفتارهای شما را میبینند.
(توبه، ۱۰۵)
🤍خدا در معامله اش با انسان وفادار است.
(توبه ،۱۱۱)
🕊فلسفه حوادث و آزمونهای الهی
توبه و تنبه است.
(توبه، ۱۲۶)
🤍با پرداخت زکات،
جان خود را پاک و نورانی کنید.
(توبه، ۱۰۳)
🕊بنای زندگی خود را بر لب پرتگاه پی ریزی
نکنید که در آتش فرومی افتید.
(توبه، ۱۰۹)
🤍ای مردم با کسانی که صادق هستند همراه باشید.
(توبه، ۱۱۹)
🕊هر ظلم و ستمی مرتکب شوید به
زیان خود شماست.
(یونس، ۲۳)
🤍مؤمنان اهل توبه پرستش، شکرگزاری
رکوع و سجود امربه معروف و نهی از منکر
و مراقبت از احکام خدا هستند
(توبه ،۱۱۲)
🕊این گونه نباشید که در هنگام گرفتاری
خدا را در همه حال بخوانید و پس از رفع آن
از یاد خدا غافل شوید.
(یونس، ۱۲)
🤍بهای معامله با خدا در جهاد مال و
جان بهشت است.
(توبه، ۱۱۱)
🕊همانند بهشتیان با
«سبحان الله والحمد لله رب العالمین» گفتن
خدا را نیایش کنید
(یونس، ۱۰)
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
مهدے جان...
تقویـــــــــم ما
🌼هنوز بهاری ندیده
بشکن سکوتِ
❄️یخ زده
😔انتظار را...
العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان (عج)
#سلام_بر_مهدی
#ظهور_نزدیک_است
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
نوروز حقیقی، آغاز دولت امام مهدی و دولتمردان مهدوی است!
آقا امام صادق علیهالسلام فرمودند:
نوروز، روزی است که قائم ما اهل بیت علیهمالسلام و والیان امر(حکومت مهدوی) در آن روز ظهور نمایند...
يَوْمُ اَلنَّيْرُوزِ هُوَ اَلْيَوْمُ اَلَّذِي يَظْهَرُ فِيهِ قَائِمُنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ وُلاَةَ اَلْأَمْرِ...
✅ نوروز حقیقی روزی است که هم نوروز است و هم ظهور!
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقویت_عزت_نفس 16 🌺 تقوا یعنی مراقب خودت باش. یعنی خود تو خیلی مهمی که باید مراقب گنج وجودت باشی.
#تقویت_عزت_نفس 17
🔷و تقوا بیشتر جنبه سلبی داره تا ایجابی.
یعنی خدا بیشتر از ما میخواد یه کارایی رو نکنیم تا اینکه بخواد یه کارایی رو بکنیم.
چرا؟
چون ما کامل خلق شدیم. لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم...
👈 برای همین میبینید عبودیت خدا بیشتر با ترک گناهان تحقق پیدا میکنه. روزه رو نگاه کنید...
💥قرآن میفرماید و نفس و ما سواها...
خدا به زیبایی جان انسان قسم خورده...
ای انسان تو یک موجود بسیار بزرگواری. بسیار باشکوهی...
کاش معلمین بزرگوار در آموزش هاشون عظمت انسان رو به دانش آموزان یاد بدن.
🌷هر روز که معلم میاد سر کلاس بگه بچه ها شما باارزش ترین آفریده های خدا هستید.. هر کدوم شما یه دنیایی از بزرگواری هست...
❇️ پدر و مادرا هم همینطور. بهش بگو چقدر قیمتیه که موقع گناه بتونه مقاومت کنه و خودش رو ارزون نفروشه...
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقویت_عزت_نفس 17 🔷و تقوا بیشتر جنبه سلبی داره تا ایجابی. یعنی خدا بیشتر از ما میخواد یه کارایی رو
#تقویت_عزت_نفس 18
❇️ تقریبا اکثر نکات تربیت اسلامی حول محور اینه که شخصیت آدم ها حفظ بشه.
مثلا چرا اسلام میگه پدر و مادر باید گناه جوان خودشون رو تغافل کنند؟
💥 برای اینکه شخصیتش اسیب نبینه.
کیا توی دنیا خیلی پلید و بد میشن؟
🔺 کسانی که بی شخصیت باشن. شخصیت و کرامتشون در طول زندگی از بین رفته باشه.
⭕️ هر آموزش و تربیتی که موجب خوب شدن آدم بشه ولی همراهش شخصیت آدم کوچیک بشه اون تربیت هیچ فایده ای نداره.
🔺مثلا یه نفر با فحش و دعوا فرزندش رو مجبور کنه که نماز بخونه! خب اون نماز به چه درد میخوره؟