- لبخندِرضایت💞🌱 -
◗...تمامِ وقتش را میگذاشت برای من و بچها :)
⊹
⊹
#شهید_حمید_باکری
#سبک_زندگی
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.
روز شانزدهم مهمانی♥️
خدایا کمک کن تا آرامش را کنار تو جستجو کنم من آروم شدن کنار چیزهایی که من رو ازتو دور میکنن نمیخوام،من همون کسی هستم که به وعده ی قرارت دلگرمِ ولی بدون لطف ومهربانیت نمیتونه ادامه بده
کنارم باش ای کسی که جهانی به دستت آرام میگیرد..
به من رحم کن که به دوری از تو عادت ندارم🌱
#اختصاصی 📿
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق در " جز ۱۴ قرآن کریم " 💙فقط گمراهان از رحمت پروردگار ناا
درس هایی از آیات قرآن برای #زندگیموفق
در " جز ۱۵ قرآن کریم "
🤍فقط خدا را وکیل و تکیه گاه خود قرار دهید.
(اسراء، ۱)
🍀ثمره بدیها و خوبیها، فقط دامن گیر خودتان میشود.
(اسراء، ۷)
🤍در هنگام کمک کردن به نیازمند نه بخیل باش نه آن قدر گشاده دست.
(اسراء، ۲۹)
🍀درباره چیزی که آگاهی نداری سخن نگو که گوش و چشم و قلب تو مورد سؤال قرار میگیرد.
(اسراء، ۳۶)
🤍کثرت جمعیت از نعمتهای الهی است.
(اسراء، ۶)
🍀اگر توان کمک به نیازمند را نداری لااقل با آنان با زبان نرم سخن بگو.
(اسراء، ۲۸)
🤍در خریدوفروش از پیمانه کامل استفاده کنید و با ترازوی درست بسنجید.
(اسراء، ۳۵)
🍀برای انجام کارها ان شاء الله بگویید.
(کهف، ۶۹)
🤍به عهد خود وفا کنید چون در قیامت از آن سؤال میشود.
(اسراء، ۳۴)
🍀هر که حق را بفهمد، اما لجاجت وكبر ورزد، هلاک میشود.
(اسراء، ۱۰۲)
🤍از ترس فقر، فرزندان خود را نکشید که خدا روزی آنها را میدهد.
(اسراء، ۳۱)
🍀نماز صبح را برپادار چون همواره فرشتگان
حضور دارند و نماز شب را اقامه کن که مقام والایی است.
(اسراء، ۷۹-۷۸)
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
شب سیزدهم .mp3
10.52M
🎧 مجموعه پادکستهای
بشنو از نی
شرح دعای ابو حمزه ثمالی
با بیانی روان و متفاوت از
استاد علی صفایی حائری 🎙
🌙 شب سیزدهم
ماه مبارک رمضان
📚#بشنو_از_نی
#️⃣ #صوت #پادکست
#سیر_و_سلوک #رمضان
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
4_5872906635231363414.mp3
3.95M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 💠
⚜ #جزء_16 #قرآن_کریم ⚜
📥توسط استاد معتز آقایی
⏲ «در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
📩 به دوستان خود هدیه دهید.
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانروای دلبر 😍
جانم به فدایت ای عشق...♥️
#رهبر
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اختصاصی
🎥لحظاتی از آخرین دیدار دختر ۲ ساله شهید بهروز واحدی با پدرش در معراج شهدا 😭
#شهیدان
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
May 11
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم، نوشته ای که بالای سر شهدا نصب بود نظرم را جلب کرد:
"هر اتفاقی افتاد، نباید صداتان دربیاید! ما رفتیم زیر آب سرباز عراقی ما را ندید فقط دو سه تا از بچه های دسته یک را دید، هیچ کار نکردند یکی یکی تیر خوردند و رفتند زیر آب حتی ناله هم نکردند."
با خودم گفتم آن روز چرا رزمندهها ناله نکردند؟🤔 درد نداشتند؟ چرا؛ داشتند! جسم عزیزشان را گلولهها سوراخ نکرده بود؟ چرا؛ کرده بود!
آنچه باعث صبرشان شده بود، دو چیز بود:
۱. دشمن نشنود.
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود.
🔹امروز خون همان شهدا نتیجه داده و حکومت اسلامی سرپا و سربلند است. ایراد ندارد؟ دارد، اختلاف نداریم؟ داریم، اشتباهات و کوتاهیهای مسئولین درد ندارد؟ دارد، اما همان دو چیز باید باعث صبرمان شود:
۱. دشمن نشنود و از اختلافات ما خوشحال نشود!
۲.زحمت دیگر رزمندهها هدر نرود!
گاهی باید سرمان را زیر آب کنیم و صدایمان درنیاید!
انتقاد و مطالبهگری نکنیم؟ چرا، اینکه واجب است، اما آنقدر سنجیده و هوشمندانه باید باشد که هم دشمن نشنود هم ...
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
📢 آمادگی ورود به شبهای قدر
✏️ رهبر انقلاب: در ماه رمضان دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لَیلَةُالقَدرِ خَیرٌ مِن اَلفِ شَهرٍ. تَنَزَّلُ المَلائِکَةُ وَ الرّوحُ. فِیها بِإذنِ رَبِّهِم مِن کُلِّ أمرٍ» شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي
وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي
وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي
خدايا! #بلايم بزرگ شده و #زشتىحالم
از حدّ گذشته و كردارم خوارم ساخته
و #زنجيرهاى_گناه مرا زمين گير نموده♥️
#کمیل
- اعتراف می کنم😔
قبول نیست؟!
#شبانه
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_ششم 💠 بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم #انتقام عشقم را
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_هفتم
💠 نمی دانستم چه بلایی سرش آمده تا داخل دفتر شدم و ردّ #خون را روی زمین دیدم. وقتی مقابلش رسیدم تازه گوشه سمت راست پیشانی و چشمش را دیدم که از خون پر شده و باریکه ای از خون تا روی پیراهن سپیدش جاری بود که وحشتزده صدایش زدم.
تا آن لحظه حضورم را حس نکرده بود که تازه چشمانش را باز کرد و نگاهم کرد، دلخوری نگاهش از پشت پرده خون هم به خوبی پیدا بود! انگار می خواست با همین نگاه خونین به رخم بکشد که جراحت هایی که بر جانش زدم از زخمی که پیشانی اش را شکسته، بیشتر آتشش زده است که اینطور دلشکسته نگاهم می کرد.
💠 هنوز از تب و تاب درگیری با بچه ها، نفس نفس می زد و دیگر حرفی با من نداشت که حتی نگاهش را از چشمانم پس گرفت، دستش را از روی میز برداشت و با قامتی شکسته از دفتر بیرون رفت...
▫️▪️▫️
💠 آن نفس نفس زدن ها، آخرین حرارتی بود که از احساسش در آن سالها به خاطرم مانده بود تا امشب که باز کنار پیکر غرق خونش، نجوای نفس هایش را شنیدم. تمام آن لحظات سخت ده سال پیش، به فاصله یک نفس سختی که با خِس خِس از میان حنجره خونینش بالا می آمد، از دلم گذشت و دوباره جگرم را خون کرد.
انگار من هم جانی به تنم نمانده بود که با چشمانی خیس و خمار از عشقش تنها نگاهش می کردم. چهره اش همیشه زیبا و دیدنی بود، اما در تاریکی این شب و در آخرین لحظه های حضورش در این عالَم، آیینه صورتش زیر حریری از خون طوری می درخشید که دلم نمی آمد لحظه ای از تماشایش دست بردارم.
💠 ده سال پیش بر سر بازی کثیفی که عده از #سیاسیون کشورم با عروسک گردانی ما دانشجوها به راه انداختند، عشقم را از دست دادم و امشب با نقشه شوم دیگری، عشقم را کشتند.
در میان همهمه مردمی که مدام با اورژانس تماس می گرفتند و کسی جرأت نداشت او را به بیمارستان برساند، من سرم را کنار سرش به دیوار نهاده و همچنان حسرت احساس پاکش را می خوردم که از دستم رفت.
💠 مثل دیگران تقلّایی نمی کردم چون کنار شیشه ماشین خودم به قدری با قمه او را زده بودند که می دانستم این نفس های آخرش خواهد بود و همین هم شد. زیرلب زمزمه ای کرد که نفهمیدم و مثل گُلی که از ساقه شکسته باشد، روی زمین افتاد.
اینبار هم او را غریب گیر آوردند و مظلومانه زدند، مثل ده سال پیش در دانشکده، مثل همه #بسیجی ها و بچه مذهبی هایی که ده سال پیش در جریانات #اغتشاشات88 ، غریبانه و مظلومانه #شهید شدند.
💠 آن سال من وقتی به خود آمدم و فهمیدم بازی خورده ام که دیگر دیر شده بود، که دیگر عشقم رهایم کرده بود و امشب هم وقتی او را شناختم که دیگر از نفس افتاده بود. من باز هم دیر فهمیدم، باز هم دیر رسیدم و باز عشق پاکم از میان دستانم پر کشید و رفت...
▫️▪️▫️
💠 حالا بیش از سه ماه از آن شب می گذرد و #انتخابات دیگری در پیش است. در این ده سال گذشته از آشوب های #خرداد88 و در این سه ماه گذشته از اغتشاشات بنزینی #آبان98 ، نمی دانم چند مَهدی مثل مَهدی من به خاک افتادند تا با خون پاک شان، نقش نحس و نجس #خائنین را از دامن کشورم پاک کنند، اما حداقل میدانم که تنها چهل روز از شهادت مردی گذشته که عشق این ملت بود.
فاصله #شهادت مظلومانه مَهدی پیش چشمانم تا داغ رفتن #حاج_قاسم، دو ماه هم نشد و همین مُهر داغ هایی که پی در پی بر پیشانی قلبم نشسته برایم بس است تا دیگر #بازی نخورم.
💠 بگذار بگویند انتخابات #تشریفات است، بگذار مدام با واژه های #جمهوریت و #اسلامیت بازی کنند و به خیال شان #مردم را در برابر #حاکمیت قرار دهند؛ انگار پس از شهادت #سردار، به راستی بیشه را خالی ز شیران دیده اند که دوباره هوایی #فتنه شده اند!
امروز وقتی می بینم #سرلیست انتخاباتی شان #مجید_انصاری همانی است که سال 88 صحنه گردان اغتشاشات بود، وقتی می بینم هنوز از تَکرار #خاتمی خط می گیرند که آن روزها و هنوز ارباب فتنه است، وقتی می بینم همچنان لقلقه زبان #رئیس_جمهور منتخب شان سلام بر خاتمی، حمله به #شورای_نگهبان و سیستم انتخابات کشور و مخالفت صریح با نصّ #رهبری است، چرا باور نکنم که دوباره آتش بیار معرکه ای دیگر شده اند و اگر کار به دست این ها باشد، باز هم باید مَهدی های زیادی را به پای فتنه های شان فدا کنیم تا #ایران باقی بماند؟
💠 هنوز دلم از درد دوری مَهدی در همه این سال ها می سوزد! هنوز از آن شبی که در پهلویم غریبانه جان داد، آتشی به جانم افتاده که آرامش ندارد! به خدا همچنان از داغ فراق حاج قاسم پَرپَر می زنم و از آن روزی که پس از شهادت سردار، #ظریف باز هم حرف از #مذاکره با #آمریکا زد، پیر شدم!
پس به خدا دیگر به این جماعت #رأی نخواهم داد، انگشت من نه از جوهر که از خون شهیدانم سرخ است و این انگشت را جز به نام #نمایندگانی که پاسدار #پایداری ایران باشند، بر برگه رأی نخواهم زد.
#پایان
#انتخابات
#آبان98
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor