eitaa logo
قدمی تا ظهور
68 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
23 فایل
. 🌸﷽🌸. محڣلےساختہ‌اٻم‌ٺاهدیہ‌ڪنٻم،ٻاࢪٻماݩ‌ࢪا‌ بہ‌آخࢪٻݩ‌مـ🌙ـاه‌آسماݩ‌امامٺ‌•🌿• کپے‌باصلواٺ‌براےظھــوࢪ ࢪآه‌اࢪٺبـاط🌸↯ مدیریت @eamohamd @ghadamitazohoor313 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤲 معبودا! مرا نفسی است که قیمت آن بسی سنگین است و این عبد ذلیل را بهای پرداختن بدهی نفس طلبکارش در دنیا نیست. کسی که بدهی نفس خود نپرداخت، نفس‌اش او را خرید و کسی که نفس‌اش او را خرید؛ بهای بهشت را از او به بهای جهنمی ابدی در قبال پرداخت قیمت گوسفندی که در دنیا تنها چند صباحی می‌چرد و لذت می‌برد معامله نمود. إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ (12 - محمد) البته خدا آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شوند در بهشتی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و آنان که به راه کفر شتافتند به تمتع و شهوت‌رانی مانند حیوانات پردازند و عاقبت منزل آن‌ها آتش دوزخ خواهد بود. خدایا! قیمت نفس بسی سنگین است که کسی بتواند بدون پشتوانه تو آن را بپردازد و خویشتن را سعادتمند دو سرای زندگی کند. به عزت و جلال‌ات قسم بهای نفس سنگین و طلبکار مرا از رحمت خویش بپرداز و مرا برای خود رهایم ساز!
📚حکایت شیخ جعفر امین و گناه زبان در زمان آیت الله بهبهانی تاجری اصفهانی وتهرانی وشیرازی هر سه باهم به نیت مکه راهی عراق شدند و بعد از زیارت اماکن مقدس عراق قصد کعبه داشتند و مقداری پول داشتند و می خواستند به دست انسانی امین بسپارند نزد آیت الله بهبهانی رفتند. آن بزرگوار آدرس شیخ جعفر امین را به آنها دادند. سه تاجر ایرانی نزد شیخ جعفر امین رفتند وپول ها را به امانت سپردند. شیخ جعفر امین مردی بسیار مومن بود که معرف به شیخ جعفر امین شده بود. سه تاجر ایرانی بعد از تمام شدن زیارت مکه به عراق رفتند وسراغ شیخ جعفر امین را گرفتند. فهمیدند که شیخ فوت کرده است پسر شیخ دفتر پدرش را آورد ونام دوتن از تاجرها ومقدار پولشان و آدرس پولشان را دید ولی از تاجر سوم خبری نبود! آن تاجر بی چاره پولش را می خواست ولی پسرش خبری از پول او نداشت مجبور شد تا پیش آیت الله بهبهانی برود . آیت الله بهبهانی گفت باید امشب با چند تن از انسانهای درستکار سر قبرشیخ جعفر امین بروید و دعا کنید شاید فرجی شود شب اول خبری نشد تا شب سوم که سر قبر شیخ بودند و دعا می کردند صدایی از قبر شنیده شد و آدرس پول را شیخ گفت ولی شنیدند که شیخ آه و ناله می کند و می گوید هرچه می کشم از دست قصاب است. خبر به آقای بهبهانی رسید و فکر چاره ای بودند. بعد از خانواده شیخ سوال کرد؛ شیخ با کدام قصاب داد و ستد داشته است. قصاب را یافت و به قصاب گفت چرا از دست شیخ جعفر امین ناراحتی؟ قصاب گفت خدا عذاب قبرش را زیادتر کند. از قصاب خواهش کرد تا علت ناراحتی اش را بگوید. قصاب گفت من دختری داشتم که دم بخت بود و مردی کوفی که چوپان بود وبرای من گوسفند می آورد و به من پیشنهاد کرد تا دخترم را برای پسرش بگیرد و قرار شد من به کوفه بروم و در مورد خانواده ی آنها تحقیق کنم و او نیز درباره ما تحقیق نماید بعد که من تحقیق کردم فهمیدم خانواده ی خوبی هستند به او گفتم از نظر من ازدواج اشکالی ندارد و مرد کوفی نزد شیخ جعفر امین رفته بود و سوال کرده بود قصاب وخانواده ی او چگونه هستند شیخ که قصد داشته دختر قصاب را برای پسرش بگیرد. فکر می کند: میگوید چه بگویم که هم گناه نباشد وهم بتوانم دختر را برای پسر خودم بگیرم شیخ فقط در یک کلمه به مرد کوفی می گوید: (من نمی‌دانم) مرد کوفی با خودش فکر می کند و می گوید حتما طوری هست که شیخ این حرف را زد و مرد کوفی به یک نفر سفارش داد برو به قصاب بگو منتظر من نباش و دخترت را شوهر بده و آن مرد فراموش می کند و قصاب هم منتظر می ماند ولی روزها می گذرد و سال ها ولی از مرد کوفی خبری نمی شود تا این که دختر قصاب سنش بالا می رود و دیگر خواستگاری نداشته و شیخ جعفر امین هم که به پسرش می گوید: دختر قصاب را می خواهم برایت خواستگاری کنم قبول نمی کند. تا این که بعد از سالها مرد کوفی را می بیند وسراغ پسرش را از او می گیرد مرد کوفی می گوید من که چند سال پیش برایت سفارش فرستادم و علت انصراف خودش را حرف شیخ جعفر امین مطرح می نماید. و از همان روز قصاب شروع به نفرین می کند. آیت الله بهبهانی به قصاب می گوید اگر من یک داماد خوب برای دخترت پیدا کنم. آیا راضی می شوی؟ آیت الله بهبهانی رو به یکی از شاگردانش می کند که تا کنون ازدواج نکرده بوده و از او می خواهد با دختر قصاب ازدواج کند ازدواج صورت می گیرد و قصاب راضی می شود و شیخ از عذاب قبر نجات می یابد. 📚منبع: کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم
🔴زبان هر انسان، بزرگ‌ترین کیسهٔ زر اوست تاجری دو شاگرد برای تجارت داشت که در سفرهای تجاری، آن دو را همراه خود می‌برد که بار تاجر بر شتر می‌زدند و از بار او مراقبت می‌کردند تا دزد و سارقی بر آن نزند یا در طول راه بر زمین نریزد. شرط یکی از شاگردان اخذ دستمزد، و شرط دیگری فقط اخذ پند و کلام از تاجر بود؛ و اگر تاجر به او دستمزدی می‌داد، آن را می‌گرفت ولی شرط کرده بود که اگر دستمزد از او دریغ کرد، پند و کلام و نصیحت را از شاگرد خود دریغ نکند. شاگرد عاقل و طالب معرفت هر لحظه برای یادگرفتن درس و حکمتی همراه تاجر بود. روزی در بغداد به مردی برخورد کردند که مرد دیگری را ناسزا می‌گفت. مرد به نزد قاضی شکایت برد و قاضی به علت ناسزا حد قذف بر آن مرد رأی داد و چون مرد را توان شلاق‌خوردن در بدن نبود، شکایت را شاکی تغییر داده و بر اساس تغییر شکایت، رأی قاضی به جریمه 20 سکه طلا تغییر یافت. تاجر روی به شاگرد خود گفت: ای جوان! بدان چنانچه سیم و زر را در هر جا روی در کیسه و انبانی می‌نهی و درب کیسه را محکم می‌بندی و طلا در کیسه زندانی می‌کنی، باید زبان خود نیز پشت میله‌های دندان خود در دهان زندانی کنی. اگر کیسۀ زر بند دهانش باز شود، همۀ زرها به فنا می‌رود و اگر کیسه سوراخ شود شاید فرصتی یابی و زود بفهمی و سکه یا سکه‌هایی از تو فنا رود. گاهی انسان سخن بی‌ربطی در تجارت می‌گوید، گویی کیسه او سوراخ است و اندک سکه‌ای ضرر می‌کند؛ ولی گاه کیسه زر باز می‌کند و زبان درنده از کام دهان رها می‌سازد و مثل آن مرد هرچه در کیسه زر داشت، بیرون می‌ریزد. پس بزرگ‌ترین کیسۀ زر تو دهان توست که باید بیش از کیسۀ زر همراه خود، مراقبش باشی.
🔴 چرایی لشکرکشی سفیانی به عربستان روایات تصریح دارند که شدت بغض و کینه سفیانی متوجه شیعیان است تاجایی که برای سر شیعه جایزه تعیین میکند؛ اما چرا سفیانی به عربستان حمله میکند؟ حاکمیت(فعلی) حجاز که شیعه نیستند! پس دلیل لشکرشکی او به عربستان چیست؟ 🌕 امام سجاد(ع): سفيانى ملعون از بيابان يابس خروج نماید. او از اولاد عتبة بن ابى سفيان است؛ و وقتى او خروج کند در جستجوى مهدى عج باشد؛ سپس بعد از آن، حضرت قيام مى‌نماید 📗الخرائج،ج۳، ص۱۱۵۵ 🌕 امام باقر(ع): سفيانى گروهى را(برای یافتن امام)به مدينه روانه كند و مهدى عج از مدینه به مكه رهسپار شود؛ این خبر به فرماند سپاه سفيانى میرسد كه مهدى عج به مكه رفته است؛ پس او سپاهی به دنبال او میفرستد ولى او را نيابد تا آنكه آن حضرت در حال ترس و مراقبت طبق سنّت موسى بن عمران داخل مكه مى‌شود 📗غيبت نعمانی،ب۱۴، ص۲۸٠ زمانى كه مهدى عج در مكه ما بين حجر الاسود و درب كعبه ظهور نماید.. آنوقت سفيانى سپاهى به تعداد بيش از بيست هزارنفر به جنگ با او مى‌فرستد كه شعارشان اينست كه ما احتياجى به فرزندان على (ع) نداريم 📗الخرائج،ج۲، ص۹۲۶
🔴 فتنه های کمرشکن و پیرکننده آخرالزمان 🌕 امام جواد علیه‌السلام فرمودند: زمانى كه فرزندم علىّ‌(امام هادی علیه‌السلام) بميرد چراغ ديگرى پس از او نمايان مى‌شود (امام حسن عسکری علیه‌السلام)؛ و سپس پنهان ميگردد؛ پس واى بر كسى كه شكّ‌ نمايد و خوشا به غريبى كه دين خود را برداشته و فرار كند؛ سپس به دنبال اين پنهان شدن حوادثی روی می‌دهد که بر پيشانى‌ها نقش پيرى نشيند و موها سفيد گردد و فتنه ها به قدری سخت و کمرشکن خواهد بود که كوه هاى فولادين از وحشت آن از جاى كنده شوند شــرح: كنده شدن كوه ها يا كنايه از عظمت حادثه است و يا اشاره به سست شدن ايمان‌هاى استوار مردم دارد.. عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِيمِ اَلحَسَنِيِّ عَن أبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِذَا مَاتَ اِبْنِي عَلِيٌّ بَدَا سِرَاجٌ بَعْدَهُ ثُمَّ خَفِيَ فَوَيْلٌ لِلْمُرْتَابِ وَ طُوبَى لِلْغَرِيبِ اَلْفَارِّ بِدِينِهِ ثُمَّ يَكُونُ بَعْدَ ذَلِكَ أحْدَاثٌ تَشِيبُ مِنْهَا اَلنَّوَاصِي وَ تَنْشَقُّ اَلصُّمُّ اَلصِّلاَبُ 📗غيبت نعمانی، ب۱٠، ص ۱۸۶ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۵۷
💕امام باقر (ع) می فرمایند: ‌ 💎به خدا سوگند، شيعه ما فقط كسى است كه دارد و خدا را اطاعت مى كند. ‌ كافى، ج 2، ص 74📚
‍   📚کدام یک از ما تأخیر در ظهور امام زمان (ع) را جدی گرفته ایم؟   دوری از امام زمان (ع) ، چه تعداد از شیعیان را دردمند و دل نگران ساخته است؟ آیا سراغ دارید کسی را که هرچند وقت یک بار خواب و خوراکش به خاطر غیبت امامش مختل شده باشد!؟ اگر پرسش نامه ای در اختیارمان بگذارند و از ما بخواهند گرفتاری هایمان را به ترتیب اولویت فهرست کنیم، چند درصد از ما نخستین گرفتاری خود را غیبت امام زمان می داند؟ ای دوستان و محبین امام زمان (ع)یادمان رفته که پیامبر و اوصیاء او (ع)، از جانب خداوند برای غایب شدن منصوب نشده اند، امام باید ظاهر باشد. باید بر مسند خلافت و فرمانروایی باشد .   امام باید در جامعه با یَدِ مبسوط به اداره ی جامعه بپردازد. امروز وظیفه عالم و غیر عالم در جامعه دعوت مردم به امام زمان (ع) است. باید همگان را به سمت او هدایت کرد تا او را تنها وسیله هدایت و دستگیر خلق بدانند و یاد او زنده شود و زنده بماند. اگر خود را شیعه مهدی (ع) می دانیم، باید دغدغه ی او را داشته باشیم و خالصانه ظهورش را بطلبیم. اگر دلمان پیش او باشد برای آمدنش و ظهورش از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کنیم ... ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
🔴هشدار به مردم آخرالزمان 🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت،قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است،غایب می‌شود،تا آن جا که بیشتر مردم می‌گویند:خدا را با خاندان محمد،کاری نیست! و برخی در تولد او نیز شک می‌کنند. پس هر کس به روزگار او می‌رسد،دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه‌ی نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیینم،بیرونش ببرد،که پیش‌تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمی‌آورند. 📚کمال الدین ،صفحه ۵۱
🔴 توجه خاص آقا امام زمان (عج) به مادرشان حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 🔵 حضرت بقیه الله روحی له الفداء عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌕 مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون.. 🔹 حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔹 طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 🔹 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🔹 خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🔹 آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» 🔹 یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🔺 بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». 🔹 یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 📚 منابع : کمال الدین، ج ۲ ص ۶۷۰ بحارالأنوار، ج ۶۸ ص ۹۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بهترین شیوه ارتباط با امام زمان(عج) 🎙حضرت آیت الله بهجت(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زیبایی‌های ظهور (۱۷) 🔵 امام صادق علیه السلام فرمودند: 🌕 و رَدَّ کُلَّ حَقٍّ اِلی اَهْلِهِ. 🔺 و (امام زمان ارواحنا فداه) هر حقی را به صاحبانش بر می گرداند. 📚 الزام الناصب ص ۲۲۸
📚 امتحان عجیب‌ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیب‌تر... امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت و هرکسی باید برگه‌ی خودش را تصحیح می‌کرد... آن هم نه در کلاس، در خانه...دور از چشم همه اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم... نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم... فردای آن روز در کلاس وقتی همه‌ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده‌اند به جز من... به جز من که از خودم غلط گرفته بودم... من نمی‌خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم... بعد از هر امتحان آن‌قدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم... مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره‌ی هم‌کلاسی‌هایم دیدنی بود... آن‌ها فکر می‌کردند این امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می‌کنند... اما این بار فرق داشت... این بار قرار بود حقیقت مشخص شود... فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم... چون برخلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم؛ از اشتباهاتم چشم‌پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم... زندگی پر از امتحان است... خیلی از ما انسان‌ها آن‌قدر اشتباهاتمان را نادیده می‌گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم... اما یک روز برگه‌ی امتحانمان دست معلم می‌افتد... آن روز چهره‌مان دیدنی ست... آن روز حقیقت مشخص می‌شود و نمره واقعی را می‌گیریم... راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟
💡 مردان بايد در داخل خانه هم لباس مناسب بپوشند. لباسی كه سبب نشاط همسر و فرزند شود و به عفت همسرشان كمک كند. جویا شدن نظر همسر در این مورد بسیار پسندید‌ه‌ است. اگر چه مناسب نيست، مرد در جامعه هر لباسی را بپوشد و لازم است برای حفظ عفت اجتماعی، حجاب خود را داشته باشد، ولی برای همسرش می‌تواند از مدل‌ها و رنگ‌های لذت‌بخش و مسرت‌بخش که متناسب با شأن مرد است، استفاده كند. بسياری از زنان و دختران از مردان و پدران‌شان به دليل پوشيدن و پیژامه‌ها و زيرپوش‌های رنگ‌باخته شكايت دارند. هم‌چنين بوی بد دهان و سيگار نيز سبب آزار زنان می‌شود كه بسياری مردان متوجه نيستند كه فضای دهان يكی از كانون‌های مؤثر در ایجاد مهر و عشق در روابط زناشويی است و اشتراكی است و حق‌آلوده كردنش را ندارند. البته خانم‌ها هم باید به طرز پوشش و همچنین بهداشت دهان خود توجه داشته باشند.
‼️با دقت نظر مطالعه فرمایید👌 🔹کاروان کربلا اين ايام راه افتاده؛ اگر بخواهید شما هم می توانید مواظبت کنید که يکي از خدمه این کاروان باشيد ... با اين کاروان برويد تا روز عاشورا تا «حلّت بفنائک». 🔸رفتن سيدالشهداء عليه السلام به كربلا، بقيه را كربلايى كرد وگرنه خودشان کربلايي بودند. 🔹مؤدب باشيم تا روز عاشورا -ان شاالله - ما هم کربلايي شويم. 🔸ياد دارم در سفرى به كربلا، مداحى مى خواند: ما لايق كربلا نبوديم ، حسين لطف تو نموده كربلايى ما را و من -با وامى ازحافظ- عرض مى كنم: ياابتاه يا اباعبدالله! ما نيز كربلا و كربلايى مى شويم "هم مگر پيش نهد لطف شما گامى چند". 🔹روز٢٥ذى حجه، سوره هل اتى نازل شده ؛ خداى متعال به عالميان، براى هميشه اعلام فرمودند كه: اى اهل عالم! علي وآل علي، بخاطر گل روى امام حسين عليه السلام،" يطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما واسيرا"؛ 🔸پس چه جاى نااميدى از اطعام وانعام شدن بر سر سفره معرفت و محبت خود امام حسين عليه السلام وحسينى شدن، در درگاهى كه بخاطر او هيچ نداران بى‌سرپرست وگرفتار را، بى اجر ومنت اطعام مى‌كنند! اللهم‌الرزقنا🤲🏻🌹
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینها☝️🏻 ! وقتی ساده و بدون مُد میای بیرون 🔸با این پوشش ها در واقع تیریه که به مردها شلیک میکنیم. 👈اینها حرفهای یه زن صهیونیست ارتودوکسه نه یه زن با حجاب اهلِ ...!!
‍ 🔴 انواع عذاب الهي: ⬅️عذاب الهي انواع و اقسام گوناگون داردكه برخي از اقسام آن عبارت است از: 1. عذاب استيصال: عذابي است كه در اثر آن تمامي افراد يك گروه و يا يك قوم نابود مي گردد، نظير آنچه در امتهاي گذشته اتفاق مي افتاد. 2. عذاب غير استيصال: عذابهايي كه به هلاكت تمامي افراد يك امت منجرنمي شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگيري. 3. عذاب هاي معنوي: عذاب هايي است كه مربوط به بُعد معنوي و روح انسان مي شود، مانند دور شدن از رحمت الهي، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفيق از انجام اعمال عبادي. 🔴در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست. 4. عذاب هاي جسمي: عذاب هايي است كه مربوط به جسم و تن انسان مي شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمين. 5. عذاب هاي اخروي: عذاب هايي است كه در جهان آخرت دامن انسان را مي گيرد. اينكه عذاب الهي معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع مي شود شامل همة انواع عذاب مي گردد و اما تعيين نوع آن بستگي به شرايط و عوامل ديگر دارد. 📗مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم، 1379، ص129. 📘عبدالسلام بن نصرالله، سنّة الله في عقاب الاصم، ص 35.
جوان‌ها..! به‌محض‌اینڪه‌می‌بینید خیابانی،جایی، می‌خواهیدگرفتارِگناه‌شوید، بگویید: (عج) به‌حقِ‌مادرت‌نگھم‌دار! 🌙🌱
حدیث زیبا درباره محرم ✍ابن عباس نقل می کند : ▫️جبرئیل امین از جانب پروردگار جلیل هبوط کرد و گفت: ای محمّد(صلی الله علیه وآله)، خدای علیّ اَعلی به تو سلام می رساند، و تو را به درود و اِکرام مخصوص می گرداند و به تو می فرماید: به عزّت و جلالم سوگند، برای فاطمه(علیهاالسلام) شیعیان پاک و پاک شده ای خلق می کنم. ▪️این شیعیان اموالشان را در راه عزای حسین(علیه السلام) انفاق می کنند، و در راه زیارت حسین(علیه السلام) جان می دهند، و عزای وی را در مجالسشان به پا می کنند، خالصانه بر وی اشک می ریزند، خوابشان را کم می کنند، و از این شیوه باز نمی گردند ... ▫️آگاه باشید، هرکس در راه عزا و زیارت حسین بن علی علیهما السلام به مقدار درهمی انفاق نماید؛ 👈 ملائکه در آنچه انفاق نموده است تا روز قیامت با او داد و ستد می کنند، و به ازای هر درهم، هفتاد حسنۀ به وی می دهند، و خداوند برای او قصری در بهشت بنا خواهد کرد. 📓تَظَلُّمُ الزَّهرَاء(علیهاالسلام)، ص73-74
🟢وادی یابس وادی یابس به معنای بیابان خشك و بی‌آب و علف است. این نام به طور خاص اشاره به سرزمینی واقع در منطقه حوران، نزدیك اذرعات (درعا) در مرز سوریه و اردن دارد و نیز منطقه سنگلاخی است كه از سنگ‌های آنجا، سنگ آسیاب می‌سازند.(1) نام این سرزمین‌ بارها در روایات مربوط به حوادث آخرالزمان، به ویژه موضوع خروج سفیانی آمده است. سفیانی همان‌طور كه از نامش پیداست از نوادگان ابوسفیان و فرزند هندجگرخوار است. او شورش كرده و مدّت 9 ماه جنگ و خون‌ریزی شدیدی به وجود می‌آورد. پیامبر اكرم(ص) در روایاتی، از جمله روایت زیر، تمامی جنبش سفیانی را به طور خلاصه شرح می‌دهد و محلّ خروج او را نیز "وادی یابس" بیان می‌كنند. از حذیفه روایت شده است: "پیامبر(ص) از فتنه‌ای كه بین مشرق و مغرب واقع خواهد شد یاد نمود و فرمود، در حالی كه آنها گرفتار فتنه هستند، ناگهان سفیانی از وادی یابس (بیابان خشك) بر آنها خروج كند، تا آنكه در دمشق فرود آید. آنگاه دو لشكر را به سوی مشرق و مدینه روانه كند تا به زمین بابل از شهر نفرین شده (بغداد) برسد. او بیش از سه هزار نفر را بكشد و بالغ بر یكصد زن را به زور تصاحب كند و سیصد نفر از اولاد فلان عبّاس را به هلاكت رساند، آنگاه به كوفه هجوم آورده، اطراف آن را ویران سازد. سپس از آنجا خارج شده به سوی شام حركت كند. در این هنگام لشكری با پرچم هدایت از آن منطقه به پا خیزد و با لشكر سفیانی رو در رو گردد و آنها را چنان تار و مار كند كه یك نفر هم كه خبر مرگ بقیه را ببرد باقی نماند و آنچه از اسیرها و غنیمت‌ها در دست آنهاست باز پس گیرند. امّا لشكر روم وارد مدینه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آنجا پردازند، آنگاه به سوی مكّه روانه گردند تا به بیابان رسند. خداوند در این هنگام جبرئیل را به سوی آنها فرستد و فرماید: «ای جبرئیل برو آنها را نابود كن»، پس جبرئیل ضربه‌ای به آن زمین زند كه آنها را در خود فرو برد. هیچ یك از آنها نجات نیابد مگر دو نفر از قبیله جهینه".(2) همچنین در نسخه خطی ابن حماد از امام كاظم(ع) نقل شده كه فرمودند: "سفیانی از فرزندان خالد، پسر ابوسفیان مردی با سر درشت و چهره‌ای آبله‌گون، در چشمش نقطه‌ای سفید پیداست، او از سمت دمشق كه «دره خشك» نامیده می‌شود، با هفت نفر كه یكی از آنها درفشی آماده اهتزاز با خود دارد، خروج می‌كند."(3)   پی‌نوشت‌ها: 1- تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویت، ص 751. 2- بحارالانوار، ج 52، ص 75. 3- نسخة خطی ابن حماد، ص 75 به نقل از كورانی، علی، عصر ظهور. 🌱
📚خدایا شکرت مقدس اردبیلی نشدم.... در حالات مقدس اردبیلی رحمة الله علیه نقل کرده اند که مقدس اردبیلی یک شب سحر بلند شد دلو را داخل چاه می اندازد و بالا می کشد می بیند پر از طلا است. خداوند می خواست او را امتحان بکند. مقدس طلاها را داخل چاه برمی گرداند و رو به آسمان می کند که خدایا احمد از تو آب می خواهد نه طلا. من آب می خواهم که وضو بگیرم و با تو راز و نیاز بکنم. دوباره سطل را بالا می کشد می بیند طلاست. می گوید خدایا من طلا نمی خواهم  من آب می خواهم. بار چهارم آب در می آید وضو می گیرد و برای مناجات می رود. برای او طلا قیمت نداشت. در جریان دیگری مقدس اردبیلی آخر شب از کنار حمامی رد می شد دید این حمام دار آتش و هیزم را داغ کرده و نشسته با خدا دارد مناجات و درد دل می کند. خدایا تو را شکر می کنم که سلطان نشدم اگر سلطان می شدم می دانم مسئولیتم زیاد می شد و ظلم می کردم. خدایا تو را شکر که ریاست به من ندادی. خدایا تو را شکر که ثروتمند نشدم. چون من گول می خوردم و مال مردم را می خوردم. خدایا شکر که من وزیر نشدم خدایا تو را شکر که من استاندار نشدم. خدایا شکر که مقدس اردبیلی نشدم. مقدس اردبیلی تا این را شنید تکان خورد. (گفتم ریا و شرک خیلی ریز و دقیق است مثل مورچه ای سیاه که روی سنگ سیاه در شب تاریک ظلمانی راه برود.) مقدس اردبیلی داخل می رود و سلام می کند و گرم می گیرد او هم نمی شناخت که این مقدس اردبیلی است. مقدس می گوید از چند دقیقه ی قبل اینجا بودم صدای مناجات شما را می شنیدم که دعای می کردی خدایا شکر که سلطان و وزیر و این ها نشدم این دعاهایت خوب بود اما یکی هم گفتی خدا را شکر که مقدس اردبیلی نشدم. می خواهم ببینم که مقدس اردبیلی چه جنایتی انجام داده که شما گفتی الحمدالله که مقدس اردبیلی نشدم. حمامچی گفت: مقدس اردبیلی هم کارش درست نیست. مقدس گفت: چطور؟ گفت: این هم یک چیزی قاطی دارد شرک و ریا دارد. گفت: یک داستانی برای مقدس اردبیل نقل می کنند می گویند یک شب نصف شب بلند شد می خواست نماز شب بخواند دلو را داخل چاه انداخت طلا درآمد سه بار طلا در آمد داخل چاه سرازیر کرد گفت خدایا من از تو آب می خواهم من با این چیزها گول نمی خورم. این طور چیزی می گویند درست است؟ مقدس گفت: درست است. (حمام چی نمی دانست این خود مقدس است.) حمامچی گفت: آن وقتی که این جریان برای او پیش آمد تنها بود یا کسی هم با او بود؟ مقدس گفت: تنها بود. گفت: اگر تنها بود چرا فردای آن روز این داستان در نجف پخش شد. حتما نشسته یک جا خودش تعریف کرده است. یک حمامچی مچ مقدس اردبیلی را می گیرد. حواستان جمع باشد ریا اینقدر ریز است.
🔴 امام زمان چگونه ناظر اعمال ماست؟ 🔹 بر اساس روایاتی که در اصول کافی آمده است کارهای ما به حضرت مهدی عرضه می‌شود. بنابر آیات قرآن عمل ما را خدا و رسول خدا می‌داند؛ مومنین هم می‌دانند. در چندین روایات آمده است که کارهای شما به پیامبر خدا و به امام زمان علیه السلام عرضه می‌شود. اگر اشتباهی بکنیم و بدانیم که از اشتباه ما فیلم برداری کردند؛ اگر حرف چرندو پرندی بزنیم و بدانیم این حرف ضبط شده و می‌خواهند حرف ما را خدمت رهبر انقلاب ببرند و پخش کنند؛ اصلًا دیگر خوابمان نمی برد و فکر می‌کنیم باید از این مملکت فرار کنیم. اگر بدانیم یکی از حرف‌های ما لو رفته است، یا مثلاً کاری کردیم که در حال ارتکاب آن کار، عکس ما را گرفته اند، از ترس رنگ در صورتمان نخواهد ماند. 🔹 در اصول کافی آمده است که تمام کارهای مسلمان، چه خوب و چه بد، خدمت حضرت مهدی می‌رسد؛ پس حالا که حضرت مهدی کارهای شما را می‌داند حداقل خجالت بکشید و سعی کنید خلافی انجام ندهید. حداقل روزی، یا چند روز یک بار به ایشان توجهی داشته باشید: «اَلسَّلامَ عَلَیْک یا بَقَیَّةَ اللهَ فی أرضه» او هم خیلی ناراحت است.
🔵 نماز روز آخر ماه ذی الحجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا