فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامی به طراوت طبیعت 😊🌺
بفرمایید صبحانه😉
همه نعمتهای خدا به همین زیبایی، گوارای بندههای خوبی مثل شما😘😍
امروز برای اینکه با آرامش شروع کنید چند تا از نعمتها و الطافشو شکر کنید سپس حرکت و تلاش را آغاز نمایید!😋
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
یادتونه این بـاجهی تلفن رو؟
تو بــارون میرفتیم زیر سقفش، یه دونه دو زاری مینداختیم توش،
یه ساعت حرف میزدیم
👈 آخرشم پولتو پس میداد😁
همیشه خدا اینجوریه با بهونهای کم شاید به ارزش دوزاری قدیم، در خونهاش راهمون میده و ما رو تو باجهی مناجاتش پناه میده!😌🍃
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
😃وقتی بابا از سرکار برمیگشت😍
دقت کن...😳!!
قسمت جذاب عکس ...🤯؟؟
آره قسمت جذابش این هست که با اینکه خودت بابا شدی هنوز هم نمیتونی بفهمی توی اون پاکت نرم کارتونی چی هست .؟؟؟!!😁
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_یازدهم
گوشی تلفن همراهم را از جیب بیرون آوردم و گفتم بگذارید من هم یک عکس از تخته بگیرم و مطالب را بعداً یادداشت کنم. بعد از گرفتن عکس برگشتم رو به کلاس و گفتم: بچهها با عکس یادگاری چطورید؟
خارج شدن این جمله از دهان بنده همانا و ولوله و همهمه ی بچه ها همان. یکی از بچه ها آمد گوشی را از دستم گرفت و گفت: حاج آقا بدهید من عکس بگیرم. عکسهای من حرف ندارد.
تا آمدم به خود بجنبم دیدم گوشی از دستم غیب شد. یعنی جان به جانشان میکردی ،اینها همان گروه اخراجیها بودند و این شلوغی و شیطنت گروه خونیشان بود رفتم ته کلاس بچه ها دورم حلقه زدند. روی سر و کله ی هم بالا میرفتند صدایم را بردم بالا و گفتم: بابا! چه خبرتان است؟ اینجوری که من داخل عکس پیدا نیستم. ظاهراً قهرمان عکس، بنده هستما نه شما.
در همین چند ثانیه عکاس محترم با یک تیر چند نشان زد و چندین عکس سلفی با رفقایش گرفت بالاخره با یک مکافاتی، عکسها گرفته شد، به خاطر چند تا عکس ساده گرد و خاکی در کلاس راه انداختند که نگو و نپرس سرفه کنان آمدم .جلو گوشی را گرفتم و گفتم: خب بچهها برای من که روز خوبی بود امیدوارم به شما نیز خوش گذشته باشد فقط برای هفته ی بعد، مطالب را حتماً دوره کنید و هرچه شبهه یا سؤال به ذهنتان آمد، یادداشت بفرمایید تا ان شاء الله بحث خوب و جانانه ای داشته باشیم. لب تابم را که با اولین صفحه و اسلایدش جنجال و الم شنگه به پا کرده بود، جمع کردم، داخل کیف گذاشتم و با بچه ها خداحافظی کردم طبق معمول چند نفر از بچهها داخل سالن مدرسه مرا همراهی کردند و سؤالاتشان را جواب میدادم رسیدیم به دفتر مدرسه آقای مدیر سریع آمد و گفت بچه ها بروید یالا بروید که حاج آقا خسته است. میخواهد یک چایی بخورد.
آمدم داخل دفتر و روی صندلی نزدیک مدیر نشستم. آقای نادری با چهره ی خندانش گفت: خب حاج آقا چه خبر از کلاس اخراجیها؟ از دستشان که ذِلّه نشدید؟ بدقلقی نکردند؟
ابروهایم را بالا انداختم و گفتم اتفاقاً خیلی برایم رضایت بخش بود. به لطف خدا بحثها عالی شد و استقبال جالبی کردند. آقای نادری گفت: ..عجب چه جالب! نکند مهره مار داشتید؟ مگر بحثتان سر کلاس چه بود که استقبال کردند؟
خلاصه ای از آنچه در کلاس گذشته بود را به آقای نادری گزارش دادم. خیلی هیجانی شده بود و خوشش آمد گفت حاج آقا! کاش من هم داخل کلاس بودم و استفاده میکردم
داد. به آقای مدیر گفتم: ان شاء الله مباحث و گفت وگوهای کلاس را قصد دارم تدوین کنم و چاپ شود. حتماً چند نسخهاش را به مدرسه و جنابعالی هدیه خواهم، که از این حرفم گُل از گُلش شکفت و گفت: واقعاً خبر مسرت بخشی بود. پس حتماً این مباحث را به بنده هم بدهید، استفاده کنم. چرا که در پایگاه بسیج محله واقعاً به دردم میخورد.
گفتم: حتماً خیالتان راحت
بعد از چند دقیقه گپ و گفت با آقای نادری از جا بلند شدم و پس از تشکر گفتم: ان شاء الله هفتهی بعد باز مزاحم خواهم شد.
سپس با بدرقهی آقای نادری از مدرسه خارج شدم.
هفتهی بعد:
زیر لب، خدایا به امید خودت گفتم و وارد کلاس شدم. با صدای برپای مبصر کلاس بچه ها از جا بلند شدند. این سری بخلاف جلسه ی قبل، همگی یکپارچه از جا برخاستند جالب بود امروز مثل جلسه ی قبل اعصابشان خط خطی نبود. با اشارهی دستم و چهرهای خندان گفتم: بفرمایید از برق چشم بچهها میشد فهمید که پذیرای حاج آقا هستند. بعد از احوال پرسی و چاق سلامتی کیفم را روی میز گذاشتم. کلاس تقریباً ساکت بود. بی درنگ شروع کردم به نام آنکه دل پروانهی اوست.
- خب بچه های خوب میبینم که امروز سرزنده و آماده، منتظر ادامهی بحث هستید هفتهی گذشته که از اینجا رفتم نسبت به کلاستان و اتفاقاتی که آن هفته افتاد ذهنم مشغول شد با یکی از دوستان قدیمیام جریان کلاس را تعریف کردم و هر دو به این نتیجه رسیدیم که حُسن کلاس شما این است که ذهن شما برای بحثی که میخواهم ارائه بدهم خیلی کارگشاست. بنده بسیار مشتاقم نتایج و خروجی این بحث یک بحث مستدل و متقن شود و چون در ذهن برخی از شما دوستان، شبهات و انتقادات زیادی نسبت به نظام و انقلاب دور میزند، لذا بنده از این بابت خیلی خرسندم که با طرح این شبهات و انتقادات، بحثمان چکش کاری میشود و این نعمت ارزشمندی است تا نقص و کمبودهای بحث جبران شود.
ادامه دارد....🍃
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
48.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊
📺 بل و سباستیان
#قسمت_نهم
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لوازم تحریر زمان ما....☺️
چشم به هم بزنی عمر رفته...😔
پس، از تک تک لحظههات لذت ببر ...😁
مثل سادگی این لوازم، الان هم رنگ زندگی رو اگه ساده بگیریم باز هم میگذره، پس چرا اینقدر با رنگ و لعاب خودمون خسته کردیم.؟؟؟🧐
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
🧙♂🧙 #باور_قدیمیا😉
قدیمیای برخی دهات خراسان بر این باور بودهاند که:
🔴 هرگاه باران نیاید بچهها دسته راه میاندازند و کلهی خری را به سر چوبی قرار داده دم خانهها میبرند و میگویند: "کلهی خر هیزم بخر" و بدین طریق مقدار زیادی هیزم جمع میکنند و در سر کوهی کلهی خر را آتش میزنند تا باران بیاید.😵💫
📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
☺️دار قالی و هزار تا رنگ و خاطره و حس خوب اون زمان
درحقیقت مادرها در بافتن تار و پود قالی زندگی را به رنگهای دلخواهشون رنگ میکردند.👌
در تار و پود هر قالی اشکهایی از سر شوق یا غم جای میگرفت و درد دلها به گلهای قالی گفته میشد.🥰
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریان زندگیت مانند رود خروشان و پر نشاط😊
امید که در سایه رحمت الهی، روز پر طراوت داشته باشی!
آری تو، تویی که گامهایت را برای یک زندگی استوار بر زمین میگذاری🌷
نوستالژیِ بندگی، زیباترین نوستالژی هر یک از ماست!☺️
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
شعر باز باران با ترانه
نوستالژی شیرین و آهنگین همه ماست.☺️
شاعر این شعر، سیدمجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی (۱۱ دی ۱۲۸۸، رشت ــ ۲۹ آذر ۱۳۵۱، لندن)، پزشک و شاعر و از خانوادهای سرشناس بود.
👈 این شعر در اوایل جنگ جهانی دوم و زمانی که ایران هنوز وارد جنگ نشده بود؛ ولی انگلستان درگیر جنگ بود سروده شده است.
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
Koodakaan - Baaz Baaraan Ba Taraneh - 128.mp3
1.31M
🎙جمع خوانی شعر باز باران با ترانه
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سریال زیبا و خاطره انگیز
کودکان_ما_آینه_ما😃
بازیگران شروین نجفیان (برادرزاده آقای رسول نجفیان)، امیر عباس ستایشگر( در نقش بچه خانواده) و..؟
شعر و خواننده ترانه:
رسول نجفیان
سال۱۳۶۸
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_دوازدهم
این نکتهی اوّلی بود که لازم دیدم اقرار کنم و از فضای کلاستان با تمام وجود استقبال میکنم. با صدای بلند پرسیدم چه کسی حاضر است بیاید پای تخته و مطالبی را که هفته ی پیش گفتیم سریع بنویسد؟ چند نفر دست بلند کردند .گفتم شما نفر وسط میز دوم. اسمتان چیست؟ گفت: حامد
- خب آقا ،حامد سریع تشریف بیاورید و مطالب هفته ی گذشته را روی تخته بنویسید!
حامد از میزش آمد بیرون ماژیک مشکی را به دستش دادم. در عرض دو سه دقیقه هفت مطلب هفته ی گذشته را موبه مو نوشت. تعجب کردم. گفتم: بچهها من نمیدانستم این قدر دقیق مطالب در ذهنتان نقش بسته معلوم است بعضی از شماها رفتید دربارهی مطالب مطالعه و فکر کردید واقعاً از آقا حامد و بقیهی بچههایی که درس گذشته را مطالعه کردند تشکر میکنم.
حامد که از تعریف من حسابی کیفور شده بود بادی به غبغب انداخت. گفتم: خب آقا حامد یک سؤال از شما دارم به نظرت الان به چه مطلبی باید بپردازیم تا سیر بحث حفظ شود؟
حامد که اعتماد به نفس در او موج میزد بلافاصله بعد از پرسشم گفت: شما ابتدا هدف آفرینش را گفتید، سپس گفته شد که کار انبیاء انسانسازی است و برای این که مردم را به هدف خلقت برسانند نیاز به جامعه و نظام دارند چرا که برای ساختن انسانها به صورت فرد، فرد، زمان را از دست خواهند داد به نظرم الان وقت آن است که هدف انقلاب را بگویید.
گفتم: احسنت به آقا حامد خیلی عالی بود مرا به ادامهی بحث امیدوار کردی به قول دوستتان برای آقا حامد بزن اون کف قشنگه رو پس از تشویق جانانه بچهها حامد با اشارهی من رفت سر جایش نشست.
گفتم: خب حالا که مرا شارژ کردید برویم سراغ ادامهی بحث کمربندها بسته باشد که میخواهیم حرکت کنیم بچهها. برای شروع بحث یک سؤال از شما میپرسم؛ به نظر شما قبل از قیامت بزرگترین اتفاقی که قرار است برای آیندهی دنیا بیفتد چیست؟
همه گفتند: ظهور امام زمان علم . گفتم: آفرین ،خب حالا سؤال بعدی؛ به نظر شما امام زمان در چه صورت و در چه شرایطی ظهور میکنند؟
با این سؤال کمی هیاهو شد یکی از بچهها صدایش را بر همهمهی بچهها غالب کرد و با صدای رسا گفت: حاج آقا ما شنیدیم امام زمان
زمانی ظهور میکنند که همه آمادگی داشته باشند.
گفتم: آمادگی یعنی چه؟
گفت: یعنی همهی مردم ایشان را بپذیرند
گفتم: اسم شما چیه؟
گفت: مهدی.
مکثی کردم و با سکوت چند ثانیهای و خیره شدن به بچهها، توجهها را جلب کردم گفتم: آقا مهدی جوابت خوب بود. بگذار من جوابت را تکمیل کنم؛ ببینید بچهها این که امام زمان علیهالسلام چرا غایباند، در روایت داریم که به جهت حفظ جانشان در پشت پردهی غیبت هستند. یعنی امام زمان اگر الان ظهور کنند جانشان در خطر است؟ بله جانشان به مخاطره می افتد. چرا که همین الان یهود، دشمن سرسخت مهدی موعود است و یکی از برنامههای اصلی آنها این است که امام موعود ما را ترور کنند. آنها کتب و روایات شیعه را دقیق مطالعه کرده اند و به ظهور موعود، واقف هستند و میدانند که اگر امام زمان ع بیایند و تشکیل حکومت دهند کاسه کوزه ی آنها و بساط دولتهای ظالم و طغیانگر برچیده خواهد شد.
- خب سؤال این است؛ اگر امام زمان ع بخواهند ظهور کنند، چه شرایطی باید فراهم شود تا جان ایشان محفوظ بماند؟
کلاس غرق در سکوت شد همه به فکر فرو رفتند. گفتم بچه ها فکر نکنید که باید معجزه ای اتفاق بیفتد و مثلاً تمام سلاحهای نظامی و بمب اتم و موشکها از کار بیفتند تا ایشان ظهور کنند اگر اینگونه بود، دیگر نیازی نبود که از جانشان بترسند و باید تا الان ظهور میکردند و با معجزه کار را پیش میبردند در حالی که ایشان باید با همین اسباب طبیعی، ظهور کنند. چرا که خدای متعال بنا ندارد دینش را با معجزه پیش ببرد. بله، خدا برای اثبات راستگویی پیامبران و حقانیت دینش به انبیاء میگوید معجزه را به مردم نشان بدهید تا اصل راستی پیامبران ثابت شود و مردم بفهمند که پیامبر خدا با وحی در ارتباط است و با معجزه ای که نشان میدهند باطل بودن کافران و منکران خدا برای مردم روشن شود. در واقع در همان ابتدای کار که دشمنان خدا فضا را با تبلیغات سوءشان غبارآلود کرده و عليه فرستاده خدا جوسازی میکنند در پاسخ به درخواست مردم که اگر
راست میگویی معجزه ای به ما نشان بده پیامبر خدا در این مرحله برای اثبات راستگویی و نبوّت و ارتباط خود با وحی معجزه اش را رو میکند تا مسیر حق را نشان دهد اما دیگر قرار نیست در ادامه ی راه، دم به دقیقه از آستین خود معجزه ای درآورد. این قانون خداست که انسانها باید با اختیار خود مسیرشان را انتخاب کنند تا خدا وقتی در روز قیامت میخواهد حساب وکتاب کند هرکس طبق اعمال اختیاری خودش جزا ببیند.
ادامه دارد...🍃
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
47.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊
📺 بل و سباستیان
#قسمت_دهم
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
29.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود نوستالژی😁
#نیلوفرانه
با صدای علیرضا افتخاری☺️
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفتهای نوستالژی😊😌
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
🧙♂🧙 #باور_قدیمیا😉
🔴 قدیمیای دماوند، خراسان، گیلان، اصفهان ...بر این باور بودهاند که:
اگر شب جوراب بالای سر انسان باشد، خواب آشفته میبیند.😩
🔴 قدیمیای قم بر این باور بودهاند که:
هنگام خواب نباید جوراب به پا داشت؛ زيرا فرد توسط از ما بهتران اذیت میشود.🙁
🔴 قدیمیای استان مازنداران بر این باور بودهاند که:
خوابیدن با جوراب موجب بیماری چشم میشود.😎
📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام صبحتون بخیر💗
الهی که...
نونتون گرم🍪
چایتون داغ☕️
سفرهتون پر روزی 🍲
و دلتون شاد شاد شاد باشه😉
و بتونید مهربون باشید...🌱😊
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 تصنیف زیبا و خاطرهانگیز😊
«صورتگر چین»، کلک خیال انگیز
با صدای ملک محمد مسعودی
همراه با مناظر زیبای پاییزی😉
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سریال سالهای دور از خانه😉
بازیگر اصلی به نام اوشین بود، به همین خاطر همه، این سریال رو به نام اوشین میشناختند😁
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
36.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نوستالوژی؛ مسابقه از کی بپرسم؟😁
مجری: زنده یاد منوچهر نوذری
این مسابقه هر بار با ۱۵ شرکتکننده شروع میشد و این افراد به پرسشهایی که از معلومات عمومی در حیطههای متفاوت طراحی میشد پاسخ میدادند و پس از هر مرحله، تعدادی از شرکتکنندگان برای رفتن بهمرحله دیگر انتخاب میشدند.
در نخستین مرحله از مسابقه، در دو نوبت، شرکتکنندگان به نوبت به پرسشهای نوذری پاسخ میدادند و در مرحله بعدی ـ به نام «از کی بپرسم؟»ـ کسانی که پاسخ صحیح میدادند، تعیین میکردند که چه کسی باید به پرسش بعدی پاسخ دهد. به این ترتیب، هر کسی که ناتوان از گفتن پاسخ صحیح بود، «میسوخت» و بر صندلی مینشست. از این پس، تعداد شرکتکنندگانی که ایستاده به پرسشها جواب میدادند نشان میداد که چند نفر هنوز میتوانند در مسابقه باقی بمانند و همینطور کار ادامه مییافت تا برنده نهایی مشخص شود.
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_سیزدهم
... دنیا خانه و محلّ امتحان ما انسانهاست و خدا قرار نیست تقلب برساند بلکه خدا راه را قبلاً نشان داده و با قرآن و اهل بیت ع فرمولهای رسیدن به خوشبختی و هدایت را برای ما توضیح داده و گفته است اگر راه حق را انتخاب کنید به سعادت میرسید و اگر در راه باطل قدم بگذارید، عذاب میشوید. اگر قرار باشد روز عاشورا امام حسین ع با معجزه پیروز شود، اخلاص و ایمان افراد محک نمیخورد این امتحان و غربالگری خداست تا آدم های پاک و طیّب از انسانهای خبیث تفکیک و جداسازی شده و مطابق اعمال و رفتارشان به آنها جزا داده شود.
- خب بچهها حالا که امام زمان ع قرار نیست با معجزه ظهور کند، معنایش چیست؟ معنایش این است که باید اسباب طبیعی ظهور برای ایشان فراهم شود. خب اسباب طبیعی برای ظهور ایشان چیست؟ مهمترینش همان جواب آقا مهدی است که گفت مردم باید پذیرای امام زمان باشند تا هم جانشان در امان باشد و هم مردم ایشان را برای تشکیل حکومت همراهی کنند.
- خب، اینجا باز از شما یک سؤال میپرسم پذیرا بودن مردم به چه معناست؟ آیا فقط به این است که بگوییم آقا عاشقتیم و قلباً شما را دوست داریم؟ آیا پذیرا بودن مردم به این است که مخالف تشریف فرمایی ایشان نباشند؟ بگذارید یک مثال ساده بزنم؛ فرض کنید قرار است یک مهمان عزیز و دوست داشتنی به منزل شما بیاید و البته این مهمان شما یک مهمان عادی نیست؛ مهمان شما یک فرد همه فن حریف است؛ هم متموّل و پولدار است هم طبيب متخصص است، هم مدیر مجرب و کارکشته است و هم عارف و عالم بزرگی است یقیناً حضور و سکونت چنین فردی در محله ی شما میتواند زمینه ساز تحول در زندگی اهالی محله از لحاظ مادی و معنوی شود. خب وقتی به شما بگویند چنین شخصی قرار است به منزل شما بیاید آیا شما مینشینید داخل خانه و میگویید: «آخ جون دارد برای ما مهمان میآید و دست به سیاه و سفید نمیزنید و مدام میگویید منتظر قدومش هستم؟
بچه ها به این لحن من خندیدند من هم خندهام گرفت.
- اتفاقاً اینجا اوّلِ اقدام و کار شماست؛ بلند میشوید، خانه را تمیز میکنید، میوه میخرید غذا درست میکنید جای نشست و برخاست او را آماده و مهیا میکنید و برای او تدارک حسابی میبینید؛ یعنی برای آمدن مهمان عزیزتان زمینه سازی میکنید در واقع در دل انتظار یک نوع فعالیت، تلاش و اقدام نهفته است. لذا در روایت داریم که «بهترین اعمال انتظار فرج است یعنی انتظار فرج را یک نوع عمل تلقی کرده اند، نه یک حالت درونی و قلبی. البته بعداً خواهیم گفت که چه تلاش و اقدامی باید برای زمینه سازی ظهور و آمدن حضرت انجام دهیم. خب تا اینجا را داشته باشید؛ به چند مطلب ناب و اساسی اشاره کردیم که طبق روال قبل آنها را مینویسم تا رشته ی بحث را گم نکنیم.
مطلب هشتم:
مهمترین حادثه قبل از قیامت، ظهور امام زمان ع است.
مطلب نهم:
امام زمان ع با اسباب طبیعی ظهور میکند نه با معجزه.
مطلب دهم:
مهمترین اسباب طبیعی برای ظهور، پذیرا بودن واقعی مردم است تا حضرت در امان باشد و ایشان را در تشکیل حکومت همراهی کنند.
مطلب یازدهم:
پذیرا بودن مردم به این معنا نیست که قلباً منتظر ظهور ایشان باشند بلکه باید برای زمینه سازی ظهور فعالیت و تلاش کرد.
- خب میبینم که همگی از این همه سواد و علم بنده مبهوت شده و سرگیجه گرفتهاید.
صدای خنده ی بچه ها بلند شد. یکی از بچه ها گفت: حاج آقا، کاش شما معلّم ما بودید، آخه معلمهای ما ...
نگذاشتم حرفش را ادامه دهد بلافاصله سخنش را قطع کردم و گفتم خب، کافی است. دیگر نمیخواهد زود پسر خاله شوید. درست است که از من خوشتان آمده ولی دلیل نمیشود پشت سر معلمتان حرف بزنید. حتی اگر معلم شما گاهی هم خُلقش تنگ میشود و تندی میکند وظیفه ی شما این است که احترام بگذارید. حق ندارید خدای ناکرده، زبانم لال با بی احترامی یا توهین و غیبت برکت عمر و علمتان را ضایع کنید. اتفاقاً معلمی که اخلاقش را نمی پسندید، بخشی از تعلیم و تربیت شماست تا سعه صدر پیدا کنید و آستانهی صبرتان بالا رود. احترام گذاشتن به معلمی که همه جور مورد پسند من باشد هنر نیست هنر این است که با تمام خُلق و خوی نچسبی که معلمم دارد و خوشایند من نیست باز به او احترام بگذارم. بگذارید آب پاکی را روی
دستتان بریزم، در یک جمله میگویم؛ بداخلاقی معلم، چیزی از وظیفهی شما در قبال او کم نمیکند و البته معلّم هم در برابر شما مسئول است و بابت کم کاری و یا بدخُلقی خود باید در دادگاه عدل الهی پاسخگو باشد؛ اما شما در حفظ حرمت او و انجام وظیفهتان نباید ملاکتان رفتار یا اخلاق او باشد. درست مثل مسئلهی پدر و مادر است آنجا هم اسلام همین حرف را میزند. یعنى خدا احترام به والدینی را واجب کرده که معصوم نیستند و حق نداریم با این ذهنیت پیش برویم که اگر آنها خوب بودند پس به آنها احترام میگذاریم اصلاً اسلام این را قبول ندارد.
ادامه دارد ...🍃
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹این نغمه زیبا، ساده و دوستداشتنی رو بشنوید و تمام خاطرات کودکیتون رو با لذت بیشتری مرور کنید.☺️
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
48.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊
📺 بل و سباستیان
#قسمت_یازدهم
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110
🧙♂🧙 #باور_قدیمیا😉
🔴 قدیمیا بر این باور بودهاند که:
جارو را اگر به دست و پا یا بدن بچه بزنند، قدش کوتاه میشود و هیچ وقت رشد نخواهد کرد👼🤗
🔴 قدیمیای لاهیجان بر این باور بودهاند که:
اگر هنگام جارو کردن، جارو به پای بچهای بخورد باید فوراً به جارو آب دهان انداخت؛ زيرا ممکن است قد بچه بلند نشود.😩👧
📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری
📻کانال قدیما (نوستالژی)👇
🆔 @ghadima110