eitaa logo
قدیما (نوستالژی)😊
25.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
3 فایل
سلام دوستان عزیز و متولدین دهه ۴۰ و ۵۰ و ۶۰☺️ دور هم جمع شدیم تا خاطرات قدیمی رو مرور کنیم و با حال خوشِ شکرگزاری و عبرت‌گیری، برای ادامه‌ی راه، انرژی جدید و تازه بگیریم😊 ارتباط با ما/مجموعه تبليغاتی تاج👇 https://eitaa.com/joinchat/2103444011C4a2042706
مشاهده در ایتا
دانلود
🧙‍♂🧙 😉 🔴 قدیمیای رامهرمز استان خوزستان بر این باور بوده‌اند که: دختران پاهای خود را در آبِ حوض‌های محتوی آب گندیده و آب گندیده کارگاه چرم سازی می‌گذاشتند و نیت می‌کردند که هرچه زودتر شوهر کنند و اگر در حین گذاشتن پا در آب می‌گفتند بو می‌دهد به مراد خود نمی‌رسیدند.😳 🔴 قدیمیای تبریز بر این باور بوده‌اند که: هنگامی که رو به شکم خوابیده‌ای پاهایت را از پشت تکان نده وگرنه مرده در منزل ظاهر می‌شود.🙁 🔴 قدیمیای کوهمره نودان و سرخی استان فارس بر این باور بوده‌اند که: اگر بچه به پشت بخوابد و پاهایش را به زمین بکوبد پدر و مادرش باهم دعوا خواهند کرد.🙁 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام سلام سلام✋😊 یه سلام گرم گرم در حد گرمای کرسی‌های خونه‌ی مادربزرگ🧙‍♂🧙‍♀ یه حال خوبِ قدیمی پیشکش به همراهان خوب و صمیمی☕️☺️ 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل حمید که با تعریف و تمجیدهای من ذوق مرگ شده بود، لبخندی زد و گفت حاج آقا شما اولین نفری هستید که استعداد مرا کشف کردید. هیچ کس قدر مرا نمی داند. پشت بندش گفتم: آقا حمید به نظرم کشف نشده باقی بمانی بهتر است. چون انگ انقلابی و تندرو بودن به تو میزنند. اگر مثل آخوندها فحش خورت ملسه و دلگنده هستی حرفی نیست. من حاضرم کشف شدن شما را به عنوان معجزه ی قرن در مدرسه اعلام عمومی کنم حاضری یا نه؟ حمید گفت: حاج آقا فکر نمیکردم تلفات کشف شدن این قدر سنگین باشد. گفتم: بله آقا حمید این قانون خداست و یک قاعده ی کلی دینداری است که با خدا بودن و با حسین در کربلا بودن دردسر دارد. البته این دردسر به اجر و نتیجه اش می‌ارزد. در جبهه حق بودن و مسلمان بودن سختی های شیرینی دارد و از آن طرف در جبهه‌ی شیطان بودن شیرینی‌های ظاهری و موقت دارد که به گرفتاری اش در آخرت نمی ارزد. امام حسین ع در مسیر خود به کوفه وقتی شنیدند که مردم کوفه بیعت شکستند، جمله‌ی عجیبی فرمودند: «النّاسُ عَبيدُ الدّنيا وَالدّينُ لَعِقُ عَلَى السِنَتِهِم»؛ مردم بنده ی دنیا هستند و دین لقلقه‌ی زبانشان است. «يَحوطونَهُ ما دَرَّت مَعايِشُهُم؛ تا زمانی دور دین میچرخند که زندگی و معیشت آنها رونق داشته باشد درست مثل مگسانی که دور شیرینی می‌چرخند. «فَإِذا مُحِصّوا بِالبلاءِ قَلَّ الدَّيّانون»؛ نقطه ی کلیدی سخنان حضرت اینجاست که میگویند اما وقتی با بلاء امتحان میشوند مثل جنگ، فقر، قحطی، گرانی، تحریم بیماری و غیره دیندارها و لشکریان مخلص خدا نایاب و اندک می شوند. با لبخند معناداری گفتم: هنر مردان خدا و کسانیکه مثل آقا حمید، استعدادشان کشف میشود این است که در بزنگاه ها لشکر امام حسین ع را با گندم ری و دنیای راحت طلبی منفعت طلبی و شهوت و گناه عوض نمیکنند و مثل اصحاب سيّدالشهداء السلام در ظهر عاشورا برای انقلابشان سینه سپر میکنند؛ فحش میخورند آبرو میدهند، تهمت میخورند مسخره میشوند و به وقت ،خودش جان خود را مانند شهید بهنام محمدی مرحمت بالازاده و حسین فهمیده‌های سیزده چهارده ساله به تأسی از حضرت عبدالله و قاسم، تقدیم نظام امام زمان میکنند. - بله بچه ها به قول آقا حمید اگر بخواهید داخل معرکه و کارزار باشید تلفات دارد چون امروز تمام دشمنان اسلام قرآن و امام حسینی که برایش سینه میزنید مثل حیوان درنده خوی وحشی به جان این نظام افتاده اند که این خود یکی از نشانه‌های حقانیت این انقلاب است. البته مفصلاً در جلسات بعدی درباره‌ی شیوه ها و نقشه‌های پیچیده ی دشمن سخن خواهم گفت تا به راحتی فریب برخی فضاسازی‌های دشمن را نخوریم. - خب از کجا به کجا رسیدیم از بحثمان خیلی دور شدیم. البته طرح کردن این مباحث لازم است اما در ادامه جلسات خود حتماً به طور تفصیلی به آنها می پردازیم. نگاهی به حمید کردم و گفتم خب برگردیم به نقطه ای که باعث کشف استعداد آقا حمیدمان شد. چه بود آن نقطه؟ حمید گلویش را صاف کرد و با صدای رسا گفت: آن نقطه این بود که چرا انقلاب ما بعد از چهل سال که زمان کمی نیست هنوز نتوانسته یک تمدن اسلامی تشکیل دهد؟ گفتم: آفرین این سؤال را هم جواب بدهم که الان زنگ تفریحتان میخورد ببینید رفقا جواب سؤال خوب آقا حمید این است؛ اگر یادتان باشد در مثال شهرک سازی این نکته را گوشزد کردیم که توقع ما از میزان پیشرفت یک پروژه یا یک طرح باید متناسب با بازهی زمانی تعریف شده برای پیشرفت آن باشد. اگر در ذهن شریفتان باشد، آنجا عرض کردم مثلاً برای ساخت یک مغازه اگر یک سال بازه ی زمانی، تعریف شده است، نمیتوانیم سر دو ماه توقع کنیم چرا کار پیشرفت نکرده؟ در اینجا نیز همین جواب را میدهیم. ببینید بچه‌ها طبق نظر سیاستمداران جهان و صاحب نظران علوم سیاسی، چهل سال آغاز بلوغ و حرکت فکری برای عمر تمدنها است چهل سالگی، دوران پیری نیست بلکه دوران شکوفایی است. البته این اعتراف را میکنم که برخی از پیشرفتها و سازندگیهای نظام ما در برهه‌ای دچار کندی یا انحراف شده است که مفصلاً عوامل درونی و بیرونی آن را در جلسات آتی توضیح خواهم داد که شنیدنی است. - ظاهراً زنگ تفریح هم خورد پس سریع مطلب بعدی را داخل دفترتان یادداشت کنید: مطلب پانزدهم: برای تمدنها چهل سال زمان زیادی نیست و چهل سالگی آغاز بلوغ و حرکت فکری و دوران شکوفایی تمدن هاست. بچه های خوب این هم از قدم پانزدهم که به سلامتی برداشتیم. همین طور که به سمت میز میرفتم تا کیفم را بردارم گفتم بچه ها زحمتی بکشید و برای سلامتی خودتان خانواده تان، معلم‌های خوبتان یک صلوات جلیل بفرستید! بعد از صلوات بچه ها سریع کیفم را برداشتم و گفتم: بروبچ عزیز! ان شاء الله قرار بعدی‌مان هفته‌ی آینده همین مکان. ادامه دارد ...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون خونه‌های قدیمی و حس حال‌هایی که الان جاشون خالیه😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌دقت کردید ما همون آدمهاییم با همون مقدار دلخوشی که تو بچگی داشتیم، تازه خیلی‌هامون میگم اون موقع خوشتر بودیم، پس چرا اون موقع روزگارمون با همون مغازه‌های کوچیک و خلوت می‌گذشت اما حالا با هزارتا خرید توی هایپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های بزرگ هنوز می‌گردیم بریم یه جای دیگه خرید کنیم و همیشه گِله داریم؟؟😎 حقیقتاً چه کردیم با خودمون ؟؟!!🙁 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
48.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
🧙‍♂🧙 😉 🔴 قدیمیا بر این باور بوده‌اند که: شب اسم حشرات و جانوران موذی را نباید آورد چون ممکن است پیدا شوند و اگر پوست خر در خانه دود کنند حشرات بگریزند.😳 🔴 قدیمیای گیلان بر این باور بوده‌اند که: مهم است که چه حشره‌ای در صبح اول ماه به خانه‌ی آن‌ها می‌آید. اگر آن حشره خوش‌قدم باشد، صبح روز اول هر ماه همان حشره را پیدا می‌کنند و به خانه می‌آورند.😉 🔴 قدیمیای بوشهر بر این باور بوده‌اند که: اگر حشره‌ای روی تن یا لباس آن‌ها بنشیند و دور نشود مهمان خسته‌‌ای از راه می‌رسد.🤗 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلام سبح غشنگت بخیر😳 میشه مشق زندگیو غلط بنویسی بعد توقع داشته باشی بقیه درست بخونن؟🧐 اصلاً غلط نوشتن یه جور حالگیریه ولی خیلی از ماها بارها تو زندگیمون غلط می‌نویسم و حاضر نیستیم بپذیریم و درستش کنیم .👌 البته این جمله شامل شما که نمی‌شه☺️ ولی خودم پاکن زندگی دست گرفتم و با یه کوچه‌ی برفی پر از خاطرات بهت می‌گم .. سلاااااااااام و صبح قشنگت بخیر🍃😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتابهای دهه شصت کتاب فارسی دبستان 😉 اولين کلمه‌ای که نوشتی یادته؟😇 غلط نوشتی یا درست؟🧐 مهم نیست ،بهش فکر نکن همینطوری سوال کردم!😉 مهم اینه که توی زندگی بدونی چی غلطه چی‌ درست و غلطهاتو درست کنی.👌 امیدوارم که زندگیتون پر از درستی باشه💗 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
این یک قسمت از ابزار هنری بود که استعدادهای مارو کشف و برملا می‌کرد.😉 حالا با یک دست پر از جوهر و چندتا گندکاریه دیگه که معمولا یا لیقه نبود جوهر بهش بریزیم ، یا لیقه بود جوهرش خشک شده بود آب بهش میبستیم😂 صادقانه به بغل دستیت بگوچند بار موقع هنرنمایی و خطاطیتون فرش خونه‌رو نابود کردید ؟😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل همین که پیچیدم داخل کوچه‌ی مدرسه با حمید رو به رو شدم تا مرا دید سریع خودش را رساند به من با خوشحالی دست داد و سلام کرد. جواب سلامش را دادم و گفتم: هان چی شده؟ چرا امروز دیر رسیدی مدرسه؟ گفت: حاج آقا مادرم را برده بودم دکتر. گفتم بلا به دور است. چیز خاصی که نبود؟ گفت: نه حاج آقا یک سرماخوردگی ساده بود. گفتم احسنت به شما که به مادرت احسان میکنی، ان شاء الله خدا شفا دهد! باهم وارد مدرسه شدیم دم دفتر مدرسه به حمید گفتم: شما برو مطالب هفته ی قبل را روی تخته بنویس تا من بیام خیلی خوشحال شد با ذوق زدگی گفت: چشم حاج آقا من رفتم بنویسم تا شما تشریف بیارید. داخل دفتر شدم آقای نادری از جایش بلند شد و جلو آمد. بعد از احوال پرسی و چاق سلامتی نشستم آقای نادری گفت: این دانش آموزی که با شما صحبت میکرد رفتارش توی کلاس چه جور است؟ گفتم: حمید آقا از آن افرادی بود که اوّل ،کار خیلی جبهه گیری میکرد. تیکه‌هایش هم آبدار بود اما خوشبختانه به لطف خدا کم کم گاردش باز شد. الان از آن دانش آموزهایی است که سؤالاتش واقعاً دقیق و جالب است. آقای نادری سری تکان داد و با تعجب گفت: عجب. فکرش را هم نمی کردم که این دانش آموز بتواند با شما کنار بیاید. معلوم است یا مباحث شما کارساز است یا مهره مار دارید البته به نظر من، دلیل مهم این قضیه این است که چون شما گام به گام، مباحث را با سیر منطقی می پزید و آماده‌ی هضم میکنید، بچه ها می‌پسندند. گفتم این که نظر لطف شماست اما علاوه بر نکته‌ای که فرمودید شیوه ی تکریم دانش آموز توسط معلم و نیز فطرت پاک و قلب آماده ی آنها، دو عامل مهم و مؤثر برای نرم شدن دل جوان است. به عقیده ی بنده، اگر معلم با جوان رفیق شود و کرامت انسانی او را حفظ کند، روحیه ی پهلوانی جوان تحریک می‌شود در نتیجه خودبه خود دست از بسیاری زشتیها و رفتارهای ناپسند بر می دارد در روایت نیز داریم که امیرالمؤمنین عالم فرمودند: «مَن كَرُمَت عَلَيْهِ نَفسُه هانَت عَلَيْهِ شَهَواتُه»؛ تکریم انسان و اینکه او بفهمد چقدر ارزش و کرامت دارد این که درک کند چه تواناییهای فوق العاده‌ی روحی دارد نقش زیادی در خوار شدن و کوچک شدن امیال شیطانی و گناه آلود خواهد داشت. ان شاء الله که خدا به جوانهای ما کمک کند! آقای نادری نیز در جواب گفت: ان‌شاء الله حرفتان کاملاً صحیح است. از جای خود برخاستم و گفتم با اجازه بنده بروم به کلاس برسم. موقتاً از آقای نادری خداحافظی کردم و راهی کلاس شدم. با انگشتر خود چندبار آرام به در کلاس ضربه زدم و وارد شدم بچه ها با برپای مبصر از جا بلند شدند. گفتم: بفرمایید بشینید. دیدم حمید پای تخته است مطالب را خیلی شسته و رفته با دو رنگ قرمز و آبی نوشته بود بعد از این که کیف خود را روی میز گذاشتم، نگاهی به تخته انداختم و گفتم میبینم که آقا حمید گل مطالب را خیلی مرتب و شکیل روی تخته نوشته و مثل یک وردست و دستیار ماهر کار استادش را راحت کرده. حمید لبخندی زد و گفت: بله حاج آقا از کوچکی شاگرد شوفری را خیلی دوست داشتم. دستی زدم به شانه‌ی حمید و گفتم: خب شاگرد شوفر عزیز! کرایه‌ها را جمع کردی یا نه؟ میخواهیم حرکت کنیم ها! حمید هم که برای این جور شوخی‌ها پایه بود شستم خبردار شد که می خواهد با حالت مزاح برود سر میز بچه ها و پول جمع کند؛ به همین دلیل برای این که اوضاع کلاس به هم ور نشود به سرعت گفتم: آقا حمید، امروز همه مهمان من هستند کرایه از آنها نگیر بنشین روی صندلی‌ات تا حرکت کنیم. حمید هم به ناچار نشست کمی جو مسخره‌بازی، کلاس را پر کرد. یکی وسط کلاس با لحن لاتی گفت: آقا حرکت کردیم تهران- استانبول نبود؟ صدای قهقهه‌ی بچه ها بلند شد همین طور که روی سکوی کلاس ایستاده بودم کمی جلوتر رفتم. صدای خنده‌ی بچه ها که خوابید، گفتم مسافران محترم دیگر وقت حرکت است امروز خیلی کار داریم و بحثمان هم شیرین است حالا برای سلامتی راننده و شاگرد شوفر و تمام مسافرین محترم فضای کلاستان را با یک صلوات آرام معطر کنید تا راه بیفتیم. صدایم را بالا بردم و گفتم به این جمله‌ی من دقت کنید؛ اگر جلسه ی اوّل را به یاد بیاورید بحث ما سر این بود که اگر بخواهیم برای پیشرفت و قوی شدن کشورمان قدمی برداریم با هدف گذاری و تعیین مقصد، جهت مسیر برای ما روشن خواهد شد. مثلاً اگر با دست خود فلان قله را به ما نشان بدهند و بگویند نقطه ی نهایی آنجاست خب، يقيناً مسیر و سمت و سوی حرکت مشخص می‌شود تا حدّی و به صورت اجمال روشن شد که ما برای پیشرفت کشورمان باید آن دسته از اقداماتی را انجام دهیم که زمینه ی رسیدن به هدف انقلاب یعنی تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور است خب این یک قاعده کلی است اما اگر بخواهیم وظایف ما ریز به ریز مشخص شود باید چیزهای دیگری از بحث روشن شود .... ادامه دارد ...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
47.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغ اینقدر جذاب آخه😍 واقعا چی باعث می‌شد فکر کنن چنین تبلیغی جذابه؟🧐 اصلا چطور با چنین تبلیغی می‌رفتیم پی خریدش، حالا برای یه تبلیغ ...😁 هیچ جوره قابل مقایسه نیست سنگين‌تره تمومش کنم😩 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🧙‍♂🧙 😉 🔴 برخی از قدیمیای ایران بر این باور بوده‌اند که: در هر خانه‌ای که زنبور عسل را زندانی کنند بدبختی به آن خانه روی می‌آورد.😉 👈 اگر زنبور سیاه دور سر کسی بچرخد، می‌گویند خبر خوش آمده است یا خبر خوشی در راه است.🙃 👈 اگر چند زنبور قرمز به درون اتاق فردی بروند و در آنجا دور بزنند و سپس بیرون بروند، آن را نشانه آمدن مهمان برای آن شخص می‌دانند.☺️ 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 سلام صبحت بخیر ✋ با یک سرمای دلچسب و نوستالژی خاص به آغاز صبح سلام کن تا قلبهای یخ زده به حرارت سلام تو گرم شوند.🙏 آخه، مگه نمی‌دونی تو برای خیلی از اطرافیانت فقط یه یادگاری قدیمی نیستی!.😉 بلکه یه کوهی که با ایستادگی، بقیه هم به پناه تو می‌ایستند، پس بایست و محکم باش. 🔴 زمستان پر برف ! ☃️ دهه شصت یادش بخیر 🌹 واقعا آرزوی ما این بود که برف بیاد و مدرسه ها تعطیل بشه. 😂 جالب اینجا بود که بخاطر برف بازی صبح به بهانه اینکه شاید مدرسه باز باشه به مدرسه می‌رفتیم و یک دل سیر برف بازی می‌کردیم😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
🍊 اگه پوست پرتقال و نارنگی رو کنار این بخاری نفتیا تا نکردی و با آتیش گرفتنش کیف نکردی یه ده ۴۰،۵۰،۶۰ نیستی.😂 حالا هی بشین از خوبیات بگو و مادرت هم جلو همسر و بچه ‌ها هی بگه ،آره بچم😉 اینکه اون لکه‌های سخت چطور باید از روی چراغ پاک بشه اصلا به تو ربطی نداشت.☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
چند تا خانواده بودیم با یک ماشین. برنامه هفتگیمون تفریح بود و زیارت😁 تازه هر خانواده چندتا هم بچه داشت😉 این روزها یک خانواده هست و چند تا ماشين، برنامه‌ای برای دید و بازدیدِ عادی هم نداریم تا چه برسه به مسافرت و زیارت😔 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل اگر بخواهیم وظایف ما ریز به ریز مشخص شود باید چیزهای دیگری از بحث روشن شود تا به تدریج تعیین کنیم که در بین گروهی که به سمت قله در حرکتیم، هر فرد چه وظایفی به او محول شده است؛ مثلاً به نیروهایمان میگوییم: شما باید چادر را برداری شما باید کوله‌ی آذوقه را بیاوری؛ شما باید برای افرادی که در مسیر، مصدوم یا مجروح میشوند؛ امدادرسانی کنی و دهها مسئولیت دیگر که تقسیم کار میشود. - ببینید بچه ها شما الان در قسمتی از تاریخ دنیا قرار دارید که بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته است و بخش مهمی از این بار برای رسیدن به مقصد بر دوش شماهاست و شمایید که باید کار آزموده و پرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید. باید برای آینده ی کشور گامهایی را بردارید تا مملکت شما پیشرفت کند. مسیر هم هموار نیست چرا که دارید میبینید از اول انقلاب تاکنون دشمنان گرگ صفت زیادی اطراف ما را گرفته‌اند و با دست اندازی‌ها و مانع تراشیهای خود راه را برای پیشرفت انقلاب با سختی مواجه کرده اند. - خب پس جهت کلی مسیر با مشخص کردن هدف انقلاب معلوم شد. اما یک نکته ی بسیار مهم و اساسی برای اینکه ما گامهای آینده را استوار برداریم این است که باید بدانیم از کدام نقطه به اینجا رسیده‌ایم. ما باید به یک اصل مهم در اینجا عمل کنیم و آن «شناخت درست گذشته است؛ یعنی اینجا باید برعکس آن ضرب المثل معروف که میگوید «گذشته‌ها گذشته باید بگوییم «گذشته»ها نگذشته چرا؟ چون باید از تجربه‌های خود درس بگیریم و با توجه به این تجربه ها برای آینده برنامه ریزی و حرکت کنیم عزیزان نادانسته‌ها را جز با تجربه ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست یک مثال ساده میزنم تا مطلب برایتان جا بیفتد؛ فرض کنید شما میروید نزد مشاور تحصیلی سؤال برای چه هدفی میروید پیش مشاور؟ بچه ها گفتند برای این که برای آینده‌ی ما یک برنامه ی تحصیلی مناسبی‌ پیشنهاد بدهد تا ما با عمل به این برنامه پیشرفت کنیم. گفتم: خب این جا سؤال بعدی مطرح است؛ آیا مشاور، همین که شما را ببیند، بلافاصله با دیدن شما سریع دست به قلم میشود و برای شما نسخه می پیچد؟ - نه. پس چه کار میکند؟ دستم را بالا گرفتم و گفتم خودم جواب میدهم. مشاور، ابتدا از شما میخواهد تا گزارشی از برنامه‌های سابق و همچنین روشهایی که تا الان درس میخواندید یا گزارشی از نمراتتان را بدهید در واقع، او میخواهد با توجه به تجربه‌های گذشته شما استعداد و توان شما نقاط مثبت و منفی برنامه‌های گذشته تان و روحیات شما را کشف کند و با توجه به آن موارد، نسخه ی درست و روش درمان صحیح را به شما بدهد. حتی مشاور از مزاج شما برنامه‌های جانبی شما در طول روز از خانواده ی شما که چند نفرید، از درگیری‌های ذهنی شما شغل پدر و مادر شما و بسیاری از موارد دیگر سؤال میکند تا با استفاده از گذشته ی شما برای آینده ی تحصیلی تان برنامه ی دقیق و مفید ارائه دهد. - خب حالا اگر این مشاور از این امور آگاهی پیدا نکند، چه پیامدهایی دارد؟ چه اتفاقی می افتد؟ - مسلّماً برنامه ریزی جدید مطابق و متناسب با توان، استعداد، روحیات و شرایط خاص شما نخواهد بود. البته ممکن است در ظاهر، برنامه ی زیبایی به شما پیشنهاد کند اما در میدان عمل قابل پیاده سازی و اجرا نیست و به شکست منجر میشود. خب رفقا برای آینده‌ی انقلاب که قرار است شماها قدم بردارید، باید ابتدا گذشته ی انقلاب را درست بشناسیم و از تجربه های تلخ و شیرین آن برای آینده درس بگیریم بچه ها اگر گذشته ی انقلاب را بررسی نکنیم و ندانیم از کجا به نقطه ی کنونی رسیدیم چه اتفاقی می افتد؟ کسی میتواند جواب دهد؟ چند نفر جواب دادند جوابها خوب بود اما یکی از بچه ها جواب دقیق تر و قشنگ تری داد گفت: حاج آقا به نظر من چون ما جوانها شناخت درستی از تاریخ انقلاب و کشور نداریم ممکن است سریع حرف های رسانه‌ای دشمن را بپذیریم و گاه ممکن است آنها تاریخ انقلاب را برای ما ترسیم کنند که یقیناً گربه محض رضای خدا موش نمیگیرد و چون دشمن ما هستند انقلاب را با تحریف و دروغ برای نسل ما تصویرسازی میکنند. او همین طور که داشت این جملات را میگفت با انگشت خود به او اشاره کردم و به قصد تأیید حرف‌هایش به بچه ها نگاه میکردم. سخنش که تمام شد بلافاصله گفتم مرحبا جواب خوبی بود! دمت گرم. زدی توی خال. پرسیدم: اسم شما چیه؟ گفت: رضا. گفتم آقا رضا جوابت عالی بود. بعد رو کردم به حمید و با لبخند گفتم آقا ،حمید، ظاهراً همه دارند از شما تقلید میکنند و تصمیم گرفته اند کشف شوند... ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
48.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
🧙‍♂🧙 😉 🔴 قدیمیای ایران بر این باور بوده‌اند که: اگر چیزی به زمین بیفتد و نشکند باید آن را دوباره به زمین افکند تا بشکند؛ زیرا به این ترتیب نحوست از بین برود.😉 🔴 قدیمیای دماوند بر این باور بوده‌اند که: ظرف چینی اگر بشکند، قضا و بلا باشد و اگر بشکند بلا دفع می‌شود.👌 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه صبح زیبا با یه صبح بخیر بلند سلااااااااااااااااااااااااااااااام صبح بخییییییییییییییییییر 🍎🍎🍎 سه چیز زیباست 🍎 بی‌خبر دعایت کنند 🍎 نبینی نگاهت کنند 🍎 ندانی یادت کنند. شما همراهان قدیمی خودم رو 🍏 دعا میکنم به خیر 🍏 نگاه می‌کنم به پاکی 🍏 یاد می‌کنم به خوبی هرکجا هستید ... بهترینها روزیتون🤲🤲 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌زمستون۷۷چند ساله بودی؟ کلاس چندم بودی؟ 🧐 چشماتو ببند و به اون سال‌ها برو... تا آخر شب نگاه آسمون میکردیم که خدا کنه ابرا همچنان ببارند که فردا مدرسه‌هامون تعطیل بشه.❄️🌨😂😌 تازه جالب‌تر اینکه خواب می‌اُفتادیم و صبح با بدبختی از زیر لحاف چند کیلویی می‌کشوندنمون بیرون و می‌رفتیم مدرسه، تازه می‌دیدیم در بسته هست، برمی‌گشتیم.☃️ حالا قسمت برگشتش اینکه چطوری و چند ساعت بعد خیس وآب‌کشیده و دماغ قرمز بودیم، بدآموزی داره و جای تعریف نیست ...😁 🌸🌸🌸🌸🌸 حکایت حالا، بچه‌ها تا نصف شب پای گوشی‌‌ها منتظر خبر تعطیلی هستند و اینقدر بیدار می‌مونن که فردا اگه هم بخوان نمی‌تونن برن مدرسه . مامان‌ها هم که فانتزی محبت دارن، فورا میگن بخواب دیگه جلسه مشترک ستاد حوادث اعلام تعطیلی می‌کنه، مطمئنم 😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
😊10 تومانی قدیمی پس از انقلاب مادربزرگ‌ها به دَشت اول( پولی که اول صبح به کسی میدادند) خیلی اعتقاد داشتند و سعی می‌کردند برای رونق کسب و کار به فعالین خونه اول صبح یه پولی دشت بدن👌 امروز اینارو به عنوان دشت امروز بهتون می‌دم. دستمم خیلی خوبه 😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
📙 خوانش کتاب دکل حمید هم که طبق معمول حاضر جواب بود گفت: حاج آقا! خواهش من این است هرکس در این کلاس کشف شد به او بگویید که شما یک شاگرد شوفر بیشتر نمیخواهید و به فکر شغل دیگر باشد. صدای خنده‌ی بچه‌ها بلند شد. گفتم آقا رضا شما ناراحت نشو. یک حاج آقای دیگر برایت پیدا میکنم که اتوبوسش بهتر از من باشد. اسکانیای خوش رکاب داشته باشد تا شاگرد شوفرش بشوی. سفارشت را هم میکنم که هوایت را داشته باشد. رضا با آن چهره‌ی مظلوم و خجالتی‌اش که خط کمرنگ ریش روی صورتش نمایان بود گوشهایش از خجالت قرمز شده بود. آب دهانش را قورت داد کم نیاورد و گفت: حاج آقا من نمیخواهم شاگرد شوفر شوم. دلم میخواهد شوفر بشوم. اتوبوسش هم میروم کار میکنم و میخرم. احساس کردم شاید با این کنایه صحبت کردن میخواست علاقه اش به طلبه شدن را ابراز کند .گفتم: آقا رضا معلوم است کارت خیلی درست است. تیکه‌ی سنگینی انداختی یک نگاه به حمید کردم و گفتم آقا حمید خوش به حالت دیگر قرار نیست شپش توی جیبت پشتک وارو بزند و از بیکاری مگس بپرانی چون خدا را شکر شغل شوفری هم دارد فَتّ و فراوان میشود. اصلاً به خودت نگرانی راه نده! حمید که لبهایش تا بناگوش باز شده بود گفت: حاج آقا، من فقط با شما صفا میکنم دست فرمانتان حرف ندارد من هم با لحن و قیافه جدی گفتم بچه‌ها، واقعاً کلاس تیزهوشی دارید. همین که به این نتیجه میرسید من آدم متبحر و حرفه ای و کاردرستی هستم مجبورم اعتراف کنم که آیکیوهای خفنی دارید. کمی صدایم را بلند کردم یک صلوات گرفتم و بی‌درنگ بعد از صلوات بچه ها گفتم خب حالا با آن هوش تیزی که دارید به من دقت کنید. آقا رضا جوابش خیلی عالی بود بگذارید جواب آقا رضا را تکرار کنم تا بحث را گم نکنیم؛ معنای حرف آقا رضا این بود که اگر ما تاریخ گذشته‌ی انقلاب را مطالعه نکنیم در واقع دشمن شناسی ما قوی نخواهد شد. و کاری که ممکن است در دفعات متعدّد، چوبش را از دشمن خورده ایم باز همان کار غلط را تکرار کنیم و همان راه ناصواب را پی‌ بگیریم و سرمان به سنگ بخورد؛ به طور مثال، درباره‌ی مذاکره با آمریکا که بعداً درباره اش توضیح مشروحی خواهم داد با پشتوانه ی تجربه ی زیادی که داریم، میدانیم آمریکا یک کشور عهدشکن و بدذات و غیر متعهد به قوانین بین المللی است، نه یک بار، بلکه ده‌ها بار دبه کردن و عهدشکنی را از او در دنیا دیده ایم. خب، عقل سلیم میگوید در ادامه راه و برای آینده نباید دیگر این مسیر را تکرار کنیم. این یعنی استفاده از تجربه یا مثلاً تجربه ی دیگر به ما میگوید که دشمن ما دروغگو است به خاطر حقد و کینه‌ای که از انقلاب و نسل جوان ما دارد به راحتی ذهن‌های با استعداد جوانان را تصرف میکند و دروغ را به جای حقیقت، تحویل آنها میدهد. شرح و بسط دادن نظر رضا فرصتی را فراهم کرد تا با بیان نمونه هایی واقعی از حرفهای شبهه افکن، توضیحات روشنگرانه بدهم. گفتم: به طور مثال، تحریف مشهور و معروفی که همه ی شماها شنیده اید و دشمن مدام در رسانه های خودش مخصوصاً در دهه فجر عنوان میکند، این است که امام خمینی وعده داده آب و برق را مجانی میکند. به محض اینکه این مثال را زدم اکثراً با تکان دادن سرشان حرفم را تأیید کردند یکی از بچه ها گفت: حاج آقا بابای من میگوید خودش از تلوزیون این را شنیده بلافاصله گفتم: آفرین بله شنیده اما دشمن با خدعه، همه ی ماجرا را نمیگوید و راست و دروغ را قاطی میکند و با یک معجون خودساخته ذهن نسل جوان را آلوده می‌کند یعنی یک دروغ را به راحتی آب خوردن تحویل جوانی میدهد که انقلاب را ندیده. خب نتیجه اش چه میشود؟ حاصلش آفت بزرگی است به نام بی اعتمادی به نظام و انقلاب آن هم از جنس بدبینی به مهمترین رکن و بالاترین مقام نظام دینی یعنی ولی فقیه. آنها میدانند کجا و چه کسی را نشانه بگیرند و بزنند وقتی پدر خانه را دروغگو معرفی کردید، دیگر ابهتی ندارد تا فرزند از او اطاعت کند خب این صدمه و آسیب جدی، نتیجه ی سر نزدن به تاریخ و گذشته کشورمان است در حالی که اصل این ماجرا دروغ است. حمید با نگاهی پر از تعجب پرسید حاج آقا! یعنی واقعاً این مطلب دروغ است؟ گفتم: بله. سریع در جواب گفت آخه از زبان خیلی از قدیمیها این قضیه را شنیده ایم، حاج آقا تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها. گفتم اصل ماجرا توضیح خواهم داد، اما ضرب‌المثلی که گفتی محکمه پسند نیست و اگر درست باشد، به مشکل میخوریم. معاویه این قدر علیه امیرالمؤمنین ع شایعه پخش کرده بود که مردم بعد از شهادت حضرت در محراب مسجد ،گفتند: مگر علی نماز میخواند؟ خب آیا این ضرب المثل را میشود این جا به کار برد؟ اگر بگوییم: تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها کار خیلی خراب میشود. اینجا راهش این است که برای کشف واقعیت، خودمان برویم و ببینیم اصل ماجرا چیست؟ ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110
45.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110