صبح بخیر ✋ حال دلت خوب ایرانی 👌 تو شایسته هزار تقدیری هربار که با غیرتت حماسه می‌سازی👏👏👏 هدیه صبح امروزتون یه نوستالژی لذت بخش💗 🇹🇯🇹🇯🇹🇯🇹🇯 تصنیف زیبا و خاطره انگیز برای ایران اثر استاد محمد نوری ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود، خون دل‌ها خورده‌ایم. 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

یادش بخیر اون دیگچه مسی روی چراغ والر‌ نفت سوز یادت هست؟☺️ دلت می‌خواد مادرت الان یه کاسه آش داغ از اون دیگچه برات بریزه، کنار کرسی بشینی و با لذت بخوری؟؟🙏 شکر که یک روز دیگه به نوستالژی سال‌های آینده اضافه شد . قدر دان خدای مهربانی‌ها هستیم🤲 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_بیست‌وششم خب از بحث دور نشویم داشتیم میگفتیم؛ برای برداشتن گامهای استوار در آینده باید گذشته را درست شناخت و از تجربه ها درس گرفت و اگر از این راهبرد غفلت شود همان طور که دوستتان آقا رضا، گفت دستمان از چراغ راهنمای تجربه‌ها خالی میشود و وقتی دستمان از تجربه‌ها تهی شد، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. تهدیدهای بزرگی مثل بی‌اعتمادی به نظام ناامیدی و یاس در بین نسل جوان که نتیجه‌ی اینها عدم همراهی نسل جوان برای پیشرفت کشور و پیامدش تضعیف نظام است. اگر تاریخ انقلاب را ورق بزنیم و چشمان خود را خوب باز کنیم خواهیم دید که دشمنان انقلاب با انگیزه‌ی قوی تحریف و دروغ پردازی درباره‌ی گذشته و حتی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی جوانان بسیارند و این نکته را هیچ موقع فراموش نکنید که حقیقت را از دشمن و پیاده نظامش نمیتوان شنید. اگر در تاریخ مملکت خود ببینیم که دشمن چه کارهای غیر انسانی و وحشیانه ای علیه ما انجام داده خود تجربه‌ی بسیار ارزشمندی میشود تا از نقشه‌های دشمن مطلع شویم و هم راه مبارزه و مغلوب کردن دشمن را پیدا کنیم. در نتیجه از تهدیدهای ناشناخته مصون خواهیم ماند. خب دوستان برویم برای یادداشت همین مطلبی که به توافق رسیدیم. ماژیک آبی را از روی میز برداشتم یک قدم به سمت تخته رفتم و نوشتم مطلب شانزدهم: برای برداشتن گامهای استوار در آینده و رسیدن به هدف انقلاب باید گذشته را درست بشناسیم تا مورد تهدیدهای ناشناخته قرار نگیریم. بچه‌های عزیز این قسمت و این مرحله از بحثمان مرحله‌ی جذابی است و چون تاریخی است، حتماً شیرین و درس آموز است. فکر کنم طبق مراحلی که تاکنون پله پله گفتیم و نوشتیم همگی قادر باشید پیش‌بینی کنید و حدس بزنید که اکنون درباره‌ی چه موضوعی باید حرف بزنیم. بله، الآن باید صفحاتی از گذشته ی انقلاب و تاریخ کشورمان را مرور کنیم تا برای گامهای آینده، با اقتدار شناخت و تجربه ی کافی پیش برویم. بچه‌ها قصه‌ی کشور عزیزمان را از اینجا شروع میکنم که ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال گذشته یعنی تمام دوران قاجار و پهلوی کشور ما اوضاع جالبی نداشت. بگذارید اندکی از فضای تاریک سیاه و خفت بار آن دوران را برایتان بگویم اگر بخواهم یک فضای کلی از آن دوران برایتان ترسیم کنم، باید بگویم تقریباً از اواسط دوران ناصرالدین شاه قاجار تا روز اول انقلاب ایران زیر چتر قدرتهای خارجی بودیم ببینید بچه‌ها یک موقع است پادشاه یک کشور، ظالم، فاسد و مستبد است اما عزّت کشور و ملت خودش را حفظ میکند. فرض کنید پدر خانه آدم بداخلاق و بدعُنق است گاهی هم فساد اخلاقی دارد، گاه پول حرام سر سفره می‌آورد اما آدمی نیست که اختیار زندگی اش را به همسایه و فامیل و غریبه بدهد آدمی نیست که بگذارد دیگران در زندگی او دخالت کنند. اگر قرار باشد مثلاً کسی بیاید و بگوید پسرت را از فلان مدرسه بیرون بکش برای همسرت فلان چیز را نخر حق نداری از این پول استفاده کنی فردا باید از شغلت استعفا دهی یا بگوید امشب باید از خانه بیرون بروید چون من خانه شما را امشب لازم دارم و پدر خانه نیز مثل یک بچه مرشدِ حرف گوش کن از او اطاعت کند مسلّماً همه ملامتش میکنند و به او میگویند چرا آلت دست فلانی شدی؟ چرا مستقل نیستی؟ چرا خودت را خوار و ذلیل میکنی؟ - بله دوستان دیکتاتوری را میشود تحمّل کرد ولی اینکه افسار خود و زن و بچه ات را به دست دیگران بدهی قابل تحمل نیست؛ حتی برای یک کافر و بی دین این روش زندگی ذلیلانه و ناپسند است. - بچه ها در مملکت داری نیز همین است؛ ممکن است یک رهبر دیکتاتور باشد اما پیشرفت کشورش برایش مهم است؛ مثل ناپلئون که دیکتاتور بود اما فرهنگستان را درست کرد که کارش مراقبت از زبان فرانسه و گسترش آن در جهان بود. طی چهارده پانزده سالی که در فرانسه حکومت کرد، فرانسه پیشرفتهای علمی کرد که تا ۷۰ یا ۸۰ سال بعد چنین پیشرفتهایی در فرانسه دیده نشد. مشکل اساسی کشور ما این بود که پادشاهان ظالم و مستبدی اختیار مردم را در این کشور به دست گرفته بودند که همگی برای بیگانگان نوکر صفتی داشتند مرعوب و نوچه ی آنها بودند نفوذ بیگانه برای مملکت ما، یک سرطان بود. درست مانند همان پدر منفعل و غیر مستقل که مثالش را زدم، مملکت ما نیز اختیار همه‌ی منافعش در دست خارجیها بود. انگلیس ها از اواخر دوران ناصرالدین شاه حدود سال ۱۸۰۰ میلادی، بر کشور ما سیطره پیدا کردند انگلیسها پادشاه مملکت ما را به راحتی و با میل خودشان برداشتند و رضاخان را آوردند و باز خودشان رضاخان را حذف کردند و پسرش را جایگزین کردند. ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان #قسمت_بیست‌وچهارم 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

💚 قسمتی از کارتون بسیار خاطره انگیز سیزده آدم برفی کوچولو، ⛄️ 🍎 از برنامه‌ی بسیار خاطره‌انگیز بچه‌های دیروز با اجرای گیتی خامنه و الهه رضایی درسته که اینقدر بزرگ شدی که دیگه برات کارتون پخش نمی‌کنند و دعوت به دیدن تلوزیون و برنامه کودک نمی‌شی🙁 اما من به یاد روزهای کودکی که تو واقعا کودکانه زندگی کردی ازت دعوت می‌کنم یه برنامه ببینی🎉🎉🎉🎉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🧙‍♂🧙 #باور_قدیمیا😉 🔴 قدیمیای خراسان بر این باور بوده‌اند که: شب چهارشنبه آخر ماه صفر باید پلو بپزند و بالای خانه آتش برافرورند و تفنگ خالی کنند و در کوزه‌ای اسفند ونمک و پنبه ‌دانه و جو پیش‌رس و آب کنند و از پشت بام به زمین زنند.🍶🙁 🔴 قدیمیای تهران بر این باور بوده‌اند که: اگر نوک بینی بخارد؛ شخص به زودی پلو می‌خورد.👃😉 🔴 قدیمیای گیلان و تالش بر این باور بوده‌اند که: اگر پلو را در بشقاب بریزند و از آن بخار زیاد برخیزد هوا خراب است و باران خواهد بارید. 🍲🌧 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

سلام صبحت بخیر اگه از دوستای قدیمی هنوز کسی تو زندگیت نقش دوستو همچنان داره به دوش میکشه، اینو براش بفرست. 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

😊چه صفایی داشت آشپزخانه‌‌های کوچک و ساده‌ی خانه‌‌‌های قدیمی💗 😉کم وسیله و ساده اما پر حرارت و معطر یک چهار ‌دیواری اما به وسعت یک دنیا مادر صاحب همیشگی آن و غذا سوغاتی بی‌منت مادر🙏😋 امروز صبحانه با کی خوردی؟ حداقل از این همه وسیله که در اطرافمون هست به اندازه یک صبحانه لذت ببریم باز هم کمتر ضرر کردیم.☺️💗 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

فکر کنم ما آخرین نسلی بودیم که مداد رو تا به این شکل برسه نگه می‌داشتیم .😂 تا لبخند رضایت مادر و مدادِ تازه و نو گیرمون بیاد.😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

وروجک و آقای نجار الان که نگاه می‌کنم خیلی شبیه اون وروجکه بودما😉 👌به همون خوشمزگی تیز و فرز پرحرف و شیرین چه کوچولوی بامزه‌ای بودم 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_بیست‌وهفتم بچه ها! عذر میخواهم که این را میگویم این مستشاران این قدر کثیف و از خود راضی بودند که طبق خاطرات شفاهی یکی از مسئولین زمان پهلوی، بعداز ظهرها راه میافتادند در خیابانهای تهران و زنهایی را که به همراه شوهر خود قدم میزدند برای خود انتخاب میکردند. این وضع مملکت ما بود این یعنی اوج وادادگی و حقارت و ذلیل بودن. در مملکت ما عقب ماندگیهای شرم آور تا دلتان بخواهد زیاد بود؛ هم از لحاظ علمی، هم صنعت هم ،تولید هم نظامی ما در تولید علم و فناوری، صفر بودیم. در صنعت به جز مونتاژ و روی هم سوار کردن قطعات و در علم به جز ترجمه کردن هنری نداشتیم. - بچه ها اگر فقط گوشه ای از حجم زیاد حقارت و عقب ماندگی پیش از انقلاب را بگویم باید بنشینیم و تا شب زار بزنیم و گریه کنیم. روزی بود که در این مملکت از پاکستان و هند پزشک عمومی وارد میکردیم، اما اکنون کجا هستیم؟ - بچه ها ما حتی برای ساختن یک پل در داخل کشورمان، باید از فرنگ، مهندس میآوردیم؛ یعنی حتی علم ساختن یک پل را هم نداشتیم. آن قدر بدبخت و منفعل بودیم که مهندسان خارجی برای کار در ایران، حق توحش می گرفتند. یکی پرسید حق توحش دیگر چیست؟ گفتم: یعنی داخل فیش حقوقی آن مهندس فرنگی غیر از حق عائله و بدی آب و هوا یک گزینه بود به نام حق توحّش؛ معنایش این بود که آنها دارند بین یک مشت آدم وحشی و نفهم یعنی ما ایرانیها کار میکنند، پس باید حقوق بیشتری بابت کار کردن در ایران بگیریم. صدای نچ نچ چند نفر از بچه ها از ته کلاس به گوش رسید؛ صدایی که گویای تعجب و شگفت زدگی آنها بود گفتم بله بچه‌ها، حق ماست که بدانیم یک روزی در این مملکت با لایحه‌ی کاپیتولاسیون، در اوج تحقیر بودیم. این لایحه چه بود؟ با این لایحه و قانون پذیرفته بودیم که بالاترین مقام مملکت ما در مقابل سگ آمریکایی قرار میگرفت؛ یعنی اگر یک سرباز آمریکایی شاه مملکت ما را میکشت ما حق محاکمه‌ی او را در داخل کشورمان نداشتیم اما اگر شاه ما یک سگ آمریکایی را میکشت، باید میرفت آمریکا تا محاکمه شود؛ یعنی یک آمریکایی در ایران در کمال امنیت راست راست راه میرفت و کسی حق نداشت به او بگوید بالای چشمت ابروست. شهید بخارایی چرا حسنعلی منصور را کشت؟ چون میدانست کاپیتولاسیون یعنی چه او میدانست که ایران برای یک انگلیسی و آمریکایی ویلایی شده که سگ و گربه‌های غربی عزیز دردانه‌های این ویلا و ناموس من و شما، کنیزان آنها هستند. - خب بچه ها اگر مملکتی تا این حد تحقیر شود که حق توحش از او بگیرند یا حق محاکمه‌ی شاه مملکت را به خاطر کشتن سگ آمریکایی داشته باشند معنایش چیست؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل؛ یعنی مشخص است که مملکت ما در همه ی امور، واداده و تحت سلطه ی بیگانه بود. معروف است که میگویند شکل کشور ما در نقشه مثل نهنگ بوده، اما الآن مثل یک گربه است؛ یعنی تُندوتُند در معاهدات و قراردادهای ضعیف یا به بهانه‌های مختلف یک تکه از کشور را مثل نقل و نبات بذل و بخشش میکردند کشور بحرین نمونه‌ی کوچک آن است که استان چهاردهم ما بود هویدا گفته بود «بحرین دختر ما است، دختر، بزرگ میشود و به خانه‌ی شوهر میرود و بحرین در سال ۱۳۵۰ از ایران جدا شد. - در دوران قاجار، طی قراردادهای پاریس و ترکمنچای و گلستان، وسعت زیادی از مساحت ایران کم شد. در این قراردادها افغانستان، گرجستان ارمنستان بخشی از ترکیه مثل کوه آرارات از ایران جدا شد. تقریباً ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع از مساحت ما کاسته شد و به روسیه ملحق شد. بحث که به این جا رسید حمید گفت: حاج آقا کم شدن مساحت کشور که بهتر است چون اداره ی آن آسان تر میشود. گفتم آفرین حمید آقا باز هم به موقع به بحث ما کمک کردی و به نکته ی خوبی اشاره کردی این سؤال را قبلاً دانش آموز دیگری از من پرسیده بود و من اینطور جوابش را دادم که اولاً وسعت کشور خود یک عامل اقتدار است، چرا؟ چون وسعت بیشتر جمعیت بیشتری دارد و جمعیت نیز از فاکتورهای قدرت حساب میشود. بگذارید مثال ساده‌ای بزنم فرض کنید با یک نفر دعوایتان میشود یک برادر دارید و یک دایی و پسر دایی به همراه پدرتان می آیید سرکوچه برای دعوا منتظر میشوید تا طرفتان هم بیاید. زنگ میزنید به او صدایتان را هم میاندازید توی گلو و با صدای کلفت میگویید بابا چرا نمیایی؟ میخواهم پدرت را در بیاورم چند دقیقه میگذرد، میبینید طرف دعوایتان سر کوچه پیدایش شد اما هفت تا برادر گردن کلفتش ده تا عمو و دایی و بیست تا پسرهای گنده لاتشان نیز همراهش هستند. خب، همان اوّل شما کُپ میکنید چرا؟ چون جمعیت و تعدادشان بالاست. پس بچه ها جمعیت یک کشور میتواند یکی از عوامل اقتدار و بازدارنده از تهاجم دشمن باشد... ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان #قسمت_بیست‌وپنجم 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

یادمه مامان بزرگم همیشه یه دسته ازاین کلیدای جورواجور گردنش داشت خیلی دلم میخواست بدونم این همه کلید واسه کجاست 😕😂 حالا به یک معما هم جواب بده👌 کلمه کلیامکو به فارسی ترجمه کن؟؟ خسته نباشی😉 این درخواست کمک هست از یک مادربزرگ که کلیدهاشو گم کرده ، یعنی کلیدهای من کو؟😂 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🧙‍♂🧙 #باور_قدیمیا😉 🔴 قدیمیای مازندران بر این باور بوده‌اند که: نصب کردن جمجمه اسب یا گاو روی چوب یا درخت در باغ‌ها و شالیزارها باعث دفع چشم زخم می‌شود.😉 🔴 قدیمیای سروستان فارس بر این باور بوده‌اند که: اگر نیمه شب در باغ‌ها صدای درهم و برهم شنیده می‌شود، عروسی جنّ‌هاست .🙁 🔴 قدیمیای گیلان بر این باور بوده‌اند که: اگر کوکو‌تی‌تی در باغ توت بخواند محصول ابریشم فراوان می‌شود. اما اگر در مزرعه بخواند علف هرز فراوان خواهد رویید و محصول مزرعه از بین می‌رود.🦜😉 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🌱صبحت سلامت 😉 👌امیدوارم تو از اون آدم‌هایی که از گذشته تا الان همراهت هستند نوستالژی نساخته باشی و فقط در یادت و یا آلبوم دنبالشون نگردی! 💗 پاشو امروز یه خیالِ تازه بساز و گذشته‌هارو به تاریخ امروز پیوند بزن! و با یه سلام احوالشونو بپرس ! خصوصا پدر و مادرت 🙏 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

من دقیقا همونی هستم که موتور هواپیمارو کشف کردم😁 جرقه موفقیت من هم با همین آب پاش سفیدِ در قرمز زده شد🧐 جرقه موفقیت شما چی بود؟؟؟😜 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

دهه شصتی‌ها ببینید چی براتون آوردم😃 قصه‌های آقای حکایتی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود روبروی بچه ها قصه گو نشسته بود قصه گو قصه میگفت از کتاب قصه‌ها قصه‌های پرنشاط قصه‌های آشنا قصه‌ی باغ بزرگ قصه‌ی گل قشنگ قصه‌ی شیر و پلنگ قصه‌ی موش زرنگ قصه‌ی باغ بزرگ قصه‌ی گل قشنگ آقای حکایتی اسم قصه گوی ماست زیر گنبد کبود شهر خوب قصه‌هاست ستاره بود بالا شکوفه بود پایین قصه‌ی ما تموم شد قصه‌ی ما بود همین پایین اومدیم آب بود رفتیم بالا آسمون تا قصه‌های دیگه خدانگهدارتون 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_بیست‌وهشتم پس بچه ها جمعیت یک کشور میتواند یکی از عوامل اقتدار و بازدارنده از تهاجم دشمن باشد؛ هم از لحاظ سیاهی لشکر و هم اگر شرایط تولید علم در چنین کشوری که جمعیت بالایی دارد فراهم شود، یقیناً افراد با استعداد و دانشمند بیشتری در آن یافت خواهد شد که با تولید علم و فناوری، عامل قدرت کشور میشوند. - و اما درباره ی این نکته که آقا حمید گفت اداره و مدیریت کشور کوچک تر راحت تر است باید گفت که اگر یک کشور، رهبر شجاع و حکیم داشته باشد اگر مسئولینش مدیر اسلامی دغدغه مند و متحد باشند، چند میلیارد هم جمعیت داشته باشد راحت مدیریت میشود اما اگر اینها نباشد، این که کشور است اگر به اندازه ی یک روستا هم باشد، چنان هرج و مرجی حاکم میشود که نگو و نپرس درست مثل یک سرآشپز است اگر حرفه ای و کاربلد باشد و چند آشپزِ کارکن زرنگ و مطیع زیر دستش باشند، پختن غذا برای دو نفر و یک پادگان سرباز برایش فرقی ندارد، او کارش را درست انجام میدهد و ترسی از این بابت نخواهد داشت. بله آقا حمید یقیناً کشور ،بزرگ ظرفیتهای بزرگتری دارد. ظرفیت انسانی و طبیعی را دست کم نگیرید. حالا که آقا حمید سر این بحث را باز کرد بگذارید همین جا عرض کنم که کشور ایران با این که این همه وسعتش را از دست داد، اما هنوز یک کشور وسیع محسوب میشود و جالب این است که از نظر ظرفیتهای طبیعی و انسانی کم نظیر است در دنیا ولی متأسفانه [بسیاری از این ظرفیت ها با غفلت دست اندرکاران تاکنون بی استفاده یا کم استفاده مانده است.] - ظرفیتهای انسانی و طبیعی در کشور ما چیست؟ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. این نکته بسیار مهمی است که کشور ما نیروی فراوان جوان، آماده، تازه نفس مؤمن و پای کار دارد جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه‌ی موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ی ۶۰ است. انبوه جوانانی را داریم که با روحیه ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند ما در کشور خود جمع چشمگیر جوانان محقق و اندیشمندی داریم که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته ی مادی با آن مقایسه نمیتواند شد. شما دو تا خانواده را مقایسه کنید؛ یک خانواده ی پیر و تنبل و کم جمعیت که اعضای آن آشنای به علوم روز نباشند و یک خانواده‌ی دیگر که همگی جوان، فعّال مؤمن، تحصیل کرده و اهل علم و فناوری هستند. خب، یقیناً زمینه ی رشد و پیشرفت در خانواده‌ی دوم قابل مقایسه با خانواده‌ی اوّل نیست و برای حل مشکلات خود توانمندتر و با استعدادتر خواهند بود. ظرفیت وسیع و بزرگ بعدی، فرصتهای مادی کشور است که فهرستی طولانی را تشکیل میدهد. و مدیران کارآمد و پرانگیزه و خردمند می توانند با فعال کردن و بهره گیری از آن درآمدهای ملی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. بگذارید به بعضی از این ظرفیتهای طبیعی و مادی کشورمان اشاره کنم؛ ما یک درصد جمعیت جهان را داریم که خود عامل مهمی در افزایش تولید ثروت است. - سؤال اگر یک بازار اقتصادی هزار نفری داشته باشید میتوانید بیشتر تولید ثروت کنید یا بازار یک میلیون نفری؟ یقیناً با بازار بزرگتر، تولید و تجارت و گردش پول و رقابت اقتصادی بیشتر خواهد شد. در نتیجه زمینه‌ی توسعه‌ی اقتصادی افزونتر می‌شود لذا جمعیت از لحاظ اقتصادی به عنوان بازوی کار و تولید اهمیت زیادی دارد. - ظرفیت مادی و طبیعی بعدی این است که کشور ما دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است منابع عظیم زیرزمینی داریم. موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب داریم که این خیلی مهم است. درست مثل این است که گاه مغازه‌ی تجاری ما در یک نقطه‌ی کور و به دور از چشم مشتری است که طبعاً درآمدزایی کمتری خواهیم داشت اما گاه مغازه ی ما دو نبش و در خیابان اصلی و جای شلوغ شهر است ،خب مسلّماً همه کشته مرده ی چنین مغازه ای هستند و روی هوا می‌زنند چرا که موقعیت مکانی عالی دارد موقعیت جغرافیایی کشور ما از چهار طرف عالی است؛ از یک طرف بازار بزرگ ملی دارد و از طرفی یک بازار بزرگ منطقه ای نیز در همسایگی و کنار دست ماست. ما ۱۵ همسایه داریم با جمعیت ۶۰۰ میلیون نفر که بسیار موقعیت عالی برای اقتصاد ماست یعنی مشتری آماده نیز دَم دستمان است. مثل این است که مغازه ی شما جای شلوغ شهر باشد اما اگر بزرگترین مغازه را هم داشته باشید ولی جای خلوت شهر و کم جمعیت باشید، درآمد چشم گیری متناسب با وسعت مغازه‌تان نخواهید داشت... ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان #قسمت_بیست‌وششم 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🌱نغمه‌ها و خاطره‌ها🌱 🍂 جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی 🍂 چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی 🍂 نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی 🍂 در آرزوی رویت ای آرزوی جانم دل نوحه کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی 🍂 بشکن به سر زلفت این بند گران از دل بر پای دل مسکین این بند گران تا کی 🍂 دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی 🍂عطار 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🌳حنا دختری در مزرعه🌳 🦜 چیزهایی که در اطرافمون هست و در تاریخ ذهن ما وجود داره قسمتی از داشته‌های ما هستند، بعضی از اونها ارزش زیادی ندارن ولی میتونن یادآور لحظه‌های زیبا باشند.👌 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🧙‍♂🧙 #باور_قدیمیا😉 🔴 قدیمیای لارستان بر این باور بوده‌اند که: زدن پلک چشم، نشانه آمدن مهمان است.😉 🔴 قدیمیای آمل و میاندوآب بر این باور بوده‌اند که: تکان پلک چشم نشانه‌ی خوشبختی و شادمانی شخص در آینده خواهد بود و آن را نشانه ثروت و دارایی و بعضی نشانه رفتن ثروت و دارایی می‌دانند.👁🤭 🔴 قدیمیای کرمانشاه بر این باور بوده‌اند که: اگر پلک چشم کسی بپرد، بدشگون است و باید پر کاهی روی مژه‌ی خود بگذارد.👀 جالب اینکه صائب تبریزی در شعری گفته است: 👌شریف را به خسیس احتیاج افتد که برگ کاه بود داروی پریدن چشم 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

سلام به شما و سلام به طبیعت 🌸 شاید وقتی صبح رو با سلام به طبیعت شروع کنید لذت جواب همشون که آرزوی سلامتی برای شما باشه تاثیر خوبی در روابط شما و طبیعت داشته باشه و همراهی کائنات رو در طول روز با خواسته‌های شما بیشتر کنه.🍃🍃🍃🍃 سلام کردن به گفتن یک سلام نیست به دیدن همه چیز و تشکر از خدا بابت بودن یا نبودنِ تک تکشون هست.💚🤲💚🤲 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🌱نغمه‌ها و خاطره‌ها🌱 🍁 به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم 🍁 فراقم سخت می آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم 🍁 مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم 🍁 شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم 🍁 دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم 🍁 من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود‌‌ صورت هنوز آواز می آید که سعدی در گلستانم (سعدی ) 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

👌قديما چقدر رنگ تو زندگيا بود!🌈 شاید یک علت از حس خوب ما به نوستالژی ترکیب و طبیعت رنگها باشه، چرا که خودشون باعث افزایش تصویرهای ثبت شده در ذهن ما هستند و برای هر رنگ و ترکیب رنگ هزارتا خاطره داریم. 😉 این روزها به علت تمایل مردم به هارمونی‌ها و تناسب رنگها توی زندگی‌ها این تنوع رنگ کمتره.🙁 دانشمندا می‌گن ،تعداد رنگهایی که بچه‌ها در زیر دوسال می‌بینند بر روی تشکیل تعداد سلول‌های مغزی اثر مستقیم داره😳 رنگ بیشتر = بچه‌ی باهوشتر یه علت نخبگی ما😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110