سلام سللللللااااااااآم و صبحتون بخیر✋ با قلبی به وسعت رودخانه‌هایی جاری، قدم بر روی زمین خدا با صدای انرژی بخشت به تمام هستی سلام کن تا در انعکاس صدات تمام انرژی به خودت برگرده. 😉 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

یادش بخیر قدیما، پیدا کردن و برداشتن تخم‌مرغ برامون مساوی بود با پیدا کردن گنج😍 واقعاً لذت بخش بود😌 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_سی‌وپنجم امروز میدانستم که پاسخ به سؤالات شهاب امینی، کلاس را خیلی جذاب خواهد کرد جالب این بود که جلسه این هفته، مصادف بود با دهه ی فجر پیش خودم گفتم این که باید در دهه ی فجر این جنس سؤالات را جواب بدهم آن را به فال نیک میگیرم سؤالات را داخل کاغذ کوچکی نوشته بودم آنها را مرور کردم و داخل جیبم گذاشتم. وارد حیاط مدرسه شدم بچه ها سر صف بودند صدای سرود زیبا و به یادماندنی «بوی گل سوسن و یاسمن آید داخل حیاط مدرسه طنین انداز شده بود؛ از آن سرودهایی است که یادم است دانش آموز که بودم به من هیجان و شور انقلابی می‌داد همانجا در دلم توسلی به روح بزرگ امام انقلاب کرده، فاتحه ای به روح ملکوتی خمینی کبیر هدیه کردم همین طور که در افکار خود غرق بودم دستی روی شانه ام حس کردم که رشته ی افکارم را پاره کرد. آقای نادری بود سلام و احوال پرسی کردیم و بین صفوف بچه ها از پله ها بالا رفتیم آقای نادری گفت حاج آقا من شاید امروز بعد از کلاس شما، داخل مدرسه نباشم و احتمالاً بروم آموزش و پرورش. لبخندی زد و گفت ولی مطمئن باشید شب به شما زنگ میزنم و گزارش کلاس امروز را میگیرم مخصوصاً امروز که احتمال میدهم کلاستان جنجالی هم باشد. ... راهی کلاس شدم. از پله ها آمدم بالا. در کلاس باز بود. وارد شدم صدای برپای مبصر، بچه ها را آرام کرد روبه روی بچه ها ایستادم و با تبسمی محبت آمیز با آنها چاق سلامتی کردم و از آنها خواستم که سر جای خود بنشینند. کیفم را روی میز گذاشتم بی‌هوا نگاهم به تخته افتاد روی آن با خط درشت نوشته شده بود رأی ما شهاب امینی. گفتم آقا شهاب معلوم است کارت درست است خاطرخواه هم که داری حالا کاندیدای چه هستی؟ خندید و گفت: حاج آقا چیز مهمی نیست. واسه مبصر شدنه. گفتم: ظاهراً امروز، روز آقا شهاب است چون امروز فقط به سؤالات جلسه گذشته‌ی آقا شهاب میپردازیم من از او دوباره تشکر میکنم. چون سؤالاتش بحثهای خوبی را به دنبال دارد. - بچه ها امروز از آن روزهای پرکار ماست مایلم سریع برویم سر اصل مطلب و گفت وگو را آغاز کنیم؛ به شرط یک صلوات آرام. بچه ها صلوات فرستادند و من بلافاصله روی تخته نوشتم بررسی سؤالات زیبای آقا شهاب و گفتم بچه ها اگر بخواهیم سؤالات اساسی آقا شهاب را جواب بدهیم ابتدا باید آنها را دسته بندی کنیم. موارد و مثال هایی که آقا شهاب در جلسه قبل ،گفت سه دسته هستند که من در آغاز، هر سه دسته را روی تخته مینویسم و سپس برمیگردم و درباره ی هرکدام جداگانه صحبت میکنم. - اولین دسته آن مواردی است که صددرصد واقعیت دارند؛ مثل میوه یا شیر دادن داخل مدارس زمان شاه که در یک مقطع کوتاه اتفاق افتاد و دیگر اجرا نشد و یا مواردی مثل خرید ماشین در زمان شاه با مبلغ هجده هزار تومان یا بعضی اختلاسهایی که در حال حاضر وجود دارد. اینها همه‌اش راست است و واقعیت دارد. اما دسته دوم که آقا شهاب به آنها اشاره کرد، مواردی است که هرکدام نیمی از آن واقعیت دارد و از نصف دیگر آن و اصل ماجرا بی خبریم؛ مثل قضیه ای که رضا شاه طبق شنیده‌ها آن نانوا را به علت کم کاری، داخل تنور می‌اندازد یا ساخت راه آهن جنوب به شمال، توسط رضا خان که اینها اصل ماجرایش واقعیت دارد اما اطلاع کافی از همه ی جریان نداریم که توضیح خواهم داد. اما دسته‌ی سوم آن مواردی است که کاملاً شایعه و از اساس واقعیت ندارد که مثالهایش را داخل بحثم خواهم گفت. هر سه دسته را روی تخته نوشتم گفتم خب دوستان خوب من! امروز از آن روزهایی است که باید دو تا گوش دیگر هم قرض کنید. باز برگشتم سمت تخته و جلوی دسته‌ی اوّل سه تا نمودار اضافه کردم و گفتم اما نسبت به دسته‌ی اوّل که گفتیم مواردش صددرصد واقعیت دارد، خود چند گروه است: گروه اول خدماتی است که در زمان شاه انجام میشد مثل دادن میوه یا شیر در مدارس. گروه دوم مربوط به اوضاع اقتصادی یا معیشتی مردم در زمان شاه است، مثل خرید ماشین به قیمت خیلی ارزان گروه سوّم مربوط به اوضاع فعلی نظام ماست مثل برخی فسادهای مالی و اختلاسها. ماژیک را گذاشتم روی میز و آمدم روبه روی بچه‌ها ایستادم. پرسیدم الآن کدام بخش را باید جواب بدهیم آقا شهاب؟ شهاب که خیلی دقیق حرفهایم را گوش میداد، بی درنگ گفت: گروه اوّل از دسته ی اوّل. گفتم: احسنت به ذهن هندسه‌ای شما خب کمربندها را سفت ببندید تا برویم به مصاف گروه اول از دسته ی اوّل. بچه ها! فقط خواهش میکنم به شیوه ی پاسخگویی بنده دقت کنید. ما اینجا شاید بتوانیم صدها مثال دیگر هم بزنیم اما مهم این است که اگر برای هر بخش از این سؤالات به یک ملاک منطقی و عقلی برسیم قادر خواهیم بود به تمام مثالهایی که در هر گروه اضافه میشود، به راحتی جواب بدهیم... ادامه دارد ...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 بل و سباستیان #قسمت_سی‌وسه 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

تبلیغ نوستالژی چسب رازی😂 نیاز به هیچ توضیحی نداره!😁 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🧙‍♂🧙 #باور_قدیمیا😉 🔴 قدیمیای شفت استان گیلان بر این باور بوده‌اند که: اگر گاو هنگامی که از چرا بر‌می‌گردد، علفی در دهان داشته باشد،برای صاحبش نیکی پیش خواهد آمد.🌿🐮 🔴 قدیمیای تالش بر اين باور بوده‌اند که: اگر گرگ صبحدم با دهان بسته از لانه‌ی خود بیرون بیاید هنگام شکار قادر به گشودن دهان خود نخواهد بود.🐺 🔴 قدیمیای ایلام بر این باور بوده‌اند که: اگر‌ بریده‌ی دهان گرگ مُرده‌ای را داخل پارچه‌ای بدوزند و به گردن کودکان آویزان نمایند از بلیات زندگی در امان باشند.👼🐺 📙 باورهای عامیانه مردم ایران، دکتر ذوالفقاری 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🌸 سلامی آرام در روزی پاک به مهمانان خوب خدا و همراهان قدیمی چون شما😉 🍊دلم یک باغ پر نارنج دلم آرامش ترد و لطیفِ صبح شالیزار دلم صبحی، سلامی، بوسه‌ای، عشقی، نسیمی عطرِ لبخندی... نوای دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستت‌دارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می‌خواهد... 🌾🌾🌾 (نیما یوشیج) 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

💚 مناجات روزانه با صدای نوستالژی دعای روز اول ماه مبارک رمضان 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

نوستالژیک ترین کارتون ماه رمضان: زهره و زهرا 🌹 کارتون بسیار خاطره‌انگیز و زیبای زهره و زهرا که خاطرات کودکی بسیاری از ایرانی‌ها را در بر می‌گیرد. 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

👌یه مشق بنویس تا درس زندگی برات بهتر جا بیوفته! 🤲 به قول معلم‌ها مشق برای قوی شدن تو زندگیه🌻 اگه قوی نیستی و برای هر مسئله‌ای کم میاری علتش اینه که مشقاتو خوب ننوشتی، ولی هنوز هم دیر نیست. یه یا علی بگو و تمام سرمشق‌های زندگیتو پاکنویس کن!💚 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

📙 خوانش کتاب دکل #قسمت_سی‌وششم خب وارد گود میشویم برای توضیح گروه اوّل. ببینید بچه ها! ملاکی که در اینگونه مثالها باید ارائه داد و یقیناً همه‌ی افراد عاقل آن را قبول دارند این است که ما برای قضاوت و نظر دادن نسبت به یک چیز یک شخص یا یک واقعه و جریان باید همزمان "خوبیها" و «کاستیها» را با هم ببینیم تا بتوانیم عادلانه قضاوت کنیم. مثلاً شما نسبت به یک مدرسه که می‌خواهید اوّل سال در آن ثبت نام کنید عقل میگوید باید همه ی خوبیها و حُسن‌ها را همزمان با نقصها و کاستیهای آن مدرسه کنار هم بگذاریم، نتیجه بگیریم که آیا مدرسه‌ی خوبی است یا نه. خب، سؤال من این است بچه ها اگر مثلاً یکی از راه برسد و بگوید این مدرسه مدرسه خوبی است چون باغچه‌ی خوبی دارد گلهای قشنگی دارد درختانش سایه‌ی زیادی دارد و زنگ تفریح گرما نمیخوریم. آیا شما میتوانید نتیجه بگیرید که این مدرسه جای خوبی برای تحصیل است؟ بچه ها گفتند: نه حاج آقا. گفتم: آفرین چون ممکن است این مدرسه عیبهای وحشتناکی داشته باشد که جای خوبی برای درس خواندن نباشد؛ مثلاً بی نظم باشد، بچه هایش لات و چاقوکش باشند معلمانش بداخلاق بوده و دست بزن داشته باشند مدیرش اهمیتی به امور مدرسه ندهد یا آن قدر کثیف باشد که بوی تعفنش همه جا را پر کرده یا نمازخانه‌اش همیشه تعطیل است و معلّمها و کادر مدرسه اهل نماز نیستند و دهها عیب دیگر. خب یقیناً اگر فردی آمد و به شما گفت: چرا از این مدرسه بد میگویید در حالی که درختان خوبی دارد میوه میدهد و میتوانیم زنگ تفریح از میوه اش استفاده کنیم شما چه جواب میدهید؟ حتماً خواهید گفت که حرف شما درست است و دروغ نیست درختانش میوه میدهد و نسبت به مدرسه ی دیگر در این مسئله، مدرسه‌ی بهتری است اما محلّ خوبی برای هدف ما که تحصیل علم و دانش است نیست و ما را به مقصدمان که آموزش و پرورش است نمی‌رساند. - خب فکر کنم نسبت به گروه نخست از دسته ی اوّل، جوابتان را گرفتید. بله آقا شهاب این که به فرض در زمان شاه، میوه میدادند به دانش‌آموزان البته آن هم در مقطع خیلی کوتاه نباید به این معنا باشد که نتیجه بگیریم پس نظام ما نسبت به رژیم پهلوی بدتر است. چرا؟ چون ما یک ملاک عُقلایی و منطقی داریم که برای قضاوت نسبت به عملکرد یک فرد یا نظام باید همزمان خدمتها و خیانتهای آن را ببینیم و سپس قضاوت کنیم. یقیناً اگر به شما بگویند: آقا شما چرا از شمر بد میگویید؟ چرا این قدر او را لعن میکنید؟ چراکه شمر نماز میخوانده شمر در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین ع شمشیر میزده آیا تأثیری در نظر شما خواهد داشت؟ خیر! زیرا اگر او تمام عمرش را هم نماز خوانده باشد، اگر تمام عمر به مردم خدمت کرده باشد اگر تمام عمرش در خانه‌ی مردم رفته باشد و به آنها غذا و میوه و طلا داده باشد باز نظرمان برنمیگردد. چون او کاری کرد که مسیر بشریت را از هدف آفرینش و بندگی دور کرد. چون او امام زمان خود را به قتل رساند تمام خدمات و خوبیهای او ذرّه‌ای نظر ما را نسبت به او تغییر نمی‌دهد. بله بچه ها ما در جلسه قبل مفصلاً از سیستم و نظام پهلوی سخن گفتیم سیستمی که فاسد بود ظالم و شکنجه گر بود، خائن بود، مردم را گوسفند حساب میکرد وابسته به خارج بود در همه ی امور در اوج عقب ماندگی بود دیکتاتور بود ضد اسلام بود و حتی میخواستند به جای دین اسلام بهائیت را مذهب رسمی کشور کنند نسبت به خاک کشور که غیرتی نداشتند. شما مجموعه‌ی این همه خیانت را ببینید و بگذارید در کنار چند تا کار مثل میوه دادن در مدرسه خب چه نتیجه‌ای حاصل میشود؟ در مقایسه با خدمات جمهوری اسلامی که در آینده خواهم گفت نتیجه اش میشود مثل نتیجه‌ی بازی فوتبال ایران و مالدیو؛ یعنی هفده بر صفر. حالا فرض کنید یک گل هم مالدیو زده باشد میشویم هفده بر یک. اما اختلاف از زمین تا آسمان است. بچه ها لازمه ی آگاهی از تمام خدمتها و خیانت ها این است که تاریخ ایران و گذشته کشورمان را مطالعه کنیم و سطح آگاهی و بصیرت خود را بالا ببریم تا بتوانیم با اطلاع کامل از خدمتها و خیانتها درصد سنجی کنیم و در نتیجه گیریها دچار اشتباه محاسباتی نشویم. دشمن دنبال این است که با همین شبهاتی که در اتاق فکر خود تولید میکند و در سطح جامعه به طور گسترده رواج میدهد جوانهای ما دچار خطای محاسباتی شوند پس وقتی میگوییم شناخت درست گذشته مهم است، یکی از جهاتش همین است که با شنیدن چهار تا خدمتِ به ظاهر زیبا در نتیجه گیریها دچار انحراف در قضاوت نشویم ! ادامه دارد...🍃 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110

🎞 برنامه کودک نوستالژی😊 📺 رامکال #قسمت_اول 📻کانال قدیما (نوستالژی)👇 🆔 @ghadima110