eitaa logo
هر خانه ، یک هیات
374 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
882 ویدیو
459 فایل
در کنار شما و باشما هستیم تا محبت اهل بیت را در دل ها نهادینه کنیم و ایده های نابی را در اختیارتان قرار دهیم تا در کنار هم خاطراتی عالی بسازیم. Addres: eitaa.com/joinchat/3245146125C7a4f91e67d ID Admin: @Sadat1 با نظراتتان ما را یاری فرمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عنوان: عسل غدیر خم آدمک با مقوا بلند برای شخصیت پیامبر و امام به حالت دست در دست بالا گرفته شده 👇👇 راوی: یه پروانه رنگارنگ و یه زنبور طلایی باهمدیگه دوست بودن. اونها تصمیم گرفتن باهمدیگه برن سفر زنبور طلایی گفت زنبور طلایی: وزززززز من یه برکه سراغ دارم عالیه، موافقی بریم کنار برکه؟ راوی: بچه های عزیزم ! پروانه نمی دونست برکه چجور جاییه، ولی چون به حرف زنبور طلایی اعتماد داشت، گفت پروانه رنگارنگ: بله موافقم دوست خوبم بریم. حتما اونجا به هردوتامون خوش می گذره‌. راوی: بله بچه های خوبم! پروانه و زنبور طلایی ساک شون رو بستن و راهی سفر شدن..... اونها بال زدن رفتن و رفتن و رفتن تا نزدیکای برکه رسیدن، پروانه رنگارنگ به دوستش گفت پروانه: من خیلی خسته شدم میخوام یه خورده استراحت کنم بعدش بریم راوی: زنبور طلایی با صدای بلند و با خوشحالی گفت زنبور طلایی: وزززززز آخ جووووون من دارم چشمک زدن برکه رو می بینم ناراحت نباش نشین دوست نازنینم داریم می رسیم کنار برکه راوی: پروانه رنگارنگ به دوستش گفت پروانه: زنبوری جونم با عسل شیرینت میدونم هر حرفی که بزنی درسته، میدونم راستگو هستی و همیشه کارای خوب می کنی باشه بریم..... راوی: پروانه بالهای قشنگش رو بهم زد و شاخک هاشو با خوشحالی تکون داد .... اونها کمی بال زدن تا رسیدن کنار برکه ولی خیلی متعجب شدن، پروانه کوچولوی رنگارنگ چی می دید این همه آدم،،،، از دوستش پرسید پروانه: اسم این همه آدم برکه است؟ ما اومدیم پیش آدما، قراره با آدما خوش بگذرونیم؟ روای: بله بچه های زرنگم! یه عالمه آدم اونجا بود ولی اسم هیچ کدوما برکه نبود، زنبور طلایی به دوستش گفت زنبور طلایی: نه دوست خوبم این آدما اسمشون برکه نیست، نمی دونم اینا اینجا چیکار می کنن، برکه یه چاله بزرگ پراز آبه اون جلو جلوها، جلوی همه این آدماس، آبش خیلی خوشمزه است، من ۵ بار اومدم کنار برکه، باید بال بزنیم بریم جلو تا برسیم کنار برکه، هم آب بخوریم هم من به دوستم برکه معرفیت کنم. راوی: بله بچه ها! پروانه شاخکش رو تکون داد و همراه دوستش بال زدن بال زدن و بال زدن رفتن و رفتن تا رسیدن اون جلو جلوها، اونا کنار برکه نشستن و سلام کردن زنبور طلایی به برکه گفت زنبور: دوست خوبم میخوام دوستم رو بهت معرفی کنم، دوستم اسمش پروانه است فامیلیش رنگارنگه راوی: برکه خیلی خوشحال بود اون به زنبور طلایی گفت برکه: دست و روتونو بشورید هرچقدر دوست دارید آب بخورید تو قمقمه تون آب بکنید امروز روز جشنه.... راوی: برکه اینا رو گفت و دستشو گذاشت تو دست پروانه رنگارنگ و گفت برکه: اسم منم برکه است، فامیلیم غدیر خم ولی همه صدام میزنن غدیر خم، امروز روز جشنه تو هم مثل من خوشحالی، داری می خندی چه بالهای قشنگی داری خوش اومدی کنارم راوی: بله دوستای خوبم! پروانه خیلی خوشحال بود چون الان دوتا دوست خوب داشت طلایی و غدیر خم.... پروانه از زنبور طلایی پرسید کنار برکه همیشه اینجوری شلوغه؟ زنبور طلایی گفت زنبور طلایی: نه! راوی: در همین وقت برکه جواب داد برکه: برید جلو برید پر بزنید روی سر آدما، جشن بگیرید خوشحال باشید امروز پیامبر مهربون از طرف خداجون امام میده برامون..... راوی: بله عزیزانم! پروانه رنگارنگ و زنبور طلایی به حرف دوستشون برکه غدیرخم گوش کردن و پرزدن و پر پریدن خدای خوب و دانا! اونا چی دیدن، ندیده بودن تا حالا، پیامبرمهربون دست امام علی رو گرفته بودش بالا داشت بلند می گفت: به همه آدما! آی آدمای باصفا خوش اخلاق و اهل وفا، امام اول شما، مولا و سرور شما، دوست همه ی: بچه هاو جوونا و پیراس، هرکی منو دوست داره حرف منو قبول داره بعد از من به حرفای علی حرف امام اولی خوب و سریع گوش بده دوستای علی دوستای منن دشمناشو دوست ندارم. عید امامت علی، عید عبادت خداست، عید همه آدم خوباس پروانه و زنبور طلا بال زدن و بال زدن دور سر پیامبر و امام علی چرخیدن زنبور طلا شاد شاد پروانه داشت گوش میداد پیامبر مهربانی با صدای خوش زبانی بازم بلند صدا زد و ندا داد: آی مردم باصفا مهربون و باوفا یازده تا فرزند علی بعد از امام اولی همه امامای شمان به حرفاشون گوش بدین با کارهای خوب تون دلهاشونو شاد کنید..... آی مردما مهربونا امام آخر شما مهدی صاحب الزمان فرزند پاک علی غایب میشه از چشماتون آی مردما مهربونا با کارهای خوب تون دلش رو خوشحال کنید برای روز ظهورش همه باهم دعاکنید وقتی بیاد بهار میاد دنیا پر از گل میشه خوشحال و خندون لبای مردم دنیا میشه بازی و شادی همه جا برای تمومه بچه ها تو خونه ها و پارکا پر و فراوون میشه..... آی آدما! مهربونا خوش اخلاق و اهل وفا، این حرفایی که گفتم از پی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 عنوان: عسل غدیر خم آدمک با مقوا بلند برای شخصیت پیامبر و امام به حالت دست در دست بالا گرفته شده 👇👇 راوی: یه پروانه رنگارنگ و یه زنبور طلایی باهمدیگه دوست بودن. اونها تصمیم گرفتن باهمدیگه برن سفر زنبور طلایی گفت زنبور طلایی: وزززززز من یه برکه سراغ دارم عالیه، موافقی بریم کنار برکه؟ راوی: بچه های عزیزم ! پروانه نمی دونست برکه چجور جاییه، ولی چون به حرف زنبور طلایی اعتماد داشت، گفت پروانه رنگارنگ: بله موافقم دوست خوبم بریم. حتما اونجا به هردوتامون خوش می گذره‌. راوی: بله بچه های خوبم! پروانه و زنبور طلایی ساک شون رو بستن و راهی سفر شدن..... اونها بال زدن رفتن و رفتن و رفتن تا نزدیکای برکه رسیدن، پروانه رنگارنگ به دوستش گفت پروانه: من خیلی خسته شدم میخوام یه خورده استراحت کنم بعدش بریم راوی: زنبور طلایی با صدای بلند و با خوشحالی گفت زنبور طلایی: وزززززز آخ جووووون من دارم چشمک زدن برکه رو می بینم ناراحت نباش نشین دوست نازنینم داریم می رسیم کنار برکه راوی: پروانه رنگارنگ به دوستش گفت پروانه: زنبوری جونم با عسل شیرینت میدونم هر حرفی که بزنی درسته، میدونم راستگو هستی و همیشه کارای خوب می کنی باشه بریم..... راوی: پروانه بالهای قشنگش رو بهم زد و شاخک هاشو با خوشحالی تکون داد .... اونها کمی بال زدن تا رسیدن کنار برکه ولی خیلی متعجب شدن، پروانه کوچولوی رنگارنگ چی می دید این همه آدم،،،، از دوستش پرسید پروانه: اسم این همه آدم برکه است؟ ما اومدیم پیش آدما، قراره با آدما خوش بگذرونیم؟ روای: بله بچه های زرنگم! یه عالمه آدم اونجا بود ولی اسم هیچ کدوما برکه نبود، زنبور طلایی به دوستش گفت زنبور طلایی: نه دوست خوبم این آدما اسمشون برکه نیست، نمی دونم اینا اینجا چیکار می کنن، برکه یه چاله بزرگ پراز آبه اون جلو جلوها، جلوی همه این آدماس، آبش خیلی خوشمزه است، من ۵ بار اومدم کنار برکه، باید بال بزنیم بریم جلو تا برسیم کنار برکه، هم آب بخوریم هم من به دوستم برکه معرفیت کنم. راوی: بله بچه ها! پروانه شاخکش رو تکون داد و همراه دوستش بال زدن بال زدن و بال زدن رفتن و رفتن تا رسیدن اون جلو جلوها، اونا کنار برکه نشستن و سلام کردن زنبور طلایی به برکه گفت زنبور: دوست خوبم میخوام دوستم رو بهت معرفی کنم، دوستم اسمش پروانه است فامیلیش رنگارنگه راوی: برکه خیلی خوشحال بود اون به زنبور طلایی گفت برکه: دست و روتونو بشورید هرچقدر دوست دارید آب بخورید تو قمقمه تون آب بکنید امروز روز جشنه.... راوی: برکه اینا رو گفت و دستشو گذاشت تو دست پروانه رنگارنگ و گفت برکه: اسم منم برکه است، فامیلیم غدیر خم ولی همه صدام میزنن غدیر خم، امروز روز جشنه تو هم مثل من خوشحالی، داری می خندی چه بالهای قشنگی داری خوش اومدی کنارم راوی: بله دوستای خوبم! پروانه خیلی خوشحال بود چون الان دوتا دوست خوب داشت طلایی و غدیر خم.... پروانه از زنبور طلایی پرسید کنار برکه همیشه اینجوری شلوغه؟ زنبور طلایی گفت زنبور طلایی: نه! راوی: در همین وقت برکه جواب داد برکه: برید جلو برید پر بزنید روی سر آدما، جشن بگیرید خوشحال باشید امروز پیامبر مهربون از طرف خداجون امام میده برامون..... راوی: بله عزیزانم! پروانه رنگارنگ و زنبور طلایی به حرف دوستشون برکه غدیرخم گوش کردن و پرزدن و پر پریدن خدای خوب و دانا! اونا چی دیدن، ندیده بودن تا حالا، پیامبرمهربون دست امام علی رو گرفته بودش بالا داشت بلند می گفت: به همه آدما! آی آدمای باصفا خوش اخلاق و اهل وفا، امام اول شما، مولا و سرور شما، دوست همه ی: بچه هاو جوونا و پیراس، هرکی منو دوست داره حرف منو قبول داره بعد از من به حرفای علی حرف امام اولی خوب و سریع گوش بده دوستای علی دوستای منن دشمناشو دوست ندارم. عید امامت علی، عید عبادت خداست، عید همه آدم خوباس پروانه و زنبور طلا بال زدن و بال زدن دور سر پیامبر و امام علی چرخیدن زنبور طلا شاد شاد پروانه داشت گوش میداد پیامبر مهربانی با صدای خوش زبانی بازم بلند صدا زد و ندا داد: آی مردم باصفا مهربون و باوفا یازده تا فرزند علی بعد از امام اولی همه امامای شمان به حرفاشون گوش بدین با کارهای خوب تون دلهاشونو شاد کنید..... آی مردما مهربونا امام آخر شما مهدی صاحب الزمان فرزند پاک علی غایب میشه از چشماتون آی مردما مهربونا با کارهای خوب تون دلش رو خوشحال کنید برای روز ظهورش همه باهم دعاکنید وقتی بیاد بهار میاد دنیا پر از گل میشه خوشحال و خندون لبای مردم دنیا میشه بازی و شادی همه جا برای تمومه بچه ها تو خونه ها و پارکا پر و فراوون میشه..... آی آدما! مهربونا خوش اخلاق و اهل وفا، این حرفایی که گفتم از پی