🔰قدرت بازدارندگی ایران و افول تهدیدات آمریکا: واقعیت‌های میدان، فراتر از جنگ روانی 🔹مقدمه: هیاهوی توخالی تهدیدات آمریکا در هفته‌های اخیر، در پی تحولات منطقه‌ای و افزایش تحرکات #آمریکا در غرب آسیا، مقامات آمریکایی بار دیگر زبان تهدید را علیه جمهوری اسلامی ایران برگزیده‌اند. با این حال، در شرایط امروز، این تهدیدات بیش از آنکه نشانگر قدرت ایالات متحده باشد، بازتابی از سردرگمی راهبردی و ضعف فزاینده واشنگتن در مقابل محور مقاومت و قدرت نوظهور ایران است. تحلیلی دقیق از مؤلفه‌های بازدارندگی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که تهدیدات اخیر، چیزی جز جنگ روانی در فضای رسانه‌ای و نظامی نیست. ۱. ایران، قدرت نظامی فراتر از انتظار برخلاف محاسبات سنتی غربی‌ها، قدرت نظامی ایران تنها به توانمندی‌های کلاسیک محدود نمی‌شود. ایران با در اختیار داشتن گستره‌ای از موشک‌های بالستیک نقطه‌زن با بردهای متفاوت — از فاتح-۱۱۰ تا خرمشهر-۴ و عماد — امروز یکی از دقیق‌ترین و پرتعدادترین زرادخانه‌های موشکی غرب آسیا را در اختیار دارد. مؤسسه مطالعات راهبردی "CSIS" در گزارشی فاش کرد که ایران توانسته است شبکه‌ای از پایگاه‌های پرتاب متحرک را در عمق خاک خود مستقر کند که قابلیت شلیک در کمتر از ۱۵ دقیقه را دارند. این به معنی آن است که حتی در صورت حمله اولیه دشمن، پاسخ ایران قطعی، سریع و گسترده خواهد بود. علاوه بر این، ایران با توسعه فناوری‌های جنگ الکترونیک و سایبری، به توانمندی‌های پیشرفته‌ای برای ایجاد اختلال در شبکه‌های فرماندهی و کنترل دشمن دست یافته است. منابع نیمه‌محرمانه اشاره می‌کنند که طی دو سال اخیر، ایران با نفوذ به زیرساخت‌های انرژی و حمل و نقل دشمنان منطقه‌ای، دست بالا را در جنگ اطلاعاتی نیز به دست آورده است. ۲. محور مقاومت؛ بازوی منطقه‌ای ایران یکی از کلیدی‌ترین مؤلفه‌های قدرت ایران، عمق راهبردی منطقه‌ای و شبکه هوشمند محور #مقاومت است. از لبنان تا یمن، از سوریه تا عراق و #فلسطین، جبهه‌ای یکپارچه شکل گرفته که آمادگی دارد در صورت هرگونه تجاوز، شعله‌های جنگ را در سراسر منطقه گسترش دهد. به گفته منابع مطلع، حزب‌الله #لبنان در اختیار داشتن بیش از ۱۵۰ هزار موشک نقطه‌زن، عملاً توانسته موازنه بازدارندگی با رژیم صهیونیستی را تثبیت کند. #انصارالله یمن نیز با برد موشک‌های "قدس-۳" و پهپادهای دوربرد، تنگه باب‌المندب و مراکز حیاتی سعودی‌ها را در تیررس خود دارد. این یعنی آمریکا، در صورت درگیری مستقیم با ایران، باید با یک جنگ منطقه‌ای تمام‌عیار روبرو شود؛ جنگی که مدیریت آن از توانایی‌های پنتاگون خارج است. ۳. تنگه هرمز؛ شاهراهی در قبضه ایران هرچند تهدید بستن تنگه هرمز بارها از سوی رسانه‌های غربی بی‌اهمیت جلوه داده شده، اما واقعیت‌های نظامی حکایت دیگری دارد. ایران با بهره‌گیری از شناورهای تندرو، مین‌های هوشمند دریایی، سامانه‌های موشکی "نور" و "قدیر"، و پهپادهای رزمی دریایی، توانسته است تنگه هرمز را به منطقه‌ای با "بازدارندگی فعال" تبدیل کند. گزارش مرکز مطالعات دریایی آمریکا (CNA) نشان می‌دهد که توقف چندروزه صادرات نفت از این گذرگاه، می‌تواند بهای جهانی نفت را تا بیش از ۲۰۰ دلار در هر بشکه افزایش دهد و بحران بی‌سابقه‌ای در بازارهای جهانی ایجاد کند. در چنین شرایطی، آمریکا و متحدانش، نه تنها نظامی بلکه اقتصادی نیز در باتلاق گرفتار خواهند شد. ۴. جنگ روانی شکست‌خورده آمریکا بررسی دقیق تحرکات رسانه‌ای و دیپلماتیک آمریکا نشان می‌دهد که تهدیدات اخیر، بیش از آنکه نیت جدی برای اقدام نظامی باشد، تلاشی برای جنگ روانی و ایجاد فشار سیاسی علیه ایران است. حتی مقامات سابق پنتاگون در جلسات محرمانه کمیته روابط خارجی سنا اعتراف کرده‌اند که "هزینه‌های هرگونه درگیری مستقیم با ایران، فراتر از پیش‌بینی‌ها و غیرقابل مدیریت است." 🔹افزون بر این، سنجش قدرت ایران در "نبردهای اخیر" طی سال‌های گذشته، اثبات کرد که ایران توانایی فرسایشی کردن هرگونه درگیری را دارد. فرسایشی که نه تنها به شکست استراتژی دشمن منجر می‌شود، بلکه اعتبار بین‌المللی آن‌ها را نیز نابود می‌سازد. 🔹نتیجه‌گیری: معادله‌ای که به نفع ایران بسته شده است با نگاهی جامع به ابعاد نظامی، منطقه‌ای، اقتصادی و روانی ماجرا، یک واقعیت غیرقابل انکار پیش رو داریم: معادله تهدید و پاسخ در منطقه، به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم خورده است. تهدیدات پرطمطراق آمریکا، در برابر قدرت بازدارندگی فعال و پاسخ قاطع ایران، عملاً به ابزاری بی‌اثر بدل شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران امروز نه‌تنها در جایگاه دفاعی قرار ندارد، بلکه با تسلط بر معادلات منطقه‌ای و اراده‌ای راسخ برای پاسخگویی، این پیام روشن را به دشمنان خود داده است: "هزینه هرگونه ماجراجویی علیه ایران، فراتر از توان تحمل شما خواهد بود. ╔═--🍃🌺🍃--═╗ @ghadir_16 ╚═--🍃🌺🍃--═╝

🔰تعرفه‌هایی که نفت آمریکا را روسیاه کرد 🔹ترامپ وعده داده بود که قیمت انرژی را کاهش دهد و حداقل به لطف جنگ تجاری که راه انداخته و قیمت نفت خام سقوط کرده، در این زمینه موفق بوده است. 🔹قیمت‌های شاخص در نیویورک و لندن در چند روز گذشته حدود ۱۵ درصد کاهش یافته‌اند؛ این درحالی‌ست که قیمت نفت خام آمریکا که در زمان انتخاب مجدد ترامپ در بازۀ ۷۰ دلار برای هر بشکه بود، به کانال ۵۰ دلاری وارد شده. 🔹کاهش قیمت نفت تا جایی برای آمریکا خبر خوب حساب می‌شود که به معنای ارزان شدن بنزین باشد که وزیر خزانه‌داری، اسکات بسنت، با خوشحالی آن را گفته اما خبر بد ممکن است دیگر شغلی وجود نداشته باشد که بتوان برای رسیدن به آن رانندگی کرد. 🔹نفت ارزان، برخلاف گذشته، حالا برای آمریکا خبر بدی است؛ به‌ویژه برای بخش‌هایی از این کشور که به‌شدت جمهوری‌خواه هستند و در یک دهه و نیم گذشته صنعت نفت را متحول کرده و آمریکا را به بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی نفت و گاز طبیعی در تاریخ جهان تبدیل کرده‌اند. 🔹شاید تعرفه‌ها بتوانند سلطه صنعتی آمریکا را احیا کنند، شاید هم نه؛ اما یک چیز قطعی است؛ این تعرفه‌ها کمکی به تحقق برنامه‌های ایالات متحده برای دستیابی به سلطه در حوزه انرژی نکرده‌اند.