eitaa logo
سیداحمد غفاری
1.4هزار دنبال‌کننده
478 عکس
245 ویدیو
16 فایل
بنده‌ی خدا دانشیار و معاون پژوهش موسسه حکمت و فلسفه ایران عضو مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت admin: @naseralhosain
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌸بسمه‌تعالی🌸 🔅آيا زمستان سختی در پيش است؟ 🔅سرخ پوستان از رييس جديد پرسیدند: آيا زمستان سختی در پيش است؟ 🔸رييس جوان قبيله که نمی‌دانست چه جوابی بدهد، گفت: برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. 🔸سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟ و پاسخ شنید: اينطور به نظر می آید. 🔸پس رييس دستور داد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ زد: شما نظر قبلی تان را تأييد می کنيد؟ و پاسخ شنید: صد در صد. 🔸رييس دستور داد که همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هيزم بيشتر بکار ببرند. 🔸سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟ و پاسخ شنید: بگذار اينطور بگویم؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر. 🔸رييس پرسید: از کجا می‌دانيد؟ و پاسخ شنید: چون سرخ‌پوست‌ها دیوانه‌وار هيزم جمع می‌کنند!! 🔅برخی وقتها ما خودمان مسبب وقايع اطرافمان هستيم. 🔅حالا بنظر شما خودرو، ، ، و ... باز هم گران می‌شود!؟ 🔅کمتر جمع کنیم! قبل از تحریم، خودتحریمی نکنیم. حاصلش این می‌شود که می‌بینیم. . 🌸💐🌸💐🌸💐🌸 ✍ کانال رسمی حجت‌الاسلام دکتر غفاری ⭐️@ghafari_ir
🍂در حج، قطره خون پشه‌ای بر احرامی یکی از اهل کوفه افتاده بود. 🍂چون بر عبدالله بن عُمر وارد شد، از او پرسید که آیا خون افتاده بر پیرهنم پاک است یا نجس؟ 🍂عبدالله گفت: از شما اهل کوفه در شگفتم، سال گذشته خون حسین بن علی فرزند پیغمبر را بر خاک ریختند و سکوت کردید و حالا از من می پرسی که احرامی‌ات با این خون نجس است یا پاک؟! ✍ابن اثیر، الکامل فی التاریخ 🆔@ghafari_ir
. 🔅بسمه‌تعالی🔅 🌸حکیمانه، حکایت ترمان🌸 🔱قبل از انقلاب، مردی در شهر خوی بود که به او تِرْمان می‌گفتند. او بسیار شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانهٔ عجیبی می‌گفت. 💠شخصی نقل می‌کرد، در سال ۱۳۴۵ برای آزمون استخدامی معلمی، از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم. ساعت ۱۰ صبح، گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. یک اسکناس ۵ تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد. گفتم: «ترمان، این ۵ تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.» ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک ۱۰.» گفت: «بِبَر! نیازی نیست.» 💠خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟ پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.» 💠واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.» 🔆ترمانِ دیوانه برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ مشغول جمع کردن مال زیادیم و آرزوهای طولانی و دراز داریم. ✅روایت است که حضرت علی (ع) می‌فرمایند: از آنچه که داری، فقط آنچه که می‌خوری مال توست، سرنوشتِ بقیهٔ اموالِ تو معلوم نیست. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 ✍ کانال رسمی حجت‌الاسلام دکتر غفاری 🆔@ghafari_ir
🔅آیا تصریحات ولیّ‌امر برای جلوگیری از تصویب اسناد گشایش‌گر ، کافی نبود؟ 🔅آیا نمایندگان موافق این معاهده، منتظر اشاره ولیّ‌امر بودند؟ ▪️آری! کافی بود، و منتظر نبودند. 🆔 @ghafari_ir
. 💐بسمه تعالی💐 💐... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری، هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهاده ای! 💐نومید مشو 💐كه تو را نیز عاشورایی است 💐 و كربلایی كه تشنه خون توست 💐 و انتظار می كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده ات بگشایی 💐و از خود و دلبستگی هایش هجرت كنی 💐 و به كهف حَصینِ لازمان و لامكان ولایت ملحق شوی 💐و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافله سال شصت و یكم هجری برسانی 💐و در ركاب امام عشق، به شهادت رسی... ✍شهید مرتضی آوینی 🌹 ↬ @ghafari_ir 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂 💐🌾🍀🌼🌷🍃
💠امام خامنه‌ای: 🔹دشمن می‌خواهد ملت ایران را به این نتیجه برساند که بن‌بست است، راه‌حلی وجود ندارد مگر زانو زدن و تسلیم شدن در مقابل آمریکا. ️🔹 من صریحاً اعلام می‌کنم کسانی که در داخل کشور، این فکر را که مطلوب و محبوب دشمن است ترویج می‌کنند، این‌ها خیانت می‌کنند. این خیانت به کشور است. 🔹اینکه بر طبق میل دشمن، ترویج کنیم که راهی جز پناه بردن به دشمن نداریم، این بزرگترین خیانت به ملت ایران است. این اتفاق نمی‌افتد. 🔹 من به حول و قوهٔ الهی و به کمک شما، تا جان و توان در بدن دارم، نخواهم گذاشت این اتفاق در کشور بیفتد. 🔅۹۷/۷/۱۲ 🔸پ.ن: و سه روز پس از این فرمایشات، معاهدهٔ ننگین و ذلت‌بار CFT که سه عضو خبیث آمریکا و اسراییل و سعودی، عضو ناظر آن هستند، در مجلس شورای اسلامی! تصویب شد. ▪️ @ghafari_ir
🍂پیاده‌روی آیت‌الله‌العظمی استاذنا الشیخ میرزا جواد تبریزی ره به‌سمت کربلا در ایام اربعین 🍂رَزَقَنا اللهُ و إیّاکُم 🍂 @ghafari_ir
🔸 آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی: 🔸متاسفانه امروز یکی از مشکلات پیچیده ای که کمر مردم را شکسته گرانی است. 🔸دولت بدون شک در مشکل گرانی بی‌تقصیر نیست، ابتدا بازار اولیه، بعد ثانویه و حالا هم بازار ثالثه درست کرده‌اند تا مبادا دلار از ۱۰ هزار تومان پایین‌تر بیاید، مشخص است که خودشان در این قضیه نقش دارند. 💠 @ghafari_ir
🔅نشست علمی نسبيت و معنويت 💠چهارشنبه بیست و پنجم مهرماه، پس از نماز مغرب و عشاء 🆔 @ghafari_ir
🏮ديويد لوئيس «دبير اجرايی گروه ويژه اقدام مالی (FATF)»: ⛔️هيچ تضمينی وجود ندارد که ايران با اجرای خواسته های از ليست سياه آن خارج شود. ⛔️ايران بايد استثناهايی که برای حمايت از برخی گروه ها «مانند انصارالله يمن و حزب الله لبنان» در نظر گرفته است، را بردارد. 🕸آقايان نمايندگان! 🕸عاقبت تصویب عضويت در اين کنوانسيون، گندم ری نیست. 🆔 @ghafari_ir
🔰 رهبر انقلاب در ورزشگاه آزادی آیه‌ی تکان‌دهنده‌ای از سوره‌ی آل عمران را قرائت کردند؛ آیه‌ای که در آن به مسلمان گفته شده است که اگر از تهدید دشمن نترسند و خدای خود را کافی بدانند، بر ایمانشان افزوده می‌شود و به آن‌ها آسیبی نمی‌رسد. 🔅 به همین مناسبت مروری داریم بر استفاده‌های دیگری که رهبر انقلاب در سخنرانی‌هایشان از این آیه انجام داده‌اند. 👈📹 سه| بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری (۸۸/۷/۲) که فرمودند اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما میگویند: آقا! «إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجه‌‌اش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجه‌‌ی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت. 💻 @Khamenei_ir
🍂میزبان کربلایی: خاک پایتان را سرمه چشمم کنید. ⛔️میزبان آنتالیایی: ورود ایرانی ممنوع، وگرنه لگد میخورید. 🆔 @ghafari_ir
🍂شب‌ها و روزها در بيابان می‌مانیم تا درک اضطرار کنیم. تا بگوییم یا امام زمان! بدون تو آوارهٔ بیابان‌ها شده‌ایم. 🍂و چقدر رایحهٔ حضرت مهدی علیه‌السلام در مسیر پیاده‌روی اربعین می‌رسد.. که پیاده و پابرهنه همراه زائران، کفش‌هایش را به گردن آویخته و محزون و تکیده نزدیک کربلا می‌شود. 🍂کربلایی که اولین استقبال کننده‌اش مادر اهل‌بیت است و همسفرش امام زمان است و مقصدش امام مرضوض. 🆔 @ghafari_ir
. 🔅بسمه‌تعالی🔅 🔅آیت‌الله فیاضی: دروس معارف علامه مصباح، می‌تواند سرنوشت افراد را تغییر دهد. 🔹بنده بارها گفته ام، دروس معارف قرآن علامه مصباح، سرنوشت انسان ها را تغییر می‌دهد و انسان با فهم آنها، با اساس اسلام آشنا می‌شود. 🍂 tabyin.ir/node/78922 🍂گفتنی است مراد از دروس معارف علامه مصباح، كتاب‌های خداشناسی، كيهان‌شناسی، انسان شناسی، راه‌شناسي، راهنماشناسی، قرآن‌شناسی، اخلاق در قرآن، جامعه و تاريخ از نگاه قرآن، و حقوق و سياست در قرآن می‌باشد. 🔹 لازم به ذكر است: اين كتاب‌ها از طريق پايگاه اطلاع‌رسانی آثار حضرت آيت‌الله مصباح نيز در دسترس هستند. ( در قسمت كتاب‌ها، بخش تفسير موضوعي): 🍂 http://mesbahyazdi.ir/node/3030 🍂 @ghafari_ir
🌷 مراسم تشییع و وداع #شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد حسن دهقانی 🏴 تشییع: سه‌شنبه، ۱۵ آبان، ساعت ۱۴/۳۰، قم، از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سمت حرم حضرت معصومه(س) 🏴 مراسم وداع: دوشنبه ۱۴ آبان، ساعت۱۶، در مدرسه علمیه حقانی 🏴بعد از نماز عشاء، در مسجد حضرت زینب(س) پردیسان 🏴 @ghafari_ir
🍂بررسی ریشه های فکری معنویت سکولار در مبانی مدرنیته 🍂سه شنبه بعد از نماز ظهر 🍂معاونت پژوهش جامعة الزهرا س 🍂 @ghafari_ir
. ❣بسمه تعالی❣ 🎐شهید طهرانی مقدم‌ها یک ویژگی پررنگ دارند، و آن اینکه تکلیفشان با خودشان معلوم است. می‌دانند که در زندگی چکار می‌کنند و آنها هستند که تعیین می‌کنند چه اتفاقی بیافتد، نه اینکه روزگار، تعیین‌کنندهٔ مسیر زندگی‌شان شود. 🎐 زندگی جهادی زندگی سختی است. همسر شهید می‌گفت: حسن از سال ۶۰ برای من شهید شده بود. تعریف می‌کرد که آن اوائل، وقتی گلایه کردم که چرا کم خانه می‌آیی، به من گفت حاضرم کارم را کنار بگذارم و کار سبک‌تری بردارم تا بیشتر کنار شما باشم، ولی جواب بی‌اعتنایی به امر ولی فقیه را خودت به عهده بگیر. گفتم: من گناه سرپیچی از امر ولی‌فقیه را به گردن نمی‌گیرم. برو! 🎐زندگی جهادی، خیلی شیرین است؛ چون مجاهد می‌داند که امام زمانش از او راضی است. سیدبن طاووس در لهوف می‌نویسد: «هنگامی که وقت نماز ظهر رسید، امام علیه السلام به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد تا به همراه نیمی از یاران باقی مانده در مقابل قرار گیرند تا به همراه نیم دیگر از یاران، نماز بخواند. در حال نماز، تیری از طرف دشمن به حضرت نشانه رفت، این جا بود که سعید بن عبدالله پیش رفته، سینه خود را سپر امام علیه‌السلام قرارداد و پیوسته بر این حال بود تا از شدت جراحات بر زمین افتاد...» سعید در آخرین لحظات، چشم خود را باز کرد و بار دیگر امام را مخاطب قرار داد تا از دو لب او بشنود که عملش مورد قبول حجت خدا قرار گرفته است یا نه، و گفت: «أَوَفَیتُ یابن رسول‌الله » ای فرزند رسول خدا، آیا وفا کردم؟ امام پاسخ دادند: «نعم أَنتَ أَمامی فی الجنه » آری. تو نزد من در بهشت هستی. 🎐حضرت اباعبدالله علیه‌السلام وقتی گرد و خاک آمدن حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را از دور دیدند، آنقدر خوشحال شدند که اشک در چشمان امام، جمع شد. خوشا به حال حبیب‌ها، که آمدن به موقعش خدمت امام، به قدری امام را خوشحال می‌کند که اشک امام را در می‌آورد. 🎐وقتی مالک اشتر شهید شد، اهالی نخع مراسم عزا گرفتند، و مدتی را عزادار بودند، و بعد از آن و طبق رسم متعارف، رخت عزا درآوردند. ولی راوی از اهالی نخع می‌گوید ما تازه متوجه امیرالمومنین شدیم که علیرغم تمام شدن عزای ما، هنوز عزادار است. به خدمت امام شرفیاب شدیم و عرض کردیم: یا امیر! ما اهالی نخع، بر عزای بر مالک، اولویت داریم، ولی گویا مصیبت شهادت مالک، بر شما اثر بیشتری کرده. حضرت امیر به گریه افتادند و سپس فرمودند: شما چه می‌دانید مالک که بود! خوشا به حال مالک‌ها که نبودنشان امام را عزادار می‌کند و بودنشان برای امام، بهتر از نبودنشان است. 🎐 همسر حضرت آقا به همسر شهيد طهراني نقل کرده اند که آن روزی که طهرانی مقدم شهید شد، ديدم که آقا بسيار محزون هستند؛ از علت ناراحتي پرسيدم، فرمودند: 💫یکی از عزیزترین کسانم را از دست دادم. 🆔@ghafari_ir
🔅آیت‌الله‌العظمی مکارم‌شیرازی: 🔹دولت سر مردم را به حضور در ورزشگاه‌ها گرم نکند و به واقعیت‌ها فکر کند! 🔹مسئولان کاری برای گرانی‌‌های روزافزون کنند. @ghafari_ir
🔹سید احمد غفاری قره‌باغ: 🔹چه در تهران و چه در قم، بزرگان فلسفه ما همگی شاگردان علامه هستند، و اگر نبود همتی که ایشان در تربیت نیرو برای جامعه اسلامی انجام دادند، حقیقتاً ما امروز در اداره نظام اسلامی با مشکل مواجه می شدیم.  🍂متن کامل مصاحبه سایت بصیرت با استاد حجت‌الاسلام دکتر غفاری : 🍂 yon.ir/zb3Qn ___________________ 🔅کانال رسمی حجت‌الاسلام دکتر غفاری 🆔 @ghafari_ir
. 🎗بسمه‌تعالی🎗 ✨مناظرۀ امام حسن عسکری علیه‌السلام با کندی فیلسوف ▪️امام حسن عسکری علیه‌السلام در عین حال که مبتلا به زندگی در عسکر (منطقه نظامی) بودند، لیکن در امر هدایتگری جامعه، تلاش موفقی را رقم زدند، که نمونه‌ای از آن، مناظرۀ باواسطه و غیرحضوری ایشان با فیلسوفِ مشهور، «یعقوب بن اسحاق كِنْدی» بود. 🔸کندی توهم تناقض در قرآن کریم را داشت، و از این‌رو، مشغول تألیف کتابی در همین خصوص شد. 🔅امام حسن عسکری علیه‌السلام با علم غیب خویش، از اشتغال کندی به تألیف کتاب، باخبر شدند و به یکی از دوستان کندی فرمودند: از او بپرس آیا احتمال ندارد این آیاتی که تو آنها را متناقض می‌دانی، معنای دیگری غیر از آنچه تو فهمیده‌ای داشته باشند؟ 🔅امام ادامه فرمودند: کندی به تو جواب خواهد داد: همین‌گونه است، احتمال معنای دیگر وجود دارد؛ زیرا کندی انسان فهیمی است. پس به او چنین بگو: تو از کجا می‌دانی؟ شاید خداوند همان معنای دیگر را که متناقض نیست، اراده نموده است. 🔸آن شخص، سخن امام را به کندی منتقل نمود؛ یعقوب کندی تأملی کرد و تأیید نمود که این احتمال وارد است و نمی‌تواند آن را نفی کند، و حدس زد که این اشکال از خود این شخص نباشد؛ پس او را قسم داد که بگوید این اشکال را از چه کسی شنیده است. 🔸واسطه گفت به قلبم افتاد که با تو طرح کنم؛ کندی گفت: قطعا اینگونه نیست؛ این سخن در شأن تو نیست؛ واسطه گفت: ابو محمد (امام عسکری علیه‌السلام) امر نمود که به تو منتقل کنم. 🔸کندی گفت: اکنون درست گفتی؛ این سخن رفیع، فقط از آن خانه می‌تواند برخاسته باشد. 🔅در اثر این گفتگو، کندی آنچه که به‌عنوان تناقض‌های قرآن نوشته بود، را سوزاند. چرا که بر اساس قاعدۀ علمی «إذا جاء الإحتمالُ بطل الاستدلال»، حکم منصفانه به متناقض بودن یک جمله با جمله دیگر، منوط به این‌ است که به معنی متناقض، یقین یابیم و احتمال دیگری در میان نباشد. 📚ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب، ج ۳، ص ۵۲۶. ▪️@ghafari_ir
💐 امام صادق عليه‌السلام: 💐 اهل آسمان و زمين - حتی پرندگان هوا و ماهيان دريا- به ظهور او خوشحال می‌شوند. 💐 سالروز آغاز امامت و ولايت حضرت بقية‌الله الاعظم ارواحناله‌الفداء مبارک. 💐 @ghafari_ir
🔹میگویند از وحدت چه خیری دیده اید؟ 🔸میگویم:نتیجه وحدت شخص سنی است که شیعه شد و با آموزه های امام و خلف صالحش۲۵میلیون را شیعه کرد آری؛شیخ زکزاکی👆 ☀️هابیلیان(پاسخی به کانال های ضد دین) @Habiliyan
🍂فقط یک مادر می‌تواند رنج این مادر یمنی را درک کند. 🍂معتبرترین راه برای کمک به مردم مظلوم و شیعه یمن 🍂پایگاه رسمی دفتر مقام معظم رهبری کمک‌ها را جمع‌آوری و برای مردم مظلوم یمن ارسال می‌کند. 🍂از طریق آدرس اینترنتی زیر، می‌توانید کمک‌های نقدی خود را واریز کنید👇 🍂 http://leader.ir/fa/monies 🍂در منوی وجوهات، باید ابتدا آخرین گزینه یعنی #کمک‌ها را انتخاب و سپس در منوی بعدی «مردم مظلوم یمن» را انتخاب فرمایید. 🍂 @ghafari_ir
📝ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮین ﻭ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮین شخص از زبان ﻫﻤﺴﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﮐﺒﻮﺗﺮ! ⬅️ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﺍﺑﻮﺣﻤﺰﻩ ﺛﻤﺎﻟﯽ ﺣﮑﺎﻳﺖ می کند: 🎐ﺭﻭﺯﯼ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻣﺪ؛ ﻭ ﺣﻀﺮﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﻮﺩ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ. 🎐ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻋﻮﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺍﻭ ﺭﺳﻴﺪ. ﻫﻤﻴﻦ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻨﺰﻝ ﺷﺪ، ﻣﻴﺰﺑﺎﻥ ﺗﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﻬﻴﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺗﺨﺖ ﺟﻠﻮﺱ ﻓﺮﻣﻮﺩ. 🎐ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﺭﻓﺖ، ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺯﻳﺮ ﺗﺨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﺑﺎ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﻨﺪ. 🎐 ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺎ ﻇﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﻀﺮت ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ، ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ: ﻳﺎ ﺍﺑﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟله ﺍﻳﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺗﺒﺴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻴﺴﺖ؟ 🎐ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﻳﮏ ﺟﻔﺖ ﮐﺒﻮﺗﺮﯼ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺯﻳﺮ ﺗﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﻮﺧﯽ ﻭ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﺒﻮﺗﺮ ﻧﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﺪ: 🎐ﺍﯼ ﺍﻧﻴﺲ ﻭ ﻣﻮﻧﺲ ﻣﻦ، ﺍﯼ ﻋﺮﻭﺱ ﺯﻳﺒﺎﯼ من ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻳﮑتا ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮ ﻭ زﻳﺒﺎﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺼﻴﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. 🎐ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺳﺨﻦ ﮐﺒﻮﺗﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﻓﻬﻤﻴﺪ؟ 📝ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻠﯽ، ﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﺭﺳﺎﻟﺖ، ﺳﺨﻦ ﺣﻴﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺩﺍﻧﻴﻢ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 📕ﺑﺤﺎﺭ ﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 41، ﺹ 56، ﺡ 65. 🎐 @ghafari_ir
✍ماجرای زنده شدن شیخ طبرسی، مولف تفسیر مجمع البیان در داخل قبر ✅ قبر شیخ آماده بود و كنار آن تلی از خاك دیده می شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند. 🎗صدای گریه آنها هر لحظه زیادتر می‌شد. جسد شیخ طبرسی را از تابوت بیرون آوردند و داخل قبر گذاشتند. قطب‌الدین راوندی وارد قبر شد. جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقین خواند. 🎗سپس بیرون آمد و كارگران مشغول قراردادن سنگهای لحد در جای خود شدند. 🎗كارگران با بیلهایشان خاكها را داخل قبر ریختند و آن را پر كردند. 🎗آفتاب به آرامی در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه می‌خواندند و از آنجا می‌رفتند. 🎗شیخ طبرسی به آرامی چشم گشود. اطرافش در سیاهی مطلق فرو رفته بود. 🎗بوی تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار می داد. ناله‌ای كرد. دست راستش زیربدنش مانده بود. دست چپش را بالا برد. نوك انگشتانش با تخته سنگ سردی تماس پیداكرد. با زحمت برگشت و به پشت روی زمین دراز كشید. كم كم چشمش به تاریكی عادت می كرد. بدنش در پارچه ای سفید رنگ پوشیده بود. 🎗آرام آرام موقعیتی را كه در آن قرار گرفته بود درك می كرد. آخرین بار حالش هنگام تدریس به هم خورده بود و دیگر هیچ چیز نفهمیده بود. اینجا قبر بود! او رابه خاك سپرده بودند. ولی او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هوای داخل قبر به آرامی تمام می‌شد و شیخ طبرسی صدای خس خس سینه اش را می‌شنید. چه مرگ دردناكی انتظار او را می‌كشید. آیا خدا می‌خواست امتحانش كند؟ 🎗چشمانش را بست و به مرور زندگیش پرداخت. سالهای كودكی‌اش را به یاد آورد واقامتش در مشهد رضا را. پدرش «حسن بن فضل» خیلی زود او را به مكتب خانه فرستاد. 🎗از كودكی به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشت. سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و باد! شش سال پیش زمانی كه ۵۴ ساله بود؛ سادات آل زباره او را به سبزوار دعوت كردند. آنها با او نسبت فامیلی داشتند. دعوتشان را پذیرفت و به سبزوار رفت. مدیریت مدرسه دروازه عراق را پذیرفت و مشغول آموزش طلاب گردید و سرانجام هم زنده به گور شد! چشمانش را باز كرد. چه سرنوشت شومی برایش ورق خورده بود. دیگر امیدی به زنده ماندن نداشت. نفس كشیدن برایش مشكل شده بود. هر بارهوای داخل گور را به درون ریه‌هایش می‌کشید؛ سوزش كشنده‌ای تمام قفسه سینه‌اش رافرا می گرفت. آن فضای محدود دم كرده بود و دانه های درشت عرق روی صورت و پیشانی شیخ را پوشانده بود. در این موقع به یاد كار نیمه تمامش افتاد. از اوایل جوانی آرزو داشت تفسیری بر قرآن كریم بنویسد. چندی پیش محمد بن یحیی بزرگ آل زباره نیزانجام چنین كاری را از او خواستار شده بود. به آرامی با خودش زمزمه كرد: 🎗خدایا اگر نجات پیدا كنم، تفسیری بر قرآن تو خواهم نوشت. مرا از این تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام این كار كنم. 🎗شیخ طبرسی در حال خفه شدن بود. پنجه‌هایش را در پارچه كفن فرو برد و غلت خورد. صورتش متورم شده بود. 🌟 كفن دزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ شد. بیلی در دست داشت. به سمت قبر شیخ طبرسی رفت. 🎗بالای قبر ایستاد و پارچه سیاه رنگ را از روی قبر كنار زد و با بیل شروع به بیرون ریختن خاكها كرد. وقتی به سنگهای لحد رسید، یكی از آنها را برداشت. 🏵صورت شیخ طبرسی نمایان شد. 🎗نسیم خنكی گونه های شیخ را نوازش داد. چشمانش را باز كرد و با صدای بلند شروع به نفس كشیدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده می خواست از آنجا فرار كند اما شیخ طبرسی مچ دست او را گرفت. 🌟 صبر كن جوان! نترس من روح نیستم. سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مرده ام و مرا به خاك سپردند. داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهی هستی. آیامرا می‌شناسی؟ 🎗بله می ... شناسم! شما شیخ ط...طبرسی هستید. امروز تشییع جنازه‌تان بود. دلم می‌خواست ... دلم می‌خواست زودتر شب شود و بیایم كفن شما را بدزدم! 🎗شیخ گفت: به من كمك كن از اینجا بیرون بیایم. چشمانم سیاهی می رود. بدنم قدرت حركت ندارد. 🎗كفن دزد جوان سنگها را بیرون ریخت؛ پایین رفت و بدن كفن پوش شیخ طبرسی را بیرون آورد. 🎗شیخ گفت: مرا به خانه ام برسان. همه چیز به تو می دهم. از این كار هم دست بردار. 🎗كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چیزی بگوید، شیخ را كول گرفت و او را به منزلش رساند. ☀️شیخ طبرسی به وعده‌اش عمل نمود و تفسیر مجمع‌البیان را به نیت ادای شکر از خداوند متعال، تألیف نمود. 🌟@ghafari_ir