هدایت شده از قاف عشق
می خواست بره و بچه ها منتظرش بودن ...
حس عجیبی داشت، انگار می دونست این دفعه بره دیگه برگشتی توی کار نیست!
اضطراب داشت که چجوری با مادر خداحافظی کنه ...
با خودش می گفت: «یعنی الان چی می خواد بگه، من که طاقت ندارم بشنوم...»
فکر می کرد الان قراره بشنوه که پسرم زود برگرد! من رو تنها نذار و زود به زود بهم زنگ بزن و ...
بالاخره دلش رو زد به دریا و رفت جلو، دست مادر رو بوسید و از زیر قرآن ردش کرد ...
منتظر شنیدن شد که یه دفعه مادر گفت:
«خداحافظ پسرم، سلام من رو به حضرت زهرا(س) برسون》
#شهدای_گمنام
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
هدایت شده از قاف عشق
🍃🔻 به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
#شهدای_گمنام
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
هدایت شده از قاف عشق
نه بنز داشتن !
ﻧﻪ ﯾﻪ ﻭﯾﻼ !
ﻧﻪ ﯾﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺑﺮﻧﺪ !
ﺍﯾﻨﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺭﻭﺡ آسمونی ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﺗﻮ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﻩ . . .
#شهدای_گمنام
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh
👇👇👇
می خواست بره و بچه ها منتظرش بودن ...
حس عجیبی داشت، انگار می دونست این دفعه بره دیگه برگشتی توی کار نیست!
اضطراب داشت که چجوری با مادر خداحافظی کنه ...
با خودش می گفت: «یعنی الان چی می خواد بگه، من که طاقت ندارم بشنوم...»
فکر می کرد الان قراره بشنوه که پسرم زود برگرد! من رو تنها نذار و زود به زود بهم زنگ بزن و ...
بالاخره دلش رو زد به دریا و رفت جلو، دست مادر رو بوسید و از زیر قرآن ردش کرد ...
منتظر شنیدن شد که یه دفعه مادر گفت:
«خداحافظ پسرم، سلام من رو به حضرت زهرا(س) برسون》
#شهدای_گمنام
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈