#صداقت_در_برخورد
#پاسخ_قانع_كننده
وقت خوبي بود. موقع بازگشت از شيراز از برخوردهايش گله كـردم. اصغر هم خوب گوش داد و فقط يك جمله گفت: «حقيقت رو بخـواي، من زن رو نميشناسم.»
روراستي، صداقت و صراحت كلامش پاسخ قانع كننـده اي بـراي مـن شد. از آن پس اعمالي كه در برخورد با خودم ميديدم، برايم قابل توجيه بود.
روز بعد همراه با اصغر رفتيم بازار تا حلقة ازدواجمان را بخريم.
مراسـم عقـد و ازدواج مـا روال يـك ازدواج معمـولي و مرسـوم را نداشت. در ماهها و حتي چند سالي پس از پيروزي انقلاب اكثـر مراسـم ازدواجها ساده و با هزينـه هـاي سـبك و دور از هرگونـه تجمـلگرايـي برگزار ميشد.
ما هم قصد خريد كلان نداشتيم.
#شهيداصغروصالي
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
#صميميت
يك حلقه براي من و يك حلقه براي اصغر.
پيشنهادش هم از جانـب من بود. دلم مي خواست نشانه اي از پيوندمان داشته باشيم. پول هر دو حلقه را اصغر داد.
هرچه اصرار كـردم پـول حلقـه اي كـه برايش انتخاب كرده ام را بپذيرد، به گوشش نميرفت؛ يعني اصلاً زير بار نرفت.
گفتم: «بايد پول حلقه تو رو من بدم.»
اصغر گفت: «لازم نكرده، پولت رو نگهدار.»
گفتم: «مثلاً رسمه»
گفت: «نخير»
گفتم: «اصلاً ميدوني چيه، من خودم دلم ميخواد پول حلقه رو بدم.»
گفت: «فرقي نميكنه.»
صميميت اصغر جايي براي كشمكش و پرداختن به چنين حرفهـا و رسم و رسومهاي معمول را نميداد.
#شهيداصغروصالي
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈