#قول_و_قرار
مهندس راه و ساختمان بود. توي يك شركت كار ميكرد. براي خـودش ماشـين داشـت.
خـواهر و بـرادرش فعاليـت سياسـي ميكردند، ولي از آقامحسن نديده بودم.
خواستگاري كه اومد، گفتم: «دلم ميخواد بدونم چرا اين قـدر دنبـال مال دنيايي؟ مگه دنيا چه ارزشي داره!»
گفتم: «مي خوام زن كسي بشم كه مهريه من را شهادتش قرار بده.»
آقامحسن سرش را تكان داد و گفت: «به جدم شهيد ميشم
#شهيدسيدمحسن_صفوي
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈