هدایت شده از کتابخانهی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد:
دوش میآمد و رخساره… نگویم بهتر!
من به هر کوچهی خاکی که قدم بگذارم
ناخودآگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده؟! قافیهها باز به جوش آمدهاند:
دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...
#کاظم_بهمنی
#ای_آبیترین_آسمان_در_پیشگاه_تو