eitaa logo
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
3.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
18 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee محتوای تربیت کودک @amoomolla چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher داستان و رمان @dastan_o_roman تبلیغ ارزان @tabligh_amoo آدمین و مسئول تبلیغ و تبادل @dezfoool
مشاهده در ایتا
دانلود
💜 هر زن و مردی وظیفه دارند 💔 که در زندگی مشترک خانوادگی 💙 و در مسائل زناشویی ، ♥️ نسبت به هم خوش‌ رفتار ، خوش‌رو ، 💜 و خوش‌گو باشند 💔 و از هر گونه بدرفتاری ، ترش رویی ، 💙 و بدگویی ، دوری نمایند ، ♥️ مگر اینکه عذر شرعی ، عذر قانونی ، 💜 و یا عذر عرفی داشته باشند . 💟 @ghairat
💌 🇮🇷 برای رفع دلتنگی های دلم ، 🇮🇷 چه دارویی بهتر از قرص صورت ماهت 💟 @ghairat
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹 🍡 قسمت چهاردهم 🍡 🌟 دو هفته بعد ، 🌟 مأموران تفحص ، جنازه محمد را ، 🌟 به آدرسی که نازنین داد ، 🌟 در زمان مقرر آوردند . 🌟 کوچه ، چراغانی شده بود . 🌟 بچه ها ، در حال بازی بودند . 🌟 از بچه ها پرسیدند که اینجا چه خبره ؟! 🌟 بچه ها هم گفتند : عروسیه 🌟 انگار کسی از پیدا شدن جسد محمد ، 🌟 خبری نداشت . 🌟 پاسدار به راننده گفت : 🌹 نکنه ما اشتباهی اومدیم 🚑 راننده گفت : نه بابا ، آدرس که درسته 🌟 مامور تفحص ، از یکی از بچه ها خواست 🌟 تا همسر محمد علوی را صدا بزند . 🌟 پسرک رفت و با مادر خودش برگشت . 🌟 مامور گفت : 🌹 شما همسر شهید هستید ؟ 🌟 خانم گفت : 🌷 نه خواهرش هستم ، 🌷 ایشون رفتند آرایشگاه . 🌷 امری بود در خدمتم 🌟 مامور تفحص با تعجب گفت : 🌹 مگه خبر ندارند که ما داریم می آییم ؟ 🌟 خانم گفت : 🌷 مگه شما کی هستید ؟ چکارشون دارید ؟ 🌟 مامور تفحص گفت : 🌹 ما جسد شهید محمد علوی رو آوردیم 🌹 دو هفته پیش هم با یه خانمی صحبت کردیم 🌹 ایشونم گفتند که امروز ، جسدو بیاریم . 🌟 خانم جا خورد و گفت : 🌷 اتفاقا امروز عروسی دختره شهیده 🌷 و کسی هم در مورد پیدا شدن جسد محمد 🌷 چیزی به ما نگفته 🌷 من مطمئنم که خواهرم هم چیزی نمی دونه 🌷 چون اگه می دونست 🌷 هم به ما می گفت هم آرایشگاه نمی رفت 🌟 مامور گفت : 🌹 حالا ما چکار کنیم خانم ؟ 🌟 ناگهان نازنین زهرا با لباس عروس ، 🌟 دم در آمد 🌟 و از ماموران خواست تا وارد خانه شوند . 🌟 خانم به نازنین گفت : 🌷 خاله ! تو از این ماجرا خبر داشتی ؟ 🌟 نازنین گفت : 🌹 آره خاله ، در جریانم 🌟 راننده با تعجب گفت : 🌹 یعنی عروس خانم منتظر ما بودن ؟! 🍡 ادامه دارد 🍡 ✍ نویسنده : حامد طرفی 💟 @ghairat
🌹 صدقه دادن ، 🌹 گناهان را فرو می نشاند 🌹 همانطوری که آب ، 🌹 آتش را خاموش می کند . 🌷 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 🌷 📚 نهج الفصاحه ، حدیث ۲۳۵۹ 💟 @ghairat
🌸 یکی از عوامل آرامش ، 👈 استشمام عطر و بوی خوش است . 🌸 در خانه خودتان ، 🌹 حتما باغچه داشته باشید ولو کوچک باشد 🌸 و در آن گلهای خوشبو و خوش رنگ بکارید 🌸 گاهی در خانه ، عود و بخور ، 🌸 و یا یک شمع خوشبو ، روشن کنید . 🌸 گاهی به جهت تنوع نیز ، 🌸 برای همسرتان ، 🌹 یک شاخه گل خوشبو بخرید . 🌸 و گاهی کنار هم ، بیرون از خانه ، 🌸 و در مکانی خوش آب‌ و هوا بنشینید ، 🌸 و از استشمام هوای تازه لذت ببرید . 💟 @ghairat
💌 🇮🇷 هـر کس ، 🇮🇷 هـر جـا که دلش مـــی خواد ، 🇮🇷 می تونه بشینه ! 🇮🇷 امـا مــن ... 🇮🇷 به کســی اجــازه نمیدم 🇮🇷 تا کسی به جــای تـــــو ، در قلبم بشینه 🇮🇷 چون قلـــــــــــــب مــــــــن ، 🇮🇷 فقــــــــط جـــــای توه تو ... . 💟 @ghairat
🌹 دعای هنگام تحویل سال 🌹 🌸 یا مقلب القلوب و الابصار 🌸 یا مدبّر اللیل و النهار 🌸 یا محول الحول والاحوال 🌸 حوّل حالنا الی احسن الحال 🕋 ای دگرگون کننده قلبها و دیده ها 🕋 ای تدبیرگر شبها و روزها 🕋 ای متحول کننده سالها و حالتها 🕋 حالات ما را به نیکوترین حالات تبدیل نما @ghairat بر شما مبارک
💎 آقایون عزیز ! 💎 قبل از ورود به خانه ، 🔹 غمها و غصه ها و خستگی های خود را ، 🔹 پشت در گذاشته ، 🔹 و با روی باز و لبی خندان ، 🔹 وارد خانه شوید . 💎 و قبل از هر کاری ، 🔹 ابتدا زن و بچه های خود را ، 🔹 در آغوش بگیرید و ببوسید . 💟 @ghairat
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹 🍡 قسمت پانزدهم 🍡 🌟 پاسدار گفت : طابوت رو بیارید داخل . 🌟 جسد را وارد کردند . 🌟 مهمانان با تعجب به تابوت نگاه می کردند 🌟 خاله نازنین به کوثر زنگ زد 🌟 و خبر پیدا شدن جسد محمد را به او داد 🌟 کوثر نیز با سرعت به طرف خانه برگشت . 🌟 نازنین زهرا ، با لباس عروس حجابی 🌟 و با چادر سفیدش ، 🌟 ماموران را به سمت اتاقش راهنمایی کرد . 🌟 عموها و عمه های نازنین نیز ، 🌟 از شنیدن آمدن جسد محمد ، 🌟 هم خوشحال شدند هم ناراحت . 🌟 هم آشنایان محمد هم مهمانان ، 🌟 کنار جسد محمد رفتند و عزاداری کردند . 🌟 به سرعت خبر آمدن جسد محمد ، 🌟 در همه جا پیچید . 🌟 پدر داماد نیز به آقای داماد زنگ زد 🌟 و از او خواست تا به خانه محمد بیاید 🌟 و در این شرایط سخت و غم انگیز ، 🌟 کنار نازنین زهرا باشد . 🌟 کوثر وارد خانه شد . 🌟 هر کسی را که می دید 🌟 در گوشه ای نشسته و برای خودش ، 🌟 به گریه و عزاداری می پرداخت . 🌟 و با دیدن کوثر ، همه به احترام او ، 🌟 و برای ابراز همدردی ، از جا برخاستند . 🌟 و او را به طرف اتاق نازنین همراهی کردند 🌟 کوثر ، به سختی گام هایش را بر می داشت 🌟 با وارد شدن کوثر ، گریه ها شدید تر شد . 🌟 پس از آنکه همه آرام شدند . نازنین زهرا از همه خواست تا اتاقش را خالی کنند تا با پدرش تنها باشد خاله او ، همه را بیرون کرد 🌟 سپس نازنین یکی را دنبال داماد فرستاد . 🌟 همه از اتاق خارج شدند . 🌟 فقط یکی از ماموران تفحص ، 🌟 و مادر و عموهایش ، در اتاق ماندند . 🌟 داماد و پدرش نیز ، وارد اتاق شدند . 🌟 نازنین زهرا با چشمانی گریان ، 🌟 به پاسدار گفت : 🌸 لطفا تابوت رو باز کنید . 🌟 پاسدار ، تابوت را باز کرد . 🌟 نازنین گریه اش شدیدتر شد و گفت : 🌸 لطفا دستشو به من بدین 🍡 ادامه دارد 🍡 ✍ نویسنده : حامد طرفی 💟 @ghairat
🌸 در روز نوروز ، 🌸 بر امام صادق علیه السلام وارد شدم . 🌸 ایشان فرمودند : 🕋 آیا این روز را می شناسی ؟ 🌸 عرض کردم : 🌹 فدایت گردم این روز ، روزی است 🌹 که غیر عربها ( یعنی ایرانیان ) ، 🌹 آن را گرامی داشته 🌹 و به یکدیگر هدیه می دهند . 🌸 امام صادق علیه السلام ، فرمودند : 🕋 قسم به خانه عتیقی که در مکه هست 🕋 این ( تعظیم و هدیه دادن ) ، 🕋 ریشه طولانی و قدیمی دارد ... 🕋 ای معلی بن خنیس ! 🕋 نوروز ، روزی است که خداوند ، 🕋 در آن از بندگان خویش میثاق گرفت 🕋 که جز او را عبادت و پرستش نکرده 🕋 و به او شرک نورزند 🕋 و به فرستادگان و پیامبرانش ، 🕋 و به ائمه هدی نیز ، ایمان بیاورند ... ✍ مجلسی ، بحارالانوار ، ج ۵۶ ، ص ۹۲ 💟 @ghairat
💌 🇮🇷 مـن مـیـتونـم دنیارو... 🇮🇷 یه دســتــی فتح کنم !! 🇮🇷 به شرطـی اینکه ... 🇮🇷 اون یکی دسـتـمو 🇮🇷 تــو گرفته باشی . . . 💟 @ghairat