eitaa logo
•| قـلــــمِ خــاڪـے |•
1.1هزار دنبال‌کننده
323 عکس
184 ویدیو
4 فایل
•| دݪ نوشتہ هاے محمد مهدے |• سَـلامٌ عَلـے لَهَـمِّ یَـرفَعُنـے سـلام بر غمـے ڪه مارا بـزرگ مـےڪند.🌱 #یازهراء سلام الله علیها #این_راه_پایانش_وصال_است حیاط خلوت: https://eitaa.com/joinchat/291897588Cb00ab9a74c 📞 پشت خط : @mosafere_ghods
مشاهده در ایتا
دانلود
شـهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست!! اگر انسـان برایِ خدا کار کند و به یاد او باشـد و بمیرد، است . . _شهیده‌زینب‌کمایی_
و گاهی هم میشود كسی سال ها قبل از مرگش شده باشد!
کسایی که نمیشن دو دسته هستن : یا هنوز لیاقت پیدا نکردن ؛ یا لایق هستن ، ولی مأموریتی دارن که باید انجام بدن . .
رِفیق برایِ شهید شدن ، هُنَر لازم است. هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس؛ هُنَرِ بِه خُدا رسیدن؛ هُنَرِ تَهذیب .. تا هنرمَند نشی، نمیشی!! _شهید‌ابراهیم‌هآدۍ_
تو یک روز عادی ۴۰۰ نفر و زخمی کردن؛ که خدا میدونه صدها نفر هیچ اثری ازشون نیس!!
امشب گوشیم زنگ خورد ؛ تا اسمشون رو دیدم خوشحال شدم!! بعد از سلام و احوال و پرسی بهم گفت : محمد مهدی خیلی وقت هست نیومدی؛ دلم برات تنگ شده . . تا این جمله رو گفت از خجالت آب شدم. به خودم گفتم خیلی بی معرفتیه که مادر سراغت رو بگیره!!! ما خیلی بیشتر از این حرفا به مادران شهدا مدیونیم . .💔
پدرش می گفت : وقتی بچه‌اش به دنیا اومد، اسمش رو گذاشت علی اصغر. ارادت خاصی به شیرخواره (ع) داشت. زمانی که اعزام شد به سوریه، اونجا فرمانده گردانشون خطاط بود و دستخط قشنگی داشت. قبل از عملیات بعضی ها دست ها و محاسن‌شون رو حنا میزدن. مهدی هم مقداری حنا برداشت و رفت پیش فرمانده گردان و گفت که روی بازوش اسم مبارک "حضرت علی اصغر(ع)" رو بنویسه. هنوز چند روزی نگذشته بود که مهدی شد . . پیکرش رو آوردن قم و دقیقا روز "هفتم محرم" به خاک سپردند. پدرش وقتی اومد بالا قبر مهدی، بدون اینکه وصیت نامه‌ اش رو دیده باشه، میکرفون رو گرفت و ناخودآگاه روضه علی اصغر رو خوند. در حالی که مهدی وصیت کرده بود، هر زمان که سر مزارش می آیند، روضه علی اصغر بخوانند . . تاریخ : ۳۰ آبان ۱۴۰۲ _منزل شهید مهدی علیدوست_ 🌱|@ghalam_khaki
. پیکر علی عبداللهی رو بعد از ۸ سال آوردن ایران و بعدش معراج الشهداء . . پدر و مادر شهید هم اومدن.🌿 وقتی مادرش کفن رو به آغوش گرفت، از روی کفن لا به لای پنبه ها دنبال تکه استخوان پای پسرش بود . . با گریه می گفت: استخوان پای پسرم کدوم هست؟! گفتن: مادر جان براچی میخوای؟ گفت: علی هر موقع از منطقه میومد، هر چقدر مخالفت می کرد من با اصرار پاهاش رو ماساژ می دادم. حالا بعد ۸ سال از سوریه اومده پاهاش خسته ست، میخوام پاهای پسرم رو ماساژ بدم . .💔 🌱|@ghalam_khaki
بسم الله . . قبل از اعزام ، فرمانده گردان گفت: قرار هست ۷ نفر از خانواده های برای زیارت بیان سوریه و پرواز هواپیماشون با ما یکی هست. در نتیجه ۷ نفر از ما باید بمونند. هر کسی داوطلب هست دستش رو بالا بیاره . . وقتی فرمانده این رو گفت ، هیچ کسی دلش راضی نمیشد که از این اعزام جا بمونه. اما اولین نفری که دستش رو بالا آورد ، حاج ابراهیم بود. بدون درنگ و تعلّل . . واقعا تصمیم سختی بود!! واقعا معامله ی دشواری بود که حاج ابراهیم به خاطر احترام به پدر و مادر شهدا ، از اعزام به سوریه محروم شد. گذشت و . . بعد از مدتی حاج ابراهیم به سوریه اعزام شد. وقتی به منطقه رسید از همون روز اول چله شروع کرد. روحانیِ گردان می گفت: هیچ زیارت عاشورایی نبود که حاج ابراهیم "گریه" نکنه . . در بین بچه های مدافع حرم یک معنویت خاصی داشت. گذشت تا اینکه دقیقا در چهلمین روز از شروع زیارت عاشورا ، حاج ابراهیم با تله دست ساز داعشی ها آسمانی و شد. جالب تر از اون، اینکه در کل گردان فقط یک نفر شهید شد و اون هم کسی بود که اولین نفر دستش رو بالا آورد. به قول روحانی گردان ، حاج ابراهیم اونجا گل رو زد. 🌱|@ghalam_khaki
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز که جلوی خبرنگارها نشسته بودم . . خاطره‌ای از اسدلله لاجوردی، دادستان تهران در دهه ۶٠ 🌱
شدن دل می‌خواهد دلی که آنقدر قوی باشد و بتواند بریده شود؛ از همه تعلقات!! دلی که آرام له شود زیر پایت. و دلدارِ بی‌دل بودند . .🌱
می‌گفت : محال بود کسی بیاد پیش آقا مجید و دست خالی برگرده . .🌱 ۱۰ - ۱۵ سال پیش آقا مجید تازه از فروشگاه فرهنگیان ، موتور قسطی خریده بود. (۲۰۰ت نقد ، ۲۰۰ت قسطی) از همون روز اول دیگه موتورش رو ندیدم!! گذشت و بعد از آقا مجید ، شخصی که تا حالا ندیده بودم اومد پیش من گفت : من واقعا خوشحال شدم آقا مجید شد!! اصلا باید شهید می‌شد!! خیلی به من حق داره . . با تعجب گفتم چرا؟!! گفت : یه روز تو خیابون دیدم آقا مجید سوار یه موتور نو شده و داره میره . . منم صداش زدم و گفتم : آقا عسگری موتور نو مبارک باشه ان شالله چرخش بچرخه . . خوشبحالت ، دعا کن منم بخرم . . تا این جمله رو گفتم ، همونجا وایساد و سوئیچ موتور رو درآورد و با مدارک گذاشت تو دستم!! آقا مجید گفت : من به این موتور نیازی ندارم ؛ پولش رو ۲۰۰ت نقد پرداخت کردم و ۲۰۰ت هم قسط داره . . اگه داشتی قسطش رو بده، نداشتی هم خودم میدم . . به همین راحتی موتور و بم هدیه داد . . و من بعد چند سال پولش رو برگردوندم. _ به نقل از برادر شهید مجید عسگری _ (۱۹ دی ماه ۱۴۰۲) 🌱| @ghalam_khaki
برای خدا . .🍁 سید ابراهیـم می‌گفت : {دفعه اول} که به اعزام شدم ، در عملیات تدمر خمپاره درست خورد کنار من ولی من چیزیم نشد. گفتم شاید مشکل مالی دارم خدا نخواسته شهید بشم . . آمدم ایران و مباحث مالی خودم را حل کردم. {دفعه دوم} که رفتم سوریه ، باز خمپاره خورد کنار من و به من چیزی نشد. گفتم شاید وابستگی به خانواده و بچه هاست که نمیذاره شهید بشم!! آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم . {و برای بار سوم} که به سوریه اعزام شدم در عملیاتی ترکش خوردم و مجروح شدم. ولی نشدم!!! به ایران که آمدم نزد عارفی رفتم و از او مشکلم را پرسیدم . . ایشان گفتند : "من کان لله كان الله له" تو براے خدا به جبهه نمی روی!! برای شهادت می روی . . نیتت را درست کن ، خدا تو را قبول می کند. پدرش می گفت : این دفعه آخر مصطفی عجیب بال و پر درآوره بود، دیگر زمینی نبود. رفت و به آرزويش رسيد.🌿 🌱| @ghalam_khaki
خیلی آرزو داشت تا شود. زمان خواندن خطبه عقد چون نمی خواست کسی متوجه شود و کاغذی هم دم دستش نبود، روی دستمال کاغذی نوشت : دعا کن شهید بشم :) همان جا از ته دل خواستم تا عاقبتش شهادت در راه خدا باشد . . همسر
فقط همون لحظه که رفقا بهت میگن: کِی میشی راحت شیم از دستت... :)
عزیزی می‌گفت: زمانی میشی که تو گلزار شهدا بیشتر از شهر رفیق شهید داشته باشی . .🌿 رفیق شهید شهیدت می کند!
- محمد حسین کجا شهید شد؟ + کف خیابونای تهران . . - آرمان کجا شد؟ +کف خیابونای اکباتان :) 🌿
معنای فرازی از در کلام و گفتار آقا مصطفی چمران : ( اِلهِی هَب لِی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیک ) " ای حیات با تو وداع می کنم . با همه زیبایی هایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوه ها و آسمان ها و دریا ها و صحرا ها ، با همه وجود وداع می کنم ، با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم . . "🌿 مناجات های شهید
اگه می خواین زندگیتون بوی خدا و رنگ زیبا و باصفایی به خودش بگیره سعی کنین در طول هفته برای یک خادمی کنین. اینو یک هفته امتحان کنین اگه اثراتش رو تو زندگی ندیدین دیگه ادامه ندین!🌿 "خادم به مقام منا اهل البیت می رسد."
سر مزار آرمان‌علی وردی به یاد همه‌ی اعضای قلم خاکی🌱
هر روز یک شهیدی رو انتخاب کنیم، ازش مدد بگیریم و زیارت عاشورا رو به اون هدیه کنیم.🌹 جا نمونیم از این فیض . .✋️ یاعلی مدد
. بهش گفتـم: راضی‌ام بشی! ولی الان نه! تو هنوز جـوونی . . تو جـواب بهم گفـت: لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد حبیب ابن مظاهر نبرد!🌿 به روایت همسر شهید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار گذاشتند که نام یکی بشود : و نام دیگری همسر شهید! و همسفر بشوند به بهشت . . اما ، انتظار همیشه واژه ی ، دلتنگ کنندهِ همسفران است . .🌿
برای نگه‌داشتن این انقلاب و جبهه مقاومت میانگین هر روز داریم می‌دهیم! به ما یاد داده‌اند چیزی را که آسان به دست نیاورده‌ایم ، آسان هم از دست ندهیم! و می‌ارزد . . و قطعا هم می‌ارزد . .🌿