قلمدار (سعید احمدی)
https://instagram.com/stories/zangehagh/2467556740607340984?utm_source=ig_story_item_share&igshid=8c
پیج اینستای نشریه نوپدید و خلاق "حق" با سردبیری "حسین قدیانی"
دوستداران نویسندگی دنبال کنند و لذت ببرند🌷
قلمدار (سعید احمدی)
https://www.instagram.com/p/CI80nKYBvrG/?igshid=1l32w4wgi2s0m
شماره یازدهم نشریه حق. تازه تازه با تنوع قلمی از نوقلمها تا پیشکسوتان. اولین کار جهادی مهم و گسترده در عرصه نویسندگی.
به زودی فایل پیدیاف روزنامه دیواری حق را در اینجا میگذارم تا همراهان عزیز و گرانمایه دانلود کنند، بخوانند و از تنوع متون و قلمهای زیبا لذت ببرند. متاسفانه به علت حجم بالا در ایتا بارگزاری نمیشه. صفحه صفحه و به مرور درج خواهد شد.
دست خدا
✍
#حسین_قدیانی
👇
هی دیگو!
با همهی خلبازیهایت
هیچ وقت
فقر فقرای آرژانتین را
ننوشتی پای حواریون
و توهم نزدی
تمام مشکلات بشریت
حتی معضل لاینحل بدل مسی
تقصیر مجسمهی مریم است
دمت گرم
که معتاد هم شدی
اما سلبریتی نه!
اینجا
مشتی شوتبالیست
که وجودشان در ترکیب
ضامن هر بدبختی است
و چرک ناخن پای چپ تو هم نمیشوند
ریشهی مشکلات ما را
در سفر به کربلا میخوانند
و دفاع از قدس
که رهاییاش
آرزوی مشترک مهدی ما
و مسیح شماست
بیسوادها
عوض تلنگر به رأی خود
راه اربعین را میزنند
که راه همهی پیامبران است
راه همهی خوبها
راه مردان مبارز
مثل این میماند که...
چطور بگویم؟!
فرض کن قیمت ماست
در پایتخت کشور تو
بکشد بالا
و ابلهی آرژانتینی
تقصیر را بیندازد
گردن خال روی بازوی تو
که چرا چه؟
چرا چگوارا؟
هی دیگو!
خوب شد این زپرتیهای تیلهباز
مارادونا نشدند
و الا خدا را میبستند به رگبار
کوه رأی خودشان
موش زائیده
مقصر را میکنند گنبد سیدالشهدا
و مدافعان حرم زینب
القصه!
دیشب خواب مریم را میدیدم
خوشحال بود
و داشت برای رزمندگان ما
پیشانیبند «یا زهرا» میبست
و مطمئن بود
فرزندان فاطمه
محافظان حریم کلیسا نیز هستند
ببینم مارادونا!
تو هم آیا
دربارهی همه چیز نظر میدهی؟
تو هم آیا
جملات عیسی را
به دیگران نسبت میدهی؟
نه!
تو شاید هنوز هم گاهی
ماریجوانا مصرف کنی
ولی هرگز
به بیشرفی اعتیاد نداری
ما اینجا
اسطورهای داریم
که به جای بازیکن حریف
وجدان خودش را دریبل میزند
آنهم دوطرفه
هی دیگو!
چند خط برو بالاتر
و از «اسطوره»
«الف» را بردار
و «چ» را بگذار جایش
احسنت!
گند را خودشان زدهاند
حالا اباطیل میبافند
والله خوب شد
در عالم فوتبال
یکهزارم تو هم نیستند
و الا
کعبه را به منجنیق میبستند
چون در خرمشهر
آب نداریم
یا معضل فاضلاب داریم
اما
ویلای خودشان
باید سالم بماند
و ژیلای خودشان
هی دیگو!
تو چه جانوری بودی
اینها چه جانورانی هستند
تو با دست خدا
در سیاست
دخالت میکردی
و چرچیل و تاچر را
میکشتی
و اینها
با دست کدخدا
با روحانی تا هزار و چهارصد
با جسمانی تا آفساید برجام
با عمرسعد تا توهم ملک ری
به خدا خوب شد
شوت بالیست های این جماعت
فوتبال تو را ندارند
و الا تا الان
و این بار دیگر جدی
به صلیب میکشیدند
مسیح را
که چرا دوغ
گاز ندارد!
و یا چرا
گاز
دوغ ندارد!
آن از فوتبالشان
این هم از سیاستشان
نه آقاجان!
مشکل از کاظمین نیست
از مدافعان حرم نیست
از این متن هم نیست
مشکل این است:
تا یکهزار و چهارصد
گفته بودی با کی؟
(شماره یازدهم حق)
⚽️🏃
طیالارض سلیمانی
🌷🌷
در سردخانهی دنیا قاسم هنوز زنده است
✍
#زهرا_محسنیفر
👇
دنیا وادی مورچگان است و جنود سلیمان را با خوابگاه موران کاری نیست. کلونی بههمتنیدهی خاکیان، گذرگاه لشکر افلاکیان است. سردار سپاه اما «منطقالنمل» میداند و به نجوای ما از مور کمتران هم التفات دارد. شیشهی عمر آن سرو روان، تاب آه ما پرورشیافتگان گلخانهی دنیا را نداشت. عرق شرم هنوز بر پیشانی فرودگاه بغداد نشسته است که چرا در طیالارض سلیمانی، برج مراقبتش سربههوا بوده تا ملک سلیمان- از بحر تا نهر- یکپارچه غرق ماتم شود. ولی در سردخانهی دنیا، قاسم هنوز زنده است و آتش درونش از هرم نفسهای مجاهدان راه قدس، زبانه میکشد... در شام سرد شهادت قاسمبنالحسن، مه غلیظ ماتم بر دلهامان نشست و اشک حسرت بر گونههامان سرازیر شد. اما قسم به تنفس صبح انتقام که حرارت خورشید عدالت، دود از جمجمهی مجسمهی آزادی بلند میکند تا شبنم اشک لالهها از گونهی زمین بخار شود. کجاست آصف صاحبنفسی که به زمزمهی اسم اعظم، بساط ما دنیانشینان را به طرفئالعینی به پیشگاه سلیمانی ببرد تا از لذت تماشای مقام «عند ربهم یرزقون» پا از لجهی دنیا برکشیم؟ کجاست هدهد خوشخبری که در هیاهوی جیکجیک مستانهی آن کاکلطلا، ناگهان #بشارت آورد که قمارباز به عذابی شدید گرفتار شده و دیگر جیکش درنمیآید؟ دنیا زندان مؤمن است و سرباز راه خدا با قفس تن میجنگد. شهادت، آزادگی میآورد تا مبارزان رسته از بند تن، با وسعت روح بجنگند. دست قاسم، زمین نینوا را در آن شام آخر لمس کرد تا برای ورود به میدان مبارزهی بعد از شهادت، از «قاصم الجبارین» رخصت بگیرد و فاتحهی «شیطان بزرگ» را بخواند... بلند شو مرد! بلندشو و ببین که شاهنشین چشمهامان از آتش اشتیاقت همه بخاراست و برای تو که امیر سفرکردهی این سامانی، «بوی جوی مولیان آید همی» میخوانیم و برای بیسروسامانی خودمان «فاتحه مع الصلوات»! از اشک ما یتیمانت، عرش خدا میلرزد و مگر عرش خدا همین دلهای نازک یتیمان شهدای مدافع حرم نیست که شبهای جمعهی همهی تاریخ، چشم به ساعت انتقام دوختهاند؟ اما فدای سرت این اشکها؛ قدم بر خیال ما بگذار و خیال کن که رود آموی، پرنیان شده است. بلند شو خانهات آباد؛ بلند شو ای انار سرخ رسیدهای که در آن شب یلدای بیصبح، صد دانهیاقوت را روی سنگفرش خیابانهای دلمان پاشیدی تا بعد از تو هیچ کس رو به دوربین خوشیهای زندگی نگوید سییییب! هزار #نامه نوشتیم برایت و هزار #راه گشتیم سراغت. ما راه نمیدانیم؛ تو نامه نمیخوانی؟ بلند شو مرد! بلند شو ای شور شیرین این دنیای تلخ! برای ما مسلمانشدههای آن لبخند آسمانیات، دیری است که پیامی نفرستادهای. بلند شو و یکبار دیگر، برای ما که در کیش مهر تو هستیم و مات محبتت، بنویس: انه من سلیمان و انه بسم الله الرحمن الرحیم...
🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌿