ترامپ: الو الو زلی تویی؟
زلنسکی : منم تری جون بدادم برس که پوتین همه جا را گرفته!
ترامپ : من جرج نیستم که بازی م بدی، بشرطی میام که کل تاسیسات انرژی اوکراین دراختیار من باشه!
ترامپ اینجوریه که میگه یا دیگ باید برا ما بجوشه یا سر 🐕 توش بجوشه!
تنها چیزی که ترامپ را قانع می کنه، اینه که پیش نویس مذاکره قبلاً توسط آمریکا یی هانوشته بشه، طرف مقابل بدون چون و چرا امضاء کنه.
تمام
https://eitaa.com/ghalamedell
💢 این وصیتنامه را بیست بار بخوانید!
🔰 رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان گذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام.»
📝 گزیدهای از وصیتنامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی:
🔸اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم. چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم:
🔸سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم.
ما را به جرم عشق موأخذه میکنند. گویا نمیدانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟
🔸خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه!
🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم.
🔸بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.
🔸فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای!
🔸اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام؛ حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی.
🔸حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر.
🔸آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام
🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم.
🔸آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من لئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم...
🔻امّا #شهادت چیست؟
🔸آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
🔸شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
🔸#شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک میکند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
🔸برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید!
🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
https://eitaa.com/ghalamedell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آنگونه که شهید چمران صیاد را می شناخت. 💛💛💛
🌷١٩فروردین سالروز شهادت امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی
https://eitaa.com/ghalamedell
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جنگ ما
جنگ رسانهای
جنگ فضاسازی عمومی
جنگ تبلیغاتیست
ما نباید از این جنگ غفلت کنیم!
🎙 «امام خامنهای حفظه الله »
https://eitaa.com/ghalamedell
همسر شهید صیاد شیرازی نقل میکنند:
" کمتر کسی می دانست؛ او جانباز ۷۰ درصد بود، پنج بار زخمی شد، ۲۲ ترکش در بدن داشت، ترکش گلویش را دریده بود"
https://eitaa.com/ghalamedell
m8ol_کتاب-صعود-چهل-ساله-1.pdf
17.85M
📗کتاب صعود چهل ساله.
«حجت الاسلام راجی»
https://eitaa.com/ghalamedell
امروز هم آسمان شهرمان بارانی ست ! عجب پنجشنبه ای شده امروز!
وزش باد ملایم بهاری که بوی باران وگلهای اقاقیا سرتاسر بهشت رضا «ع» راپرکرده.
آسمان پراز باران است،
پس چرا نمی بارد؟
شاید قلب آسمان هم سخت مثل خیلی از آدمها شده!
یامثل چشمانم اشگ هایش خشکیده!
شايد!
آهسته آهسته بسمت دلدادگان عاشق گام برمی دارم.
آرام، آرام
مزار شهیدان عراقی کربلای ۵ «ناجی میران حمود»، «کاظم العتبی»، «ثامر الحسناوی» و «جواد القتلاوی» چه غریب!
ولی آشنا تر از بیگانگان بظاهر هموطن!
آنطرفتر شهدای افغانستانی آنانیکه که پشت فرمانده حاج قاسم را خالی نکردند،
دستم به عادت همیشگی روی سینه «السلام علیک یا انصار ابی عبدالله ع».
کمی آنطرفتر شهدای گمنام .
عجب کربلایی ست اینجا!
نگاهی به شهدا، نگاهی به خودم می کنم.
«زمین تاآسمان تفاوت»
منم مثل آسمان شهر دلم گرفته،
خرسندی ام ازآن است که هنوز از اتوبان خارج نشده ام. الحمدالله.
راهم را به سمت محمود آقا کاوه راست می کنم.
سرراهم سنگ مزار «حبیب لشگر» غلامحسین پازهر امامی همو که هروقت دلم میگیرد برسر مزار ش سبک می شوم!
بدون اغراق بگویم «گره را خوب باز می کنند».
کاوه که سنگ صبور بچه های کردستان است لبخند توأم با متانتش هنوز گرمابخش وجودم است. خيلی حرفها هست که باید در خلوت گفت!
❄️❄️❄️❄️
می خواستم مثل هفته های قبل حیا کنم و نوید ظفر انقلاب وسلامتی آقا جان سیدعلی رابدهم وبرگردم.
مگر میشود خودرا فریب داده ودر هوای آلوده نفس نکشید؟
مگر میشود فراموش کرد، آنروزی راکه سید نورالله برای درآغوش کشیدن برادر قنبرعلی مثل پروانه خودش را به آتش زد؟ آیا امروزه می شودچنین صحنه ها را درشهر دید؟ الله و اعلم
تصورش هم سخت بود که جانها ازهم دور ودور تر شوند، گاهی هم پتکی برفرق سر شوند!
🌱
چه خوب!
نم بارانی در گوشه چشمم نشست.
حمدوسوره و ثواب آیت الکرسی نثار کردم،
نگاهم کشیده شد به پرچمهای برافراشته آرامستان، باد بهاری پرچمها را برقص درآورده.
دلم قوت گرفت.
«بچهها ممنونم که هنوز که هنوزه خاکریز داری میکنید»
همه یک سر چه آرام درکنار يکديگر.
سردار وبسیجی و سرباز و پاسدار و همه یکسر!
چه زیباست اینجا! خوبه که اینجا را بین شما دیوار نکشیده اند!
حق هم همین است، ما نمی بینیم آنچه که شما می بینید.
نمی شنویم آنچه که شما می شنوید.
و
نمی فهمیم آنچه که شما فهمیده اید.
صدای تپش قلبم بود که تپ تپ می کرد ومی گفت :بیشتر حرف بزن!!!
آهای آقا ولی الله چراغچی ، بابانظر، عبدالحسین برونسی، ابوالفضل رفیعی آهای بچه بسیجی ها
به نگاه تان خیلی محتاجیم.
به آنطرف بهشت کشیده شدم! عطر و رایحه ای از مزار پیکر های اربااربا ی شهدای عاشورا حرم رضوی.
عارف سالک آمیرزاجواد آقا تهرانی، نورعلی شوشتری، آیتالله عبادی «اباشهیدین» وحاج محمد کاوه....
آه نورعلی شوشتری آن فرمانده گردان نیشابوری که تک چذابه را درکام صدام عفلقی زهر مار کرد.
رملی های نبعه را دورزد و یگان آفندی بعثی ها را ازپشت لت و پار کرد.
جانشین گردان «حسین دهنوی» مثل پروانه سوخت برات تذکره راه کربلا راگرفت .
جنگ تمام شد.
پای سکه و ملک و دلار بمیان آمد.
دوباره شوشتری به میدان رفت، رفت که دربلوچستان خط شکنی کند. ولی دنیا برایش کوچک شده بود. رفته بود تا خود را به آسمانیان رساند.
سلام بر تو سلامی به گرمی روزهای پاییز سال ۵٩ در مقر فرستادگان رضای اهواز
آه چه زود گذشت
شما که مستجاب الدعایید
دعاکنید بلکه دیوار بلند بتونی ذهنهای زرپرستان درهم شکسته شود.
✍ حامدی فر «مهاجر»
پگاه پنجشنبه ٢٨ فروردين ١۴٠۴
https://eitaa.com/ghalamedell
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برشی از کتاب «الف - طا» نوشته خانم نسرين رجب پور
https://eitaa.com/ghalamedell